علیاصغر تجعفری کارش زنده نگاه داشتن یاد شهدا است. او از سال ۱۳۶۶ هر روز مطالب مرتبط با شهدا در روزنامهها را جمعآوری میکند.
لیلا خیالی پرستار قدیمی ساکن محله امیریه است که در دوران جنگ، پرستار بیمارستان شهدای قوچان بوده است. او کارش را در پرستاری با تیمار و درمان اسیران جنگی آغاز کرد؛ منتها نه اسیران ایرانی که اسرای عراقی.
محسن مشمولثابت، جانباز دفاع مقدس و مداح اهلبیت (ع) ساکن محله فاطمیه هنوز به یاد هم رزمان شهیدش روضه میخواند.
حسینعلی صانع در نقش عکاس جنگ در نزدیکترین فاصله تا جبهههای جنگی حضور پیدا میکرد و تا مرز شهادت پیش رفته است.
غلامرضا درودی میگوید: من و سردار شوشتری گال گرفته بودیم و در یک کانتینر تحتدرمان بودیم. من ایشان را به چهره نمیشناختم و نمیدانستم ایشان همان فرمانده کل خط جبهه خراسان، هستند.
زمانیکه سید محمد به جبهه میرفت، تا وقتی مجروح نمیشد، به خانه برنمیگشت و گاهی مثلا هشتماه طول میکشید تا به خانه برگردد.
سید علیرضا میری که خود رزمنده دفاع مقدس است، خاطرات شفاهی جاوید (جواد) نظامپور که همرزم سردار شهید محمود کاوه است را به رشته تحریر درآورده است.