نمیدانم نخستین ساعتساز حرم که بوده است؛ این را هیچکس نمیداند. در منابع مکتوب و شفاهی اثری از نام کسی که نخستینبار موظف شد مراقبِ تداوم ثبت وقت در حرم باشد، نیست. در میان اسناد، بیشتر از نام افراد، انگار جایگاه ساعتسازی در حرم مطهر مطرح بوده است. بااینحال، اگر از امروز شروع کنیم و به عقب بازگردیم، به سه نام وحیدی، عنبرانی و درودگر میرسیم که در چند دهه گذشته نگهبانِ زمان در حرم بودهاند.
«یادم میآید وقتی هفتهشت سالم بود، در حیاط خانهمان تئاتر یوسف و زلیخا اجرا شد. خانه سیصدمتریمان پر شده بود و حتی پشتبام همسایهها هم مردم جمع شده بودند. هنوز هم صحنهها و نورپردازیهای عجیب آن را یادم میآید. حالا اما بهجای آن خانه بزرگ و آدمهایش هتل و مهمانسرا ساختهاند.»
اینها را جعفر منسوبآستانه میگوید؛ کسی که بهسبب ۲۸سال خادمی گنبدخشتی، شده است صندوقچه اسرار و تاریخ سالهای ۱۳۳۰ به بعد.
شهیدسیدعلی اندرزگو اصالتش تهرانی بود، اما سال1351 به سبب فعالیتهایش علیه رژیم شاه مخفیانه راهی مشهد شد. او مدت زیادی در مشهد ماند و برای اینکه ساواک شناساییاش نکند، بارها خانهاش را عوض کرد. یکی از همین خانهها که مخفیانه در آن زندگی میکرد، در محدوده خیابان سرشور(فرعی دوازدهم خیابان خسروینو قدیم) قرار داشت. پس از پیروزی انقلاباسلامی، درحالیکه هنوز یکسال از شهادت او نگذشته بود، محدوده خانهاش، یعنی خیابان خسروینو به نام او تغییر کرد و تابلوگذاری شد.
ضریح مطهری که تا آغاز دهه هشتاد، دستبهسینه مقابلش خم میشدیم تا از سر ارادت سلامی به سلطان خراسان بدهیم، هنر اندیشه مردی بود که ارادتش به اهلبیت(ع) مثالزدنی بود؛ بزرگمردی که از سر همین ارادت طرح نخستین ضریح طلایی امامرضا(ع) را در سالهای ابتدایی دهه1330 داد تا جای ضریح فولادی را بگیرد؛ عارفی به نام علامه سید ابوالحسن حافظیان که اقدامات افتخاریاش برای جدش حضرترضا(ع) بود.
خبر نخستین کشته تصادف در ایران با نام «غلامحسین درویش» گره خورده است. او سال 1305 خورشیدی بر اثر برخورد درشکه اش با ماشینی که روزگاری متعلق به مظفرالدین شاه بوده، فوت می کند.
خیابان پروین اعتصامی23 کوچهای بیست متری است و این عرض زیاد سبب شده است تا در ساعتهایی از روز پرتردد و شلوغ باشد. در واقع این کوچه میانبری برای خودروهایی است که قصد دارند از بولوار کوشش به بولوار جمهوری اسلامی بیایند. خانههای قدیمی یکطبقه و ویلایی نشان از قدمت و اصالت این کوچه دارد بهطوری که خانههای آپارتمانی بهندرت در آن به چشم میخورد.
نام «حاجنائب علیاکبرخان» که بیش از ۱۳۰سال از فوتش میگذرد، هنوز هم در اسناد تاریخی مشهد پررنگ است؛ نه بهدلیل کارگزاریاش در حکومت قاجار، بلکه بیشتر بهسبب دست خیری که داشت و دو مسجدی که در بالاخیابان ساخت. یکی از مساجد او «نائب» نام داشت که این روزها مردم آن را به نام امامجماعت سابقش، یعنی «ملاهاشم»، میشناسند.
این مسجد که خشتبهخشتش با روح مردم گره خورده و هر صبح صدای اذان از گلدستههایش بلند میشود، عمرش به حدود 180سال پیش میرسد.