دانشگاه

مصدومیت، امیررضا وظیفه‌دان را از تشک کشتی به کرسی دانشگاه کشاند
٢٥سال بیشتر ندارد، اما در همین سن و سال کوله‌باری از تجربه و خاطره روی شانه‌هایش دارد. در کودکی به واسطه پدر و برادر کشتی‌گیرش به این رشته ورزشی علاقه‌مند می‌شود و پس از آن در رده‌های مختلف موفق به کسب مدال‌های رنگارنگ می‌شود. اما همه چیز به همین خوبی و خوشی پیش نمی‌رود و مصدومیتی ناخواسته در روز‌های اوج زندگی ورزشی‌اش، انرژی و انگیزه او را می‌گیرد و از میادین دورش می‌کند. اما او که آدم کنار کشیدن و یک جا نشستن نبوده دوباره سرپا می‌ایستد و این مسیر را به شیوه‌ای دیگر طی می‌کند.
نخبگان طلاساز؛ روایت دانشجویانی که روش سنتی بازیافت مواد ضایعاتی را صنعتی کرده‌اند
مصطفی طیبی دوستی دارد به نام محمد طیرانی. این 2نفر سال1390 در یک کلاس کنار هم قرار می‌گیرند و این شروع یک اتفاق در زندگی هر دو آن‌ها می‌شود، اتفاقی که نه‌تنها زندگی آن‌ها که زندگی بیش از 15تن از ورودی‌های سال90 رشته مکانیک دانشگاه فنی و حرفه‌ای ثامن‌الائمه(ع) را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. همه آن‌ها 8سال بعد از روزهای آغازین دانشگاه ، در کارگاهی کار می‌کنند که کارش ساخت خطوط بازیافت مواد ضایعاتی است.
«هادی» تاریخ معاصر؛ درباره دکتر عبدالهادی حائری، روزنامه نگار و استاد دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد
عبدالهادی مسیری پرفرازونشیب را برای خودش انتخاب کرد. حائری نوجوان برای مدتی از فرایند تحصیل دور ماند، اما هیچ گاه مطالعه را رها نکرد. علاقه او به تحصیل جدید هیچ گاه او را به پذیرش سیاست فرهنگی رضاشاهی نکشاند. او نوجوانی به شدت باورمند به ارزش های مذهبی باقی ماند و سخت در تضاد با تجدد آمرانه رضاشاهی قرار گرفت. او با تمام وجود خشونت فرهنگی رضاشاهی را به بهانه تجدد، با نشانه های مذهبی حس کرده بود. او به گاه نوجوانی دیده بود که چگونه مأمور رضاشاهی در ستیز با نشانه های مذهبی، خواهر چادری اش را خشونت بار تعقیب کرده است.
روایت یک عمر زندگی به زیبایی تابلوی نقاشی
ماجرای کنکور دردسرساز را این‌گونه روایت می‌کند: در آن زمان هنر، کنکور جدایی داشت. برای اینکه با روش تست زدن آشنا شوم در کنکور علوم انسانی هم شرکت کردم. آن دوران کنکور دو مرحله داشت، صبح سرجلسه حالم خوب بود، اما بعدازظهر سردرد بدی داشتم به حدی که نمی‌خواستم سرجلسه حاضر شوم. سردرد تأثیر خودش را گذاشت و رتبه بعدازظهرم خوب نشد. با این حال مجاز شدم، دوستانم در حال تعیین رشته بودند و به آن‌ها گفتم برایم انتخاب رشته کنند. هنگامی که جواب‌ها آمد دیدم رشته دینی‌ و عربی تربیت معلم هاشمی‌نژاد مشهد قبول شده‌ام.
برنامه‌ریزی، عامل موفقیت داور ملی تجربه‌نگاری
در ابتدا اعتقاد بسیاری بر این بود که یک زن نمی‌تواند از عهده کار برآید اما خوشبختانه توانستم سربلند بیرون بیایم. از همان سال تاکنون دبیر نظام پیشنهادهای دانشگاه هستم. برای این مسئولیت نیز تلاش کردم و در نهایت در این زمینه سردمدار شده و از وزارت بهداشت نیز پیشی گرفتیم. علاوه بر مسئولیت‌های کاری، عضو عوامل اجرایی و دبیر اجرایی همایش‌های ملی نیز بودم و به همین دلیل با حوزه‌های مختلف دانشگاه همکاری داشتم. در جایگاه کاری خود به دنبال این بودم که مؤثر باشم.
من خراسانی‌ام، این است کمال من
استاد احمد کمال‌پور که در فاصله سال‌های ١٢٩٧ تا ١٣٧٩ هجری‌شمسی در مشهد زندگی کرده است، یکی از مشاهیر ادب خراسان در دوران معاصر به‌شمار می‌آید که در قصیده‌سرایی از شاعران توانمند روزگار خویش بوده است. امروزه در هیچ‌یک از محافل جدی ادبی نیست که یادی از مرحوم استاد کمال نباشد. استاد کمال نه‌تنها شاعری بزرگ و قصیده‌سرایی ماهر بود، بلکه از نظر شخصیت اخلاقی نیز انسانی والامقام و نمونه بود.
گله‌ داور جهانی کاراته: بی‌پولی معضل بزرگ ورزش پایه
دی‌ماه سال گذشته مسابقه‌ای در شیراز برگزار می‌شد که اگر نمی‌رفتیم، جای اسم تیممان خالی می‌ماند. برای رفتن به شیراز ون کرایه کردیم. 2نفر از مادران شاگردانم هم ما را همراهی می‌کردند که در مجموع 8نفر بودیم. در مسیر راه ون خراب شد. ما 10ساعت در سرمای هوا در کویر گیر کردیم و تا صبح از سرما لرزیدیم. فقط یک مرد همراهمان بود و هیچ‌کسی نبود که به دادمان برسد. صبح خودرویی رد شد و ما را تا پمپ‌بنزین بکسل کرد. از آنجا 2پژو کرایه کردیم. کرایه آن 2خودرو را از هزینه خوردوخوراکمان دادیم. تا به شیراز برسیم، 35ساعت طول کشید. بچه‌ها سرما خورده بودند و با تب 40درجه روی تاتامی رفتند و مسابقه دادند.