ماجرای این کارآفرینی از یک پیشنهاد ساده آغاز شده است. خانم زهرا موسوی، مدیر هنرستان، وقتی متوجه وضعیت اقتصادی خانواده برخی دانشآموزانش میشود، برای برگزاری یک جشنواره در فضای مدرسه برنامهریزی میکند. سیما درباره آن روز اینگونه توضیح میدهد: عنوان مراسم «جشنواره غذا» بود. با راهنمایی خانم مدیر و دبیر کارآفرینیمان قرار شد من هم در آن شرکت کنم
در آشپز خانهای که به نام سرای بلور در پشت صحنه در حال توزیع ۳۰۰۰ پرس غذای روزانه بین زائران پیاده حضرت رضا (ع) هستند، انتظار دارم یکی با کتوشلوار روی سر خدمه بایستد و راهبری کند. اما جهت نگاهها به سمت مردی میرود که روپوش آشپز خانه به تن دارد و در حال کشیدن برنج است. مردی که سادگی ظاهر و مهربانی چهرهاش را وقتی بیشتر میفهمی که با او همکلام میشوی. راننده وانت در سرای بلور است. هر سال اربعین راهی میشد تا اینکه گرانیها و مخارج زندگی زورش به اشتیاق او چربید تا دیگر نتواند قدم در این راه بگذارد.
پخت حلیم آنقدر فوت و فن دارد که لازم است فرد حداقل چند ماه کنار آشپز حرفهای کار کند. رسول عطار از بین این فوتوفنها به چند مورد اشاره کرده و بیان میکند: اینکه چه هنگام حلیم را هم بزنند و چه مواقعی هم نزنند نکته بسیار مهمی است چراکه اگر در بعضی زمانها آن را هم بزنند حلیم شل میشود. حتی سرو کردن حلیم از عهده هر کسی برنمیآید و اگر بهدرستی انجام نشود باعث شلشدن آن میشود. اینکه چه میزان از مواد را با هم مخلوط کنند و با چه حرارتی بپزند نیز بسیار مهم است و فقط بهطور تجربی میتوان آنها را یاد گرفت.
ما گروهی مردمی هستیم که هفتهای یکبار در این مکان دور هم جمع میشویم و با کمک یکدیگر یک وعده غذایی آماده میکنیم و به حومه شهر مانند کال اسماعیلآباد، جاده قدیم، قلعه ساختمان، انتهای سیدی و... برای کارتنخوابها، همانهایی که سقف روی سرشان نیست میبریم و غذا را بین آنها توزیع میکنیم. در واقع این غذا بهانهای است تا با آنها ارتباط برقرار کنیم و بتوانیم آنها را به اردوگاه ترک اعتیاد ببریم.
روزهای ولادت و شهادت همه مردم از هر سن و قشری کاری انجام میدهند. فلافلفروشهای شهرک شهیدبهشتی هم فلافل نذری میدهند. علی عبداریان محرم سال پیش ١٢٠٠ساندویچ فلافل نذری داده و این برنامه هرساله اوست. برنامهای که میگوید تا عمر داشته باشد و فلافلفروش باشد، به آن پایبند میماند.
یک کاسب خوب در این شغل باید از ساعت 7 صبح تا یک و دو شب کار کند. برای رونق گرفتن کار باید خلاف ساعت کاری مردم کار کنیم. روز تعطیل و استراحت نداریم. روزهایی که بقیه سفر میروند و تفریح میکنند ما به آنها غذا ارائه میدهیم. در کشور ما غذا خوردن یک تفریح است و مردم روزهای تعطیل برای تفریح به سالنهای مختلف غذا میروند که یکی از آنها ساندویچفروشیهاست.
تعریف حسین قصاب بیدکی را از افراد مختلفی شنیدیم. میگویند او مردی است که نیازمندان را دست خالی از دکانش برنمیگرداند، همیشه لبخند به لب دارد و هر کاری میتواند برای کمک به دیگران انجام میدهد. همه اینها جملاتی است که کسبه و اهالی خیابان فداییان اسلام درباره او میگویند.