حميدرضا خزاعي سالها زندگياش را وقف پژوهش و نگارش افسانهها كرد و دستاورد آن چندصد ساعت نوار ضبط شده از راويان افسانه و سيزده جلد كتاب بهويژه درباره افسانههاي خراسان بود.
همزمان با تاسیس رادیو، میرخدیوی نویسنده و مجری برنامههای رادیویی شد. کنار هر دیالوگ، علامتهایی میگذاشت تا یادش بماند کجا باید صدایش را نازک کند، کجا بم، کجا تند و کجا آرام. پس از بازنشستگی، چند کتاب منظوم به لهجه مشهدی نوشت.
تحصیلات جهانشاهی مهندسی برق است و از همین طریق امرار معاش میکند اما شعر و شاعری از نوجوانی با جانش درآمیخته و لحظهای هم به نبودن شعر در زندگیاش فکر نکرده. میگوید: شعر نوعی مهندسی کلمات است و نقطه عطفی برای تمام علوم دنیا.
در محله شفا، بانوی سرپرست خانواری زندگی میکند که بار زندگی را یکتنه بر دوش کشید و هر بار که زمین خورد دوباره برخاست و چهار فرزند صالح و موفق پرورش داد.
محمدرضا صبوریان از سال ۱۳۹۸ قدم در مسیر حرفهای شعر و ترانه گذاشت. او در این گذر، رتبهها و جوایز گوناگونی در جشنوارههای شعر بهدست آورده است که تازهترین آن، نامزدی در جایزه کتاب سال جوانان ایران است.
شجاعالدین ابراهیمی، شاعر کهنقلم و روزنامهنگار پیشکسوت مشهدی در محله احمدآباد است. مردی با ۱۲۰ هزار بیت شعر و ۳۱ کتاب ، که اینبار نه بر کاغذ، که در کافههای فرهنگیاش سنگر گرفته تا ادبیات را به میان مردم بازگرداند و مشهد را پایتخت شعر ایران کند.
مرتضی نظریان، از جوانی رویای نوشتن داشته و حالا حاصل سفرها و تجربیاتش را در قالب داستانهای کوتاه مذهبی، تاریخی و اجتماعی مینویسد و چهار کتاب دستنویس نیز دارد که به تجربه روزهای شیرینش پرداخته است.






