سیدابوالفضل وزیری، برخلاف بسیاری از همسالانش، بعد از مدرسه وقتش را در کتاب خانه میگذراند. او حتی برای استراحت بین مطالعه درسی، رمان میخواند، چون از کودکی دنیای دلخواهش را در میان کتاب ها پیدا کرده است.
مکان این کتاب خانه قرار بوده آشپزخانه شود، اما برخی پیشنهاد کتاب خانه را دادهاند و حالا بعداز گذشت چهاردهسال، بسیاری از ساکنان موفق محل، به این کتاب خانه رفتوآمد داشتهاند.
اتفاق اصلی برای علیاصغر در سال۷۰ میافتد. او در این سال، امکان حضور در انجمنهای شعری مشهد را پیدا میکند. بیشتر از همه به انجمن ادبی رضوی در حرم مطهر میرود.
محبوبه راد میگوید: «عینک فتوکروم»، یک مجموعه شعر سپید است که از منظر مضمون و محتوا، دغدغهها و تجربیات عاطفی من را شامل میشود که حاصل چند دهه زیست من بر این کره خاکی است.
«علی دامغانی» این اطمینان را دارد که اگر با استادش قالیشویان آشنا نمیشد، اکنون در سن بیستسالگی در دانشگاه فردوسی رشته فیزیک را نمیخواند و مسیر دیگری را میرفت.
موسیالرضا اسدی روحانی که عاشق کتاب است. کتاب های «حاجی»، عمدهترین اسباب خانه او هستند و سروساماندادن به کتاب ها، مهمترین دغدغه او و همسرش در هر اسبابکشی است.
علیاکبر روحیگلخطمی میگوید: از دوازدهسالگی با تشکیل کانون، محوریت اصلی کارها را در حوزه کتاب قرار دادیم و دو سال بعدِ آن هم با تشکیل هیئت مذهبی سیدالشهدا (ع)، برنامههای هیئت و کانون را با هم مدیریت میکردم.