محمد حسین معتمدی ۶۰ سال دارد. او که ۳۵ سال مشغول کار طراحی و نقشه کشی ساختمان بوده، سال ۸۰ روال زندگی اش با یک هدیه عوض میشود. قصه از این قرار است که در آن سال، برادرش یک گلدان کاکتوس به او هدیه میدهد.
همین هدیه باعث میشود که معتمدی متوجه علاقه و احساس خوبش به گیاه کاکتوس شود و امروز ۷۰۰ گلدان در کنار خانه داشته باشد. طی تماسی که یکی از بستگان او با تحریریه شهرآرا داشت، تصمیم گرفتیم تا قرار ملاقاتی بگذاریم و از نزدیک با او و خانواده اش آشنا شویم.
از در که وارد میشویم، سلام و احوالپرسی گرمی با ما دارد از اینکه به دیدن گلهایش آمده ایم بسیار خوشحال است. با شور و شوق زیاد ما را به گلخانه کوچک و پر گلش دعوت میکند.
گلخانه پر است از گلهای کاکتوس که بعضی از آنها سالها عمر دارند و بسیار بزرگ شده اند. با کمک چند تیرآهن، یک سقف ایرانیتی و مقداری پلاستیک به عنوان دیوار قسمتی از حیاط خانه به این گلخانه اختصاص داده شده است. پنکه کوچکی برای چرخش هوای گلخانه و چند مهتابی برای تأمین نور آن قرار دارد. هواکش و دو گاز کوچک تک شعله هم گرمای فضا را تامین میکنند.
وقتی از انگیزه اش برای نگهداری این همه گلدان پرسیدم، میگوید: «خداوند زیباییهای زیادی را خلق کرده که یکی از آنها همین گیاهان هست. من در تک تک این گلدان ها، جلوهای از عظمت الهی را میبینم و آنها باعث اتصال بیشتر من به خداوند میشوند.»
او اظهار میکند: «کاکتوس ناخودآگاه مرا به خودش جلب میکند، همچنین این گیاه برخلاف ظاهر سختش، روحیه بسیار تاثیرپذیری دارد. برای همین، من هر روز همه این گیاهان را حتی با وجود خارهای بزرگشان، نوازش میکنم.»
او یک رادیو هم در گلخانه اش دارد که با آن برای گل هایش موسیقی میگذارد و معتقد است این کار تاثیر زیادی بر رشد کاکتوسها دارد.
در میان گلدان هایش چند آناناس هم دارد! آری آناناس، گیاهی استوایی که هیچ کس فکر نمیکند در مشهد به عمل آید.
او در این خصوص میگوید: «روزی در بازار دیدم که یکی از میوه فروشی ها، آناناس را تکهتکه میکند و تکههای سبز بالایش را در سطل زباله میاندازد، ناگهان به ذهنم رسید که شاید بتوانم آن را پرورش دهم، به مغازه رفتم و از فروشنده خواستم که آنها را به من بدهد، اولش فروشنده فکر کرد شاید ارزش خاصی دارد که طالب آنها هستم، اما وقتی به او گفتم میخواهم آنها را پرورش دهم، گفت چنین کاری امکان ندارد و این گیاه در اینجا به عمل نمیآید، اما من آنها را به خانه آوردم و الان میبینید که شاداب است و ریشه کرده، و حدودا تا عید هم میوه میدهد.»
وی در ادامه به یکی از گلدانها که گیاه فیلتوس در آن به بیننده چشمک میزند، اشاره کرده و میگوید: «روزی با همسرم در خیابان قدم میزدیم که ساقه شکسته و بر روی زمین افتاده یک فیلتوس نگاهم را به خود جلب کرد. خم شدم و آن را برداشتم. همسرم میگفت زشت است، اما من گفتم وقتی میتوانم این گیاه را زنده کنم چرا بگذارم اینجا بمیرد. گیاه را برداشتم و پس از رسیدگی به آن، جان گرفت و ریشه کرد و اکنون هم بزرگ شده است.»
معتمدی در خصوص نحوه برخورد خانواده اش با علاقه او به گیاه اظهار میکند: «اولش به خاطر خاک، پشه و مشکلات این چنین که وجود داشت، خانوادهام خیلی موافق نبودند، اما بعد از اینکه دیدند من خیلی به کاکتوسها علاقه دارم، با کمک دو پسرم، قسمتی از حیاط را برایم آماده کردند و همین طور که میبینید امروز حدود ۷۰۰ گلدان کاکتوس در این مکان دارم.»
این پرستار مهربان کاکتوسها در ادامه علاقه وافرش به گیاهان را این گونه تشریح میکند: «این گلدانها را یکی یکی اضافه کردهام و با وجود این که اکنون این همه کاکتوس دارم، اما وقتی به گلخانه و گلفروشی میروم، نمیتوانم چشمپوشی کنم و باز هم کاکتوس میخرم.»
او که اطلاعات بسیار خوب و تخصصی در مورد کاکتوسها دارد، درباره نحوه به دست آوردن این اطلاعات نیز میگوید: «بیشتر صاحبان گلخانههای فعلی فقط کاسب هستند و اطلاعات تخصصی ندارند، آنها هدفشان این است که مردم گیاه را بخرند، خراب کنند، بعد دو مرتبه بیایند گیاه دیگری بخرند، اما من نسبت به گیاه چنین نگاهی ندارم. ادامه حیات و رشد و نمو خوب آن برایم خیلی مهم است لذا هنگام برخورد با هر موضوعی به سایتهای مختلف علمی و دانشگاهی داخلی و خارجی مراجعه میکنم و دانش مربوط به آن را از منابع مطمئن میگیرم.»
هر چند باور این مسئله شاید برای ما سخت باشد، معتمدی معتقد است که کاکتوسهایش با او حرف میزنند.
او در این خصوص میگوید: «من از ۱۰ صبح تا ۱۰ شب در همین گلخانه هستم و فقط برای نماز و ناهار به داخل خانه میروم، بین این همه گلدان، هرگاه یکی از کاکتوسهایم مریض باشد گویی صدایم میزند تا من برش دارم و به او رسیدگی کنم.»
او که در بین کاکتوس هایش نمونههایی دارد که بیشتر در کشورهای جنوب آفریقا دیده میشوند، درباره نحوه نگهداری آنها توضیح میدهد: «هر کاکتوسی شرایط نگهداری خاصی دارد، اما من، چون انواع کاکتوسها را در همین گلخانه دارم، شرایط محیطی را برای شان شرایطی نسبی کردهام تا همه آنها بتوانند در این فضا رشد کنند.»
فریده محمدزاده هاشمی، همسر محمد حسین معتمدی که با خوشرویی و استقبال گرم از ابتدای دیدار در کنار همسرش حضور دارد، شوهر خود را یک جراح ماهر کاکتوس معرفی کرده و میگوید: «او گیاهان مختلف کاکتوس را پیوندهای خیلی خاص و خوبی میزند و به نظر من در این زمینه بسیار هنرمند است.»
او که علاقه همسرش به کاکتوس را درک کرده و حامی و پشتیبانش است، میافزاید: «همسر من ارتباط با گیاه را یاد گرفته و وقتی میگوید کاکتوسها مرا صدا میزنند، راست میگوید، ما این موضوع را بارها دیده و باور کردهایم.»
او ادامه میدهد: «ارتباط همسر من با کاکتوسهایش به حدی است که با ما به مسافرت نمیآید و میگوید نمیتوانم اینها را تنها بگذارم، حتی در مهمانیها هم آخر وقت میآید تا سریع برگردد و در کنار کاکتوسهایش باشد».
او در ادامه با اشاره به اینکه همسرش خادم حرم رضوی هم هست، میگوید: «او مدام این گلدانها را که بعضی هایشان بزرگ هم هستند، جابه جا میکرد، روزی هنگام انتقال یک گلدان دچار دیسک کمر شد و دکتر گفت باید عمل کند، اما او میگفت من عمل نمیکنم، یکی از دلایلش هم کاکتوس هایش بودو.
قتی من از بیمارستان به خانه آمدم، احساس کردم تمام این گلدانها دارند برای شفای او دعا میکنند و در نهایت همسرم بدون جراحی خوب شد که از نظر ما این موضوع، معجزه امام رضا (ع) و دعای کاکتوسها بود.» او تاکید میکند: «از نوع ارتباط شوهرم با کاکتوسها به من ثابت شده که وابستگی به عالم بالا وجود دارد و بر زندگی افراد تاثیر میگذارد.»
محمدزاده هاشمی با بیان اینکه دو پسر ۳۰ و ۳۱ ساله دارد، با اشاره به رینگ ماشین موجود در فضای گلخانه توضیح میدهد: «پسرانم بعد از اینکه دیدند پدرشان خیلی به کاکتوس علاقه دارد، ماشین ۲۰۶ خود را فروختند و هزینه ساخت این گلخانه را تامین کردند، رینگ آن را هم به عنوان یادگاری در این جا گذاشتند.»
او به سقف گرانیتی گلخانه اشاره کرده و میگوید: «همسرم نه تنها دوستدار گیاه است بلکه حواسش به پرندگان هم هست و تابستانها که انگورها بر روی سقف گلخانه میریزند، میگوید به آنها کاری نداشته باشید، بگذارید برای پرندهها باشد.»
محمدزاده هاشمی در خصوص نوع برخورد سایر بستگان با این گلخانه، نیز عنوان میکند: «هرچند بعضی خانمها حوصله این که همسرشان سراغ چنین اموری برود را ندارند، اما خیلیها هم به من غبطه میخورند و میگویند که وقتی مردی خانه نشین باشد خیلی با همسرش اختلاف پیدا میکند، اما تو باید خدا را شکر کنی که همسرت سرگرم چنین کار خوب، سالم و مفیدی است، خودم هم با این نظر موافق هستم و از این بابت بسیار خرسندم.»
* این گزارش پنج شنبه، ۲۶ آذر ۹۶ در شماره ۲۶۵ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.