فوتسال بانوان خیلی بیشتر از فوتبال دیده میشود و راه پیشرفت آن با توجه به محدودیتهایی که خانمها دارند بیشتر است. در شهر مشهد بانوان نمیتوانند به راحتی فوتبال بازی کنند، ولی فوتسال را میتوانیم داشته باشیم. میتوانیم راحت برویم سالن و تمرینات بدنسازی و توپی داشته باشیم. هستند کسانی که علاقهمند به فوتبال باشند و بخواهند کار کنند، ولی شرایطش نیست، اما فوتسال خیلی راحتتر است. هم پذیرش آن برای خانوادهها بیشتر است، چون میدانند فرزندشان در یک فضای امن و راحت ورزش میکند و هم برای ما مربی ها، چون راحتتر میتوانیم با بچهها کار کنیم.
احمد قیطانی متولد سال١٣٦٨ مربی دلسوز بچههای مستعد محله کشاورز است. او کودک پرشر و شوری بوده که از دیوار راست هم بالا میرفته، پرانرژی، بازیگوش و پرجنب و جوش! خستگی برایش معنایی نداشته.
میگوید: «نگاه به گوش شکسته و گردن کلفت کشتیگیرها نکنید. کشتیگیرها قلبی لطیف و مهربان در سینه دارند.» با خود فکر میکنم که خودش صاحب یکی از مهربانترین قلبهاست اما دغدغهمندبودنش را بیشتر در پایان گفتوگو حس میکنم. وقتی که میخواهیم از او عکس بگیریم و او حاضر به عکسبرداری در سالن کشتی نمیشود تا مبادا تمرین بچهها مختل شود. «هاشم عفتپناه» به نوعی تاریخ شفاهی کشتی منطقه 6 محسوب میشود. اولین سالن کشتی این منطقه را او به همراه اهالی افتتاح کرده است. کشتارگاهی که تبدیل به یک سالن درب و داغان میشود تا بستری باشد برای محقق شدن آمال و آرزوی انبوه کشتیگیران جوان و پرانگیزه اینجا. سکویی برای پرتاب و رسیدن به عرصههای بزرگتر.
مشتهای گرهکردهاش را یکییکی روی سنگها فرود میآورد و آنها را تکهتکه میکند. زمان چندانی نمیگذرد که با هر مشتی که فرود میآورد، خون هم روی سنگها فواره میزند، اما او از حرکت نمیایستد و تا آخرین سنگ ادامه میدهد. سنگ هزارم که شکسته میشود، سالن فرهنگسرای غدیر میرود روی هوا. دخترها با چشمانی خیس از اشک شوق، چشم از استادشان برنمیدارند و او را تشویق میکنند.فاطمه عزتمند، نماینده سبک کیوکوشینساکاماتو خراسانرضوی و مربی رزمیکار دختران محله پورسینا، چهارشنبه ٢٨مهرماه 1400 در سالن ورزشی فرهنگسرای غدیر موفق به شکستن رکورد جهانی در رشته تمشیواری (هنر شکستن اجسام) شد.
محمدیوسف پوریوسف که این روزها تازه وارد کلاس اول ابتدایی شده است، در چهارسالگی کاراته را آغاز کرده و فقط بعد از 3ماه تمرین در مسابقات استانی سال97، مدال خوشرنگ طلا را به دست آورده است. افتخاراتی که از آن خود کرده و به خانه برده، از 10مدال طلا، نقره و برنز گذشته است. پسربچهای کمحرف و خجالتی که برخلاف ظاهر آرام، مبارزی قهار و سختکوش است و بیشتر حریفهایش را در همان راند اول ناکاوت میکند.
شاید روزی که خانواده کیانی تصمیم گرفتند فاطمه، دختر چهار ساله خود را در یک باشگاه ورزشی ژیمناستیک ثبتنام کنند فکرش را نمیکردند که روزی او به یک قهرمان در ۲ رشته ورزشی تبدیل شود. او در حالی در دو رشته ژیمناستیک و تکواندو مقام قهرمانی دارد که با توجه به سن کمش هنوز قهرمانیهای زیادی در انتظارش است.
از روزی که خودم را شناختم یادم است پیاده میرفتم حرم که در محفلهای قرآنی شرکت کنم و پیاده هم برمیگشتم. حتی در ازدواجم هم لطف قرآن شامل حالم شد. آبجیای داشتم که ۶ ماه جلوتر برای برادرخانمم شیرینی خورده بودند. در همین رفت و آمدها که بود من خانمم را دیدم. موضوع را با خانوادهام که مطرح کردم گفتند اول باید بروی خدمت. رفتم آموزشیام را تمام کردم.وقتی میخواستم برگردم شنیدم که برای فلانی خواستگار میخواهد بیاید. شوکه شدم و دست و پایم شل شد. همان جا توی ترمینال که منتظر نشسته بودم نامهای نوشتم و دادم به پدرم و گفتم وقتی رفتم بخوانید. پدرم نامه را که خوانده بود زده بود زیر گریه.