اسدالله آزاد تلاش میکرد تا حرفه کتاب داری را در ایران به نسخه جهانیاش نزدیک کند و از اهمیت آن بگوید. نگاهش به کتاب داری صرفا فن قفسهبندی نبود بلکه در جستوجوی دانشگاه عادلانهتر و جامعه داناتر، جلساتش را پشت سرهم برگزار میکرد.
۱۰ سال پیش وقتی زهراخانم دید خرید کتاب برای بسیاری از خانوادهها سخت است، بدنبال راهی گشت تا عطش کتاب خوانی دوستان دخترانش بیپاسخ نماند. ایده ایجاد « کتاب خانه خانگی سارا و رکسانا» از همانزمان شکل گرفت.
حسین عباسزاده، نویسنده مشهدی کتاب «خوشبحال هیچ کس نیست» میگوید: اگر نگاهی به اطرافمان بیندازیم میبینیم که خیلی از ما حسرت زندگی دیگری را داریم، حسرتی که برخواسته از آگاهی کمِ ما نسبت به واقعیت زندگی آن شخص است.
برای حیدر صفدرپور، همه چیز از برخاستن یک «آه» از نهاد شروع شد: «خدایا، میشه یه روزی منم مثه اینا، برای ائمه دو خط شعر بگم.» صفدرپور اولین شعرش را در ۱۸سالگی میسراید. حکایت او حکایت دلدادگی به ائمه (ع) است.
اعظم صباغخور، ساکن محله مطهری در منطقه ۲، یکی از شاعران آیینی و مذهبی است که سرودن شعر را از ۱۸سالگی و دوران دبیرستان آغاز کرد و تاکنون موفق به کسب چندین عنوان برتر کشوری و استانی شده است.
محمد و آرزو نیک؛ پدر و دختر شاعر که یکی راه پر پیچ و خم ادبیات را طی کرده و دیگری پای قله ادبیات شعر ایستاده است. از محمد نیک مجموعه شعری به نام «هرگز گلی را پرپر نکردم» به چاپ رسیده است.
مادر وصال توانایی میگوید: از وقتی او دوساله بود، هر شب برایش کتاب میخواندم و او با یک بار شنیدن، آنها را حفظ میکرد. همین است که حالاچیزی در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ کتاب داستان دارد که همگی را حفظ است.






