مسجد

سه مدرسه در یک کوچه
کوچه شهید شفیعی50 از محورهای بااهمیت و به لحاظ جمعیتی از پرتراکم‌ترین محدوده‌های منطقه5 است. ابتدای آن بین فلکه دوم و سوم گلشهر قرار دارد و انتهای آن هم به بوستان گل‌آرا می‌رسد. البته در انتهایش و در محوری که آن را قطع کرده، مجموعه ورزشی شهدای مدافع حرم و مجموعه آبی گلشن هم قرار دارند. کوچه شهید شفیعی50 به اسم شهید حسن براتی نام‌گذاری شده است. این کوچه بین اهالی محل به کوچه مدرسه‌ها معروف است؛ دلیلش هم وجود دبستان دخترانه گنجی‌فر و دبیرستان دخترانه نیما رمضانی و دبستان قدیمی امام صادق(ع) در آن است.
خیابان شهید مفتح پاتوق نو عروس‌ودامادها
خیابان شهیدمفتح یکی از معابر قدیمی محله طلاب و حتی شهر مشهد محسوب می‌شود که در گذشته به نام سی‌متری طلاب معروف بوده است. این خیابان و معابر پیرامون آن به‌واسطه اتصال به بولوار طبرسی و بزرگراه شهیدبابانظر و همچنین بافت تجاری و مراکز درمانی ترافیک سنگینی دارد. بخش زیاد افرادی که در خیابان مفتح رفت‌وآمد می‌کنند، زوج‌های جوانی هستند که از نقاط گوناگون شهر برای خرید حلقه ازدواج، آینه‌وشمعدان، به این محله می‌آیند.
مراقبت‌های خانه به خانه «خیرالنسا»
برای شروع کار از پایگاه مجاور خودمان که وسعشان بهتر است و تعدادی هم خیّر دارد کمک گرفتیم. اما تعداد مبتلایان به بیماری زیاد شد و باید نوع کمک‌هایمان را تغییر می‌دادیم. غیر از بسته معیشتی به فکر افتادیم غذای گرم هم به این خانواده‌ها برسانیم. در ابتدا با یکی 2رستوران هماهنگ کردیم تا به ما غذا برسانند. 2بار از رستوران غذا آوردند که هر 2بار مشکل داشت. همین شد که تصمیم گرفتیم خودمان غذا درست کنیم. در ابتدای موج پنجم تقریبا 600خانواده بالای 4نفر مبتلا شده بودند و ما تأمین غذا و مایحتاج آن‌ها را به عهده داشتیم.
14معصوم(ع) پشت و پناه شهید دلدار
هنگام ظهر در خیابان فیاض‌بخش طنین الله اکبر به گوش می‌رسد، هر چه نگاه می‌کنیم مسجد ی نمی‌بینیم، به سمت صدا می‌رویم و از رهگذران درباره‌اش می‌پرسیم. یکی از ساکنان محله با انگشت اشاره ساختمانی را نشانمان می‌دهد که هیچ شباهتی به مسجد یا حسینیه ندارد، بنایی 4طبقه نزدیک شهرداری منطقه که شبیه ساختمان‌های دیگر است و هیچ کاشی‌کاری یا تزیینات دیگری در آن به چشم نمی‌خورد، فقط روی سر در بنا نوشته شده است « مسجد 14معصوم(ع) به یاد شهید حسین دلدار، ساخت 1386».
کارخانه قند محله را شیرین کرد
ماجرا از جایی شروع می‌شود که حوالی سال 1352 خورشیدی آستان قدس رضوی با کارخانه قند شیرین تفاهم‌نامه‌ای را امضا می‌کند و 40هکتار از اراضی طرق را به این کارخانه واگذار می‌کند، شهرکی جمع و جور با ٣٨٥کیلومتر مربع مساحت. این اراضی سهم کارگران این کارخانه می‌شود تا صاحب‌خانه شوند. بسیاری از آن کارگران بعدها خانه و زمین خود را می‌فروشند و ساکنان جدید جای آن‌ها را پر می‌کنند. این شهرک به دلیل اینکه زیرمجموعه کارخانه قند شیرین بود بعدها به شهرک شیرین معروف شد.
راز مزار شیخ حسن
حدود 30سال پیش، زمانی که هنوز کوچه پس کوچه های خیابان گاز بی نام ونشان بودند و خاکی، شیخ حسن نامی تصمیم گرفت خانه اش را به مسجد تبدیل کند؛ خانه ای شیروانی که تنها اتاق بزرگ آن هم میهمان پذیر بود، هم مکتب خانه کودکان و هم محلی برای برپایی نماز و مراسم عزاداری ائمه(ع). چندسال پس از وقف  مسجد  ، به وصیت شیخ، گوشه ای از آن بنا آرامگاه ابدی حاج شیخ حسن شد؛ جایی درست نزدیک به پله های ورودی مسجد و در اتاقکی قفل زده.
از فرش تا عرشِ «حسین مسجدی»
هنوز یادش است که سینی چای را او میان نمازگزاران مرد و زن تعارف می‌کرده است. با همین کارها به‌مرور مسجد جایگاهی در زندگی‌اش پیدا کرد که همه مأمن و پاتوق اصلی‌اش به همان‌جا ختم می‌شد. اگر جایی در مسجد نیاز به تعمیرات داشت یا در اقلام موردنیاز کم‌وکاستی بود، رسیدگی به این کارها را به او واگذار می‌کردند. خبره‌شدنش در این مسیر موجب شد مسئولیت کامل مسجد داری را در همان سن نوجوانی به او بدهند. به این ترتیب هر کاری را که به 2 مسجد درویش و امام‌هادی(ع) مربوط می‌شد، او باید مدیریت می‌کرد و چم‌وخم همه‌چیز را در دست داشت.