پخت حلیم آنقدر فوت و فن دارد که لازم است فرد حداقل چند ماه کنار آشپز حرفهای کار کند. رسول عطار از بین این فوتوفنها به چند مورد اشاره کرده و بیان میکند: اینکه چه هنگام حلیم را هم بزنند و چه مواقعی هم نزنند نکته بسیار مهمی است چراکه اگر در بعضی زمانها آن را هم بزنند حلیم شل میشود. حتی سرو کردن حلیم از عهده هر کسی برنمیآید و اگر بهدرستی انجام نشود باعث شلشدن آن میشود. اینکه چه میزان از مواد را با هم مخلوط کنند و با چه حرارتی بپزند نیز بسیار مهم است و فقط بهطور تجربی میتوان آنها را یاد گرفت.
ما گروهی مردمی هستیم که هفتهای یکبار در این مکان دور هم جمع میشویم و با کمک یکدیگر یک وعده غذایی آماده میکنیم و به حومه شهر مانند کال اسماعیلآباد، جاده قدیم، قلعه ساختمان، انتهای سیدی و... برای کارتنخوابها، همانهایی که سقف روی سرشان نیست میبریم و غذا را بین آنها توزیع میکنیم. در واقع این غذا بهانهای است تا با آنها ارتباط برقرار کنیم و بتوانیم آنها را به اردوگاه ترک اعتیاد ببریم.
روزهای ولادت و شهادت همه مردم از هر سن و قشری کاری انجام میدهند. فلافلفروشهای شهرک شهیدبهشتی هم فلافل نذری میدهند. علی عبداریان محرم سال پیش ١٢٠٠ساندویچ فلافل نذری داده و این برنامه هرساله اوست. برنامهای که میگوید تا عمر داشته باشد و فلافلفروش باشد، به آن پایبند میماند.
یک کاسب خوب در این شغل باید از ساعت 7 صبح تا یک و دو شب کار کند. برای رونق گرفتن کار باید خلاف ساعت کاری مردم کار کنیم. روز تعطیل و استراحت نداریم. روزهایی که بقیه سفر میروند و تفریح میکنند ما به آنها غذا ارائه میدهیم. در کشور ما غذا خوردن یک تفریح است و مردم روزهای تعطیل برای تفریح به سالنهای مختلف غذا میروند که یکی از آنها ساندویچفروشیهاست.
تعریف حسین قصاب بیدکی را از افراد مختلفی شنیدیم. میگویند او مردی است که نیازمندان را دست خالی از دکانش برنمیگرداند، همیشه لبخند به لب دارد و هر کاری میتواند برای کمک به دیگران انجام میدهد. همه اینها جملاتی است که کسبه و اهالی خیابان فداییان اسلام درباره او میگویند.
«هنر این است که از گوشت یخزده برزیلی بهترین چلوگوشت دنیا را درست کنی!» این مثال را از لابهلای تجربههایش بیرون میکشد تا نقب بزند به دغدغه اصلیاش و پشتبندش میگوید: «کار سخت هم این است که بتوانی از بیعلاقهترین شاگرد، بهترین قاری را بسازی!» توی جیبش کلی از این مثالها دارد که لابهلای حرفهایش رو میکند.
این هشت نفر که همه هم با هم نسبت فامیلی دارند اینجا هستند تا شغل خانوادگیشان زنده بماند. ریشه این همه عشق و علاقه به شله از پدر مهربانی نشأت میگیرد که سال 1356 این شلهپزی را راه انداخت. غلامرضا دولتخواه پخت این غذای خوشمزه را در کودکی از پدربزرگش میآموزد و اولین شلهپزی را در اتحادیه رستورانداران مشهد به ثبت میرساند.