مسجد

حاجی قارونی و سفره ۷۰ساله‌ای که جمع نشده است
در شهر امام هشتم(ع) که روزانه سفره‌های بی‌ریای بسیاری به نام اهل‌بیت(ع) پهن می‌شود، سفره ریشه‌داری هست که بیش از 7دهه قبل هرچهارشنبه شب‌ 200نفر از مردم به‌خصوص نیازمندان را دورهم جمع می‌کند تا میهمان اهل‌بیت(ع) شوند؛ سفره‌ای که به‌نام مسجد موسی‌بن‌جعفر(ع) شناخته می‌شود.
خادم خانه خورشید
یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایم خادمی امام رضا(ع) بود، اما تحصیل و درس مانع رسیدنم به این آرزو بود، از طرف دیگر ساکن مشهد نبودم و نمی‌توانستم افتخار خادمی حرم را داشته باشم. سال‌های تحصیل در دانشگاه با سرعت گذشت، روزهای پایانی تحصیل و فارغ‌التحصیلی از دانشگاه برایم سخت و ناراحت‌کننده بود، چون بعد از پایان تحصیل ناچار باید به شهر زادگاهم برمی‌گشتم و این یعنی فراق و دوری از امام رضا(ع). دل‌کندن و دورشدن از هم‌جواری ایشان برایم سخت و حتی دردآور بود. دوباره به حرم رفتم و به امام رضا(ع) متوسل شدم و به زبان تضرع و التماس به او گفتم:«حالا که مجاورت شده‌ام، من را از خود مران، بگذار که در همسایگی تو بمانم، ای امام مهربان که ضامن آهو شدی، ضمانت من را هم بکن.» خوشبختانه این‌بار نیز امام رضا(ع) کمکم کرد و در سال 1375 به استخدام شهرداری مشهد درآمدم و اندکی بعد ساکن شهر مشهد شدم.
این دانشجویان واحدهای زندگی را پاس می‌کنند
چندسالی می‌شود که قبولی در کنکور دیگر شکستن آن شاخ غول معروف نیست؛ دلیلش کمترشدن جمعیت شرکت‌کنندگان است یا زیادشدن تعداد دانشگاه‌ها، موضوع بحث ما نیست. ورود به دانشگاه سخت باشد یا آسان، فرقی در احوال دوران دانشجویی ندارد. هر دانشجو داستان خودش را در عبور از سد کنکور دارد. برخی آن‌قدر قبل از ورود به دانشگاه سختی می‌کشند و درس می‌خوانند که ترجیح می‌دهند بعد از دانشجوشدن دست‌کم برای مدتی دور درس‌خواندن را خط بکشند! برخی سعی می‌کنند در کنار درس‌خواندن، خودشان را مشغول کاری دیگر کنند. عده‌ای هم دانشگاه برایشان صرفا محل تحصیل است و بس. روز دانشجو بهانه‌ای است تا نگاهی بیندازیم به داستان 4دانشجو و یک مکان دانشجوپرور.
رونق بخشی به کار خانگی، در مسجد شجره محله چهنو
بازارچه اقتصاد مقاومتی و خوداشتغالی بانوان محله چهنو در مسجد شجره برگزار شده است. در این بازارچه هر چیزی که بانوان با هنر دست و مهارت خودشان درست کرده‌اند یافت می‌شود.
قدیم در کوچه عبادت، کشاورزان «سبیس» می کاشتند
خیابان عبادت مهرآباد به اندازه محور اصلی محله با اهمیت است. خیابانی پرتردد که از معبر مفتح شرقی3 شروع می‌شود و به سه‌راهی در خیابان مهرآباد می‌رسد. در انتهای این خیابان و در نزدیکی راسته مهرآباد، سمت چپ، مهرآباد قدیم قرار دارد که به آن قلعه کهنه می‌گویند. در گذشته، این معبر به شهید فرزین و قبل از آن به باغ سبیسی معروف بوده است که به علت مزارع سبیس (یونجه) و کارخانه بسته‌بندی آن بوده است.
کلیددار مسجد،‌ مرزبان «جکیگور»
در تمام کوچه‌پس‌کوچه‌های محله نام و نشانی از این شهید پیدا می‌شود. قدم به قدم عکس او روی در و دیوار کوچه‌ها به چشم می‌خورد و نامش از زبان افرادی که او را می‌شناسند نمی‌افتد. حالا دو ماه از پرکشیدن شهید مجید تلوک می‌گذرد و یاد او هنوز در دل اهالی زنده است. یاد جوان خونگرم و پرانرژی و کمک‌رسان محله که در تمام رویدادهای محلی حضور داشته، عضو فعال بسیج بوده است و کمک حال دردمندان. بنا به دغدغه‌هایی که داشته است دست روزگار او را به شغل مرزبانی می‌رساند، به نقطه‌ای مرزی و دورافتاده در استان سیستان و بلوچستان. غروب سیزدهم مهرماه ١٤٠٠ اما در سانحه رانندگی و واژگونی خودرو در محور جکیگور پر می‌کشد و برای همیشه می‌رود.
سه نسل «شکسته‌بند» نام کوچه شهید هاشمی نژاد3 را به نام خود زدند
کوچه افتخاری در شهید هاشمی‌نژاد3 برگرفته از نام شکسته‌بندی قدیمی در همین معبر است. گفته می‌شود افتخاری‌ها سه نسل است به‌دنبال هم کار شکسته‌بندی را در این کوچه انجام می‌دهند. به‌همین خاطر خیلی‌ها کوچه را به نام کوچه شکسته‌بندی می‌شناسند. در ورودی این معبر مسجد کوچک شازده علی‌اصغر(ع) بی‌هیچ مناره و گلدسته‌ای به چشم می‌آید. علاوه بر بیت آیت‌الله شیرازی که محل تحصیل حوزویان است، حسینیه سه‌طبقه و البته نیمه‌تمام گنابادی‌ها و حسینیه امام‌حسن‌مجتبی علیه السلام چشم‌نوازی می‌کند.