«سید مهدی امیرسیدیان» 17سال دارد و از کودکی ورزش را شروع کرده است. در حال حاضر عضو تیم ملی وزنهبرداری نوجوان ان است. مدالها و افتخارهای زیادی را تاکنون به دست آورده است. آنقدر زیاد که برخی را نمیداند کدام سال و در کدام مسابقه بوده است. با خنده میگوید بنویسید: تا دلتان بخواهد قهرمانی، نایب قهرمانی و سومی کشور، استان و مسابقههای دانشآموزی و قهرمانی بزرگسالان شرق کشور را دارم.
امید لکزیان با تمام مشغلهای که در این سن و سال دارد فوتبال را اولویت زندگیاش قرار داده است. تابستانها در مکانیکی محله کار میکند تا خرج مدرسه و تحصیلش را دربیاورد، در طول سال تحصیلی هم تمام تلاشش را میکند که بهترین نمرات را کسب کند. فوتبال اما برنامه هر روزه او محسوب میشود. هر کجای دنیا که باشد بعدازظهرها خودش را به سالن شهید رجایی میرساند تا فوتبال بازی کند. همان یکی دو ساعت تمرین را بهترین لحظات زندگیاش میداند. ریشه این عشق و علاقه برمیگردد به دوران کودکی امید. از همان سالها در کوچه و خیابان با بچههای محله در زمینهای خاکی اطراف فوتبال بازی میکرده است.
بهار سال قبل بود که گروهی برای استعدادیابی بچهها به محله آمدند. محمدصالح مهتاب توانست خودش را نشان دهد و گزینش شد و بعد از یکسال مقام استانی را از آن خود کرد. حالا به توانمندیهایش ایمان دارد، زیرا توانسته است در رشته رزمی «فن زیچوآن» خوشبدرخشد.
سیدعلی حسینی، فوتبالیست سابق محله سیدی، یکی از همین افراد است که تلاش میکند باعث رشد و پیشرفت نوجوان ان و جوانان محله خود باشد.سالن ورزشی گوهرشاد در بوستان قائم محل تمرین دهها نوجوان و جوان محدوده سیدی است. پنجشنبهها این ورزشکاران با ورود به این سالن و بر تن کردن لباس ورزشی، گوش به حرف مربی باسابقه خود میدهند، به این امید که با دانش او به اهداف و آرزوهایشان دست پیدا کنند.
یگانه قهرمان میگوید: برای اینکه همیشه آمادگی جسمانی لازم را داشته باشم روزی 2تا 3ساعت را به تمرینات ورزشی میگذرانم. درجریان یکی از همین تمرینات به زمین خوردم و استخوان پایم ترک برداشت. چند هفته بیشتر تا مسابقات کشوری ووشو جام خلیج فارس نمانده بود. مدتها بود که برای حضور در این مسابقات لحظهشماری میکردم و حالا این اتفاق افتاده بود. با وجود مخالفتهای مربیان بهویژه استادم عزیزالله موجریان تمریناتم را ادامه دادم و با همان وضعیت درمسابقات شرکت کردم و رتبه سوم مسابقات بخش نوجوان ان را به دست آوردم.
علی علوی مقدم میگوید: سال هفتم استاد ادبیاتی داشتم به نام آقای امامی که متوجه استعدادم در ادبیات شد و برای حضور در المپیاد و جشنواره مشوقم بود. به دنبال این تشویق، همان سال در بخش ادبیات جشنواره نوجوان خوارزمی با نام «احساس واژهها» شرکت کردم اما فقط توانستم تا مرحله ناحیه بروم. سال هشتم در المپیاد ادبی حضور پیدا کردم و موفق شدم رتبه سوم استانی را به دست بیاورم.
فاطمه چهاردهساله است و در کلاس نهم درس میخواند. او این روزها در کنار درسخواندن، ورزش را بهطور جدی پیگیری میکند. هنگامی که با او همکلام میشوم، آغاز رویآوردن به ورزش را اینطور برایمان توضیح میدهد: تیرماه امسال باشگاه رزمی نزدیک منزلمان افتتاح شد. سالها به ورزشهای رزمی علاقه داشتم، اما بهدلیل اینکه باشگاهی نزدیک خانهمان نبود، نتوانستم فعالیتی داشته باشم.