نویسندگی برای سمیرا ثابتیمقدم، شبیه زندگی است. فضای ذهنش را به جای روزمرگیها، برای خواندن و نوشتن خالی نگه میدارد تا کلمات منفصل را جوری کنار هم قرار بدهد که از دلش داستانِ زندگی بیرون بیاید.
«گزارش مکتب شاهپور» به سیمای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مشهد در ابتدای قرن چهاردهم خورشیدی میپردازد و بنا بود همزمان با جشن هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی انتشار یابد.
اسدالله غفوریثانی داستان کتاب فروششدنش را که در ادامه به راهاندازی جمعهبازار کتاب منتهی شد، اینطور روایت میکند: من و آقایان مقدسی، سیدآبادی، امیری، آخوندی و... در زیرزمین پاساژ مدرس مغازه داشتیم.
در تاکسی آقای عبداللهی در خط فردوسی تا راهنمایی کتاب بخوانید، شعر بشنوید و موسیقی آرامشبخش گوش کنید.
داستاننویس مشهدی میگوید: عیدگاه نمونهای از یک شهر کوچک بود که چند قهوهخانه خیلی خاص داشت. یکی از آنها، قهوهخانه «دربانها» بود که پاتوق آدمهای درستوحسابیتر بود.
سیدسعید طباطبایینایینی در سال ۱۳۳۲ خورشیدی تصمیم میگیرد باقیاتصالحاتی از خود بهجا بگذارد و نخستین گزینهاش، ایجاد یک کتاب خانه است.
نجمه باباغیبی در بخش نسخ خطی و کتب نفیس کتاب خانه عمومی مرکزی امام خمینی(ره) میگوید: بیشتر افرادی که به ما مراجعه میکنند، محققانی هستند که برای تکمیل تحقیقاتشان به اسناد تاریخی معتبر نیاز دارند.