امنیت

حماسه نیم ‌روز
«لایه‌ای از دود و آتش شهر اسلام‌آباد غرب را در خودش گرفته بود. عملیات به طور تقریبی ساعت 2ونیم شروع شد. حدود 2ساعت پیاپی صدای گلوله و انفجاری بود که از شهر به گوش می‌رسید. هوا که گرگ‌ومیش شد پیاده‌ و سواره به سمت این شهر راه افتادیم تا ببینیم از منافقین آثاری مانده است یا نه؟» این بخشی از صحبت‌های سیدعلی حیدری، پاسدار دیروز و بازنشسته شرکت قطار شهری است که 33سال قبل در چنین روزهایی در عملیات مرصاد شرکت داشته است.
سریال برخورد ماشین‌ها!
نزاع‌ها و جر و بحث‌های رانندگان با یکدیگر هم در طول سال انگار تمامی ندارد. بارها خودروهای بی‌احتیاط به یکدیگر برخورد کرده و بعد هم خواسته‌اند مسئله را با فریاد حل کنند. مسئله تصادف‌های این تقاطع که از چند سو ورودی و خروجی دارد به یکی از مسائل این محدوده بدل شده و حالا ما به سراغ کشف راه‌حلش می‌رویم تا بدانیم چه باید کرد؟
وقتی کارآگاه به جای پول داخل کیسه می‌رود!
پسر کوچک یک خانواده ثروتمند را دزدیده بودند، آدم‌رباها درخواست پول کرده بودند، کیسه را می‌بردیم، می‌انداختیم اما به آن دست نمی‌زدند، خیلی احتیاط می‌کردند، بار آخر من به‌جای پول درون کسیه رفتم. یادم هست آن موقع چهارراه لشکر رفتم و از مغازه‌دار خواستم با پارچه‌های برزنت کسیه‌ای برایم بدوزد، دو سمتش را به صورت چشمی برایم باز بگذارد و انتهای کیسه را هم ندوزد.
یک خانه رهاشده امنیت را از خیابان رازی ربوده است
مدتی قبل به درخواست مردم، شهرداری یک طرف خانه را دیوار کشید، اما معتادان از سمت خیابان صابری، دیوار جلو پنجره را خراب کردند و از آنجا رفت‌وآمد می‌کنند.