کوچه خواجهربیع23 مزین به نام شهید دفاع مقدس محمدرضا بختیاری است که پیش از آن «کوچه باغوحش» شناخته میشد. دلیل این نام وجود «باغ وحش خراسان» در این معبر بوده که در فاصلهای کوتاه از آرامستان خواجهربیع احداث شده بوده است.
در گذر زمان، به جای باغ وحش و نهرهای آب مرکز فرهنگی، تجاری، درمانی و... احداث شدهاست. گفته میشود باغ وحش خراسان به همت مرحوم رستمی در سال 1338 پایهگذاری شد و پس از تعطیلی در سال 1371، حیوانات آن به باغوحش وکیلآباد انتقال یافتند.
آن روزها جذام خوره زندگی خیلیها شد. افتاد به جانشان و همه آرزوهایشان را بلعید. اما جذام برای «مدینه نیستانی» و «عباسقلی انباز» و فرزندخواندهشان غلامحسن نیستانی یک عزم دوباره بود. همه اهالی محله طلاب دیده بودند عباسقلی را جذام زمینگیر نکرد.
عباسقلی با همسرش مدینه نیستانی، دختر زیباروی کدخدای روستای نیستانه بجنورد که جذام داشت خوشگلیهایش را میخورد، نیتشان یکی شد برای ساخت مسجد. سال 1347 آجربهآجر مسجد را در ورودی صحن حیاط خانهشان روی هم چیدند با این نیت که در آن به روی مردم باز باشد، برای نماز و عبادت و عزاداریهای مذهبی و درراهماندهها و خستگان راه. سالها در پس هم گذشتند تا آن مسجد سیمتری شد یک بنای هزارمتری با نام مسجد و حسینیه حضرت موسیبنجعفر(ع).
عباسقلی سال1375و مدینه بعد از او به سال 1392 با دنیا وداع کردند اما نامشان به عنوان واقف و بانی روی کاشی فیروزهای طاق بلند مسجد حک شده است و تا همیشه میماند.
سیدمولا مردی مخلص و بیپیرایه بود که نامش به نام امام حسین( ع) مهر شده بود و ناداری او را از میزبانی زائران امام هشتم غافل نکرده بود؛ مردی که خودش را وقف هیئت سیدالشهدا( ع) کرده بود و درِ خانهاش در محله قدیمی قبر میر در پایینخیابان به روی زائران حضرت رضا( ع) باز بود.سیداحمد گلابگیران که میان هیئتهای مذهبی و مردم کوچه و بازار به سیدمولا معروف بود، در ساخت یکی از درهای چوبی حرم نیز مشارکت داشت تا یادگارش در حرم مطهر رضوی نیز باقی بماند.
خیابان ولیعصر یکی از معابر اصلی محله طرق است که ورودی آن از بولوار شهید ساعی شروع میشود و به خیابان شهید رجایی در محله زارعین (ایوان طرق) میرسد. این خیابان با طرح تعریض در حال حاضر حالت دندان موشی پیدا کرده و بهسازی آن در انتظار عقبنشینی تمام املاک است. همچنین آسفالت، پیادهرو و مبلمان شهری آن در گرو تعریض خیابان بلاتکلیف مانده است.
کاشیهای لاجوردش قرنهاست دستهای زیادی را به آبی آسمان گره زده است؛ همسایه روضهمنوره که عمری است در زلال بیکران حرم حل شده، آنچنانکه بیهیچ حجاب و حایلی یکی از رواقها ودیوارهاست.
روز جهانی مسجد سبب شد در سطرهای پیشرو از مسجد بالاسر بگوییم.
مسجدی که همزمان چند عنوان را در ضمیمه نامش نوشتهاند؛ قدیمیترین بنای مشهد پس از روضه منوره، کهنترین مسجد مشهد و با 36مترمربع یکی از کوچکترین مساجد ایران است.
«ممتحنالدوله»، از رجال ناصری، در باب ورود کبریت به ایران نوشته است: «اولین دفعه که کبریت به ایران آمد، شخصی به نام اسماعیلآتش، کبریتها را در دست میگرفت و فریاد میکشید با آتش، آتش درست میکنم.» آری، درست شنیدید با آتش، آتشدرستکردن در آن سالها برای ایرانیان آنچنان آشنا نبود اما بازار کبریت وارداتی برای اعیان و اشراف داغ داغ بود و ایران، مشتری پروپاقرص کبریت اتریش، سوئد و روسیه. سالها بعد ولی بالاخره نخستین جرقههای احداث کارخانه کبریتسازی درایرانِ سال 1276خورشیدی زده شد و با کمک سرمایهگذاران روسی، نخستین کارخانه کبریتسازی درکشور پا گرفت.
آنطور که قدیمیترها میگویند، قدمتش به 250 سال پیش برمیگردد و موقوفه آن به سیدابوالفضل زنبورکی متعلق بوده است. صدسال از ساخت بنای اولیه میگذرد که با فوت واقف و بعدها متولیانش، به حالت مخروبه درمیآید. همجواری بنا با بارگاه حضرت رضا(ع) موجب میشود که بهتدریج به کاروانسرا تبدیل شود. مسافران و زائرانی که از راههای دور و نزدیک به مشهد میآمدند، در این محل اتراق میکردند.