کوچه قدیمی بسیج52 (شهید جواد باغدار) در محله شهید آقامصطفیخمینی، گذرگاهی اصلی است که هفتشهید را در خود پرورش داده است. حالا جز همان هفت تابلو نامگذاری در ورودی گذرهای فرعی آن، در این کوچه، اثری از هفتشهید و خانوادههایشان نیست.این گذر عریض به خیابان شهید آقامصطفیخمینی14 منتهی میشود و وجود مسجد محوری و مرکز بهداشت پرآمدوشد، آن را به یکی از معابر مهم محله تبدیل کرده است.
کوچه شهیدکاظمی10، از معابر فرعی محله جاهدشهر است. سکونت شهروندان در این معبر از اوایل دهه80 آغاز شد و اکنون یکی از کوچههای پرجمعیت محله به شمار میآید. همه ساختمانهای کوچه شهیدکاظمی10، مجتمعهای مسکونی چندصد واحدی بوده و الماس، غرب، قائم و... ازجمله این مجتمعهاهستند. باوجود ساخت مجتمعهای زیاد در این کوچه، امکاناتی مانند بازار و نانوایی و... در آن، محدود است.
خیابان وحید6 که هنوز هم بین خیلی از اهالی به «چهارراه آسایشگاه» معروف است، بهدلیل واقعبودن دو مجموعه بزرگ درمانی شهیدهاشمینژاد و بیمارستان امامحسین(ع) در آن، شلوغ و پرتردد است.خیلی از قدیمیها هنوز سکونت بیماران جذامی در آسایشگاه محرابخان را به یاد دارند. نام «آسایشگاه» از همان ایام بر این خیابان مانده است.
امیرمهدی شایسته دانشجوی ترم پنجم مهندسی پزشکی در دانشگاه امامرضاست و معتقد است که نقطه عطف زندگیاش همان یکسال بوده که او را به فردی اجتماعی و کنشگر تبدیل کرده است، بهطوریکه بهخوبی میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. میگوید: من از کودکی اهل ارتباط با دیگران نبودم، چون تحمل نداشتم حرف و رفتاری را خلاف آن چیزی که از نظر من درست است، بشنوم و ببینم. به همین دلیل ترجیح میدادم در تنهایی خودم باشم و فقط درس بخوانم. سال94 پدرم در نمایشگاه بینالمللی، غرفه علوم قرآنی داشت و در همانجا با مؤسسه قرآنی بیتالاحزان آشنا شد؛ مؤسسهای که فعالیتش بر حفظ قرآن متمرکز است.
هرهفته دوشنبهها که جلسه قرآن «نرجسخاتون» شروع میشود، بانوانی در آن شرکت میکنند که تا سالها پیش، خودشان دختران نوجوانی بودهاند و همراه مادرانشان به این جلسه میآمدهاند. آنها نیز امروز دست دختران نوجوان و خردسال خود را میگیرند و با خود به این محفل میآورند. جلسه قرآن نرجسخاتون در محله احمدآباد از دهه70 برگزار میشود. این جلسه هرسال در دهه فاطمیه بهصورت ویژه برقرار است.
در گذشته تنها مسجد محله، مسجد امامحسن(ع) بود. با افزایش جمعیت محله، خانواده رمضان خاوری، بخشی از زمینشان را وقف مسجد صاحبالزمان(عج) و خانه بهداشت کردند. در زمین مسجد ، داربست و چادر برزنتی زدیم تا نمازگزاران بتوانند نماز را اینجا اقامه کنند. بهمرور و با کمک مردم و بهوسیله آجر و شن، یک ساختمان موقت بنا کردیم.
روزگاری که راه ورود به مشهد از دروازههای آن بود، دروازه پایینخیابان تنها راه تجاری شهر از سمت جاده سرخس به شمار میآمد که هر روز، دهها کاروان به خود میدید. آنطورکه محمود ناظرانپور، از قدیمیهای همین محدوده، میگوید، سحرها مردم با صدای زنگولهای که به گردن شترها (لوک) آویزان بود، بیدار میشدند.