پاکبان

راننده تاکسی کیف 400 میلیونی خانواده عراقی را به صاحبش برگرداند
همین چند وقت پیش بود که پاکبان ی با پیدا کردن یک دست‌بند طلای 80میلیون‌تومانی، دل صاحبش را شاد کرد و با تحویل دادن آن، رسم امانت‌داری مجاورت با حرم امام‌رضا(ع) را به‌جا آورد. حالا خبر رسیده است که یکی دیگر از هم محله‌ای‌هایمان در منطقه ثامن مقداری پول‌وکالا به ارزش 400میلیون تومان را به صاحبش برگردانده است.علی سعادتی 49‌ساله، راننده ون تاکسی شهرداری مشهد، از سال1390 به این کار مشغول است. او ابتدا مسافرکشی می‌کرد تا اینکه یک دستگاه تاکسی ون خرید و زیرنظر شهرداری منطقه ثامن مشغول به کار شد.
پاکبانی که با مرگش زندگی بخشید
حتی با مرگ طبیعی نیز تا 48 ساعت می‌توان برخی اعضای بدن مانند قرنیه، دریچه قلب، استخوان و تاندون متوفی را اهدا کرد. برای همین، پزشکان به خانواده ابراهیم که از شدت جراحات فوت کرده بود پیشنهاد می‌دهند اعضای او را اهدا کنند. این پیشنهاد همسر داغ‌دار ابراهیم را یاد روزی می‌اندازد که وقتی شوهرش خبر اهدای اعضای دختر نوجوان یکی از اقوام را شنید چقدر از این کار خوشش آمد. آن روز ابراهیم بعد از صانحه‌، به بیمارستان منتقل می‌شود اما ضربه آن‌قدر کاری است که او بدون وداع و خداحافظی با حسین، سبحان، سجاد و سهیل، برای همیشه آن‌ها را ترک می‌کند. اعضای ابراهیم 20 آبان سال گذشته با رضایت قلبی خانواده‌اش به بیماران اهدا شد. آن موقع، رسانه‌ها از این حادثه تلخ بسیار نوشتند.
داستان پاکبانی که دیوارهای شهر را قلم می‌زند
مسعود شیخی‌زاده، کارگر ساکن محله بهمن، کارگر هنرمند و اهل دلی که از کودکی خط مشق می‌کرده است. او که سال 1386 به عنوان پاکبان وارد شهرداری می‌شود، با پشتیبانی و حمایت مدیران شهرداری منطقه3، امروز به هنرمندی تبدیل شده است که نقاشی‌دیواری‌های بسیاری در سطح منطقه دارد. مسعود چند روزی است که رنگ سفید بر تن دیواری می‌زند که شعله‌های آتش وجب‌به‌وجب آن را سیاه کرده بود. او خانه شهروندی کم‌بضاعت و نابینا را نقاشی می‌کند، خانه‌ای که طعمه حریق شده بود. مسعود می‌خواهد با این کار باری از دل صاحب‌خانه بردارد.
ماهم کارگریم، مثل شما که دکترید، مهندس یا کارمندید
داستان زندگی پاک دستانی که چرخ شهرمان با زور بازوی آن ها می چرخد
نگهبانان پارک ملت، امانت‌داران بی‌نام و نشان
بعضی افراد وقتی وسیله‌شان گم می‌شود، گمان می‌کنند اگر نگهبانان و مأموران انتظامات آن را پیدا کنند، تحویل نمی‌دهند و همین باعث می‌شود که نسبت به ما حالت تهاجمی داشته باشند. البته زمانی که متوجه اشتباهشان می‌شوند، عذرخواهی می‌کنند اما به هر حال این برخوردها خاطرات تلخی در ذهن نگهبانان می‌گذارد. این بخشی از صحبت‌های محسن طاهری نگهبان بوستان ملت است که می‌گوید: من و همکارانم هر روز وسایل باارزش متعددی را پیدا می‌کنیم و تحویل می‌دهیم؛ از قطعات طلا گرفته تا اسناد و مدارک و چک حامل به‌روز با مبالغ سنگین، اما وظیفه خود می‌دانیم که آن‌ها را به دست صاحبانشان برسانیم.
بازآفرینی با ضایعات
راه‌اندازی کارگاه خیاطی برای تولید ریسه و پرده از پارچه‌های استفاده‌شده، ساخت فرغون از ورق‌های ضایعاتی آهن، پرورش گل و گیاه به‌جای خرید و همچنین ساخت بالابر به‌جای اجاره آن از مهم‌ترین اقدامات شهرداری منطقه ثامن بوده که امسال اجرا شده است. طرح‌هایی که نقطه قوت آن استفاده از ظرفیت محلی است؛ زیرا این تولیدات خلاقیت کارگران و پاکبان ‌ها را نشان می‌دهد و از طرف دیگر باعث بازآفرینی شده است.
پاکبانان خانه سوخته همکارشان را بازسازی کردند
حسن سهرابی تا به خود می‌جنبد، آتش زبانه می‌کشد و کار از کار می‌گذرد. فقط می‌تواند خودش را بیرون بکشد و به حیاط نقلی خانه‌اش بیندازد. بعد با صدای بلند از در و همسایه کمک بخواهد. تا خودرو آتش‌نشانی از راه برسد چیزی به‌جز خاکستر از خانه و متعلقاتش باقی نمی‌ماند و صفر تا صد خانه در آتش می‌سوزد. در آن لحظات سخت فقط خدا را شکر می‌کند که خانواده‌اش در خانه حضور نداشتند و از این حادثه جانشان به خطر نیفتاد. بعد از گذشت چند روز از این حادثه، چند روزی هم طول می‌کشد تا رطوبت دیوارها گرفته شود. بعد از آن پابانان همکار او، دست به کار می‌شوند. گچ‌کار، سیم‌کش، لوله‌کش و... هر کدام از پاکبان ان که مهارت فنی دیگری داشتند برای بازسازی خانه پای کار می‌آیند.