دورهای مجبور شدیم نام پیتزافروشیمان را بگذاریم «نان و پنیر». حتی یادم است یکی از دوستان پدرم، بهدلیل فشارها نام مغازهاش را گذاشته بود: «اسمش را نپرس»!
این دو آش خراسانی، فسیلهای زندهای هستند که از دوران کهن به ما رسیدهاند و حتما حاوی پیامهای فراوانی از آن روزگاران بسیار ناشناخته هستند.
با دو آشپز آشنا شوید که قابلی ازبکی را پانزده سال پیش به گلشهر آوردند
ماماحسن و سید بشیر دو آشپز ی هستند که حدود پانزده سال پیش قابلی به سبک ازبکی را برای اولین بار در رستوران گلشهر عرضه کردند.
از نوجوانی درکنار پدر، کار آشپز ی را یاد میگیرد و میشود سر آشپز . در همه این سالها طوری غذا پخته که حتی در مواردی، غذای مجلس عروسی سهنسل یک خانواده را طبخ کرده است. آشپز باسابقه محله مهرآباد در سالهای دور، طبخ غذای مجلس ترحیم دکترشیخ را برعهده داشته است. علیرضا ولیزاده، بازنشسته آموزشوپرورش، از کوکوی شیرین و خورش کدو میگوید و از روزگاری که همهچیز طعم متفاوتی داشت.
قاسم نویدی که به «حاج قاسم شلهپز» معروف است، از خادمان دستگاه اباعبدالله(ع) بوده که چهار دهه از زندگی خود را در این حرفه و پذیرایی از عزاداران حسینی گذاشته و در هیئت سیدالشهدا و بسیاری دیگر از هیئتهای بولوار شاهنامه آشپز ی کرده است. او درباره سابقه آشپز شدنش میگوید:« آشپز هیئت محلهمان خیلی پیر بود و مدام با بچهها و حتی وردستای خودش به قول مشهدیها کلکل داشت، البته بهواسطه سن بالا و سختی کار به دنبال تربیت بچههای مستعد آشپز ی نیز بود تا اجاق هیئت در سالهای آتی نیز روشن بماند،
من که به شدت علاقهمند به آشپز ی بهویژه تهیه شلهمشهدی بودم، به اصرار با او همراه شدم و او با وجود غرولندهایی که از دستپاچگی و کوچکی جثهام داشت، شاگردی من را پذیرفت و چون بچه زرنگ و حرف گوش کنی بودم، اعتمادش را جلب کردم و او نیز بخشی از فوتوفن و نحوه پختن شلهمشهدی را به من آموخت».
فاطمه مرادی میگوید: چیزی را میپزم که خودم هم میخورم و سعی میکنم از مواد فریزری استفاده نکنم. برای همین هم است که همیشه سفارشهایم را یک روز زودتر میگیرم که بتوانم مواد اولیه تازه تهیه کنم. طراحی غذاها از خلاقیتهای خودم است، ولی در ترکیب غذاها زیاد نمیشود دست برد، چراکه مردم به طعم غذاها عادت کردهاند و نمیشود تغییر خاصی ایجاد کرد. مردم غذاهای شیک با مواد عالی را دوست دارند. البته خانمهای کارمند بیشتر از خانمهای خانهدار غذا سفارش میدهند.