مسجد

نمی‌خواهم دخترهای محله‌مان حسرت به دل جهیزیه باشند
فاطمه فضلی، خانم مسجد یِ محله شریعتی، همه دخترهای بی‌بضاعت محله را دخترهای خودش می‌داند و در این مسیر پی خیلی از تنگ‌نظری‌ها را به تنش مالیده است. او از سال 86 که با تهیه یک سیسمونی ساده به دنیای زندگی محرومان وارد شد، بیشتر از قبل به این باور رسید که در کار خیر حاجت هیچ استخاره‌ای نیست!
ارادت به اضافه جشن!
هیئتی‌های محبان حضرت علی(ع) 35 سال است ارادتشان را در روز میلاد حضرت، میان اهالی محله تقسیم می‌کنند. به سراغ بزرگ‌ترهای مسجد و هیئت می‌رویم تا راز این محبت 35 ساله را برای ما باز کنند.
داستان گروه شهید سلیمانی کوی کارمندان | جوانان عمود این خیمه هستند
قرارگاهشان اتاقی کوچک است در زیرزمین مسجد امام رضا (ع) واقع در محله کارمندان دوم. اتاقی که در و دیوارش را با عکس شهدا تزیین کرده‌اند و هدف و رسالتشان هم این است که راه آن‌ها را ادامه بدهند. اسم گروهشان هم هر بار نام یک شهید است و حالا گروه شهید قاسم سلیمانی نام دارد. گروهی هفت نفره که بیشترشان نوجوانانی هستند که ابتدا عضو بسیج مسجد و پایگاه شهید مدرس شده‌اند و بعد جذب این گروه مردمی که هدف آن کمک به نیارمندان است
کوچه رنگارنگ
باید تمام تصوراتتان را از یک محله معمولی دور بریزید و بعد وارد خیابان تاجرآباد شوید. گاه از جلوی یک پارچه‌فروشی عبور می‌کنید و محو انبوه رنگ‌های لباس‌ها می‌شوید، گاهی هم عطر عجیب ادویه‌های پاکستانی شما را به داخل عطاری‌ها می‌کشاند. نام خیابان حر ٨٢ در شهرک شهید باهنر، تاجرآباد است.
کوچه جذام هم کوچه زندگی است
داستان این کوچه سرنوشت خانواده‌هایی است که از گذشته‌های دور در خانه‌های کوچک و کنار هم زندگی می‌کنند و نوع زندگی‌شان تحت‌تأثیر بیماری‌شان با دیگران خیلی فرق می‌کند؛ آن‌ها از بیماری جذام رنج می‌برند.
چراغ این مسجد کی روشن می‌شود؟
تکمیل مسجد حمزه سیدالشهدا 5 سال است آرزوی بزرگ اهالی محله حجاب است تا دست‌کم چراغ طبقه اول مسجد شان هر چه زودتر روشن شود.
وارثی که ارثیه سه میلیارد تومانی‌اش را وقف کرد
حوا قلی زاده و همسرش کشاورز بودند و همه آنچه اندوخته بودند و داشتند، به سبب تلاش سختشان روی زمین کشاورزی بود. آن‌ها همه اسباب خوشبخت‌شدن را داشتند؛ از مال دنیا تا اعتبار نزد خلق خدا، تنها چیزی که کمبودش گاهی احساس می‌شد، فرزندی بود که بتواند میراث‌دار این نعمت‌ها باشد. روزهای زندگی این زوج یکی پس از دیگری گذشت و به روال همه قصه‌ها به خط پایان رسید، بی‌آنکه هیچ‌کدام برای ارثی که گذاشته بودند، وصیت کنند و در این بین یک خانه و چندمغازه می‌ماند با کلی وسیله و همه این‌ها که حدود 3میلیاردتومان قیمت دارد، به تنهاخواهر و بازمانده خانوادگی‌شان، فاطمه قلی‌زاده، می‌رسد. او تا مدت‌ها لباس سیاه سوگ خواهر را به تن داشت و نمی‌توانست این مصیبت را باور کند و وقتی اعلام کردند که همه ثروت میلیاردی خواهرش به او می‌رسد، فقط یک تصمیم گرفت؛ وقف اموال برای مسجد صاحب‌الزمان(عج). همین و تمام.