محله پنجتن

محله
منطقه ۴

پنجتن

محله پنجتن

علت نام‌گذاری پنجتن، وجود مقبره و بارگاه پنج امامزاده در روستای تبادکان است. راه اصلی دسترسی به آن‌ها از محله پنجتن می‌گذشته و به همین به این نام معروف شده است.این محله تا حدود ۲۵ سال پیش که هنوز محلات تفکیک نشده بودند، همراه با دیگر محله‌های اطرافش مانند شهید قربانی به محدوده التیمور معروف بود.

محله پنجتن
صعود از زمین‌های خاکی
امیر محمدپور بازیکن بیست‌ساله تیم فوتسال فولاد زرند کرمان است که تیمش در حال حاضر در جایگاه ششم لیگ برتر فوتسال قرار دارد. امیر برای رسیدن به لیگ برتر فوتسال روزهای سختی را پشت سر گذاشت. او هنوز به مدرسه نرفته بود که پایش به زمین‌های خاکی محله باز شد؛ بین نوجوانان و جوانانی که همه با عشق توپ می‌زدند و بازی می‌کردند.
کوچه‌ای فرسوده اما پرظرفیت
کوچه بوکانی5 یکی از معبرهای فرعی خیابان پنجتن45 است. در میانه کوچه خانه‌های سازمانی شهرداری به چشم می‌آید که جریان استقرار ساکنان آن به ساخت طرح کمربند سبز مشهد (صدمتری شهیدبابانظر) در دهه 70 برمی‌گردد. مدیریت‌شهری آن زمان مجبور شد در عوض منازل مسکونی که در طرح قرار گرفتند، به مالکان جای اسکان بدهد و خانواده‌ها به این محدوده منتقل شده‌اند. بافت فرسوده و قدیمی این کوچه و کوچه‌های هم‌جوار ایجاب می‌کرد به‌دلیل کم‌کردن خطرات احتمالی، خانه داوطلبان هلال‌احمر(سال 1389) پا بگیرد.
پرچم قهرمانی رشته پرورش اندام، در دست برادران محله پنجتن
بیشتر اعضای خانواده راستگو اهل روستای کاریزنو از توابع شهرستان فریمان هستند، اما بعد از کوچ به مشهد در اوایل دهه هفتاد ساکن محله پنجتن شده‌اند. در زادگاه آن‌ها به کشتی پهلوانی اهمیت زیادی داده می‌شود. بیشتر پسربچه‌های روستا در گودهای کشتی رسم مردانگی را یاد می‌گیرند. پسران خانواده راستگو نیز در چنین محیطی بزرگ شده‌اند. حالا این برادران بزرگ شده‌اند و هر کدام سرنوشت جالبی دارند.
 بازار جاروباف‌های مشهد نمادی ندارد
همه آن‌هایی که بومی و ساکن این منطقه‌اند و جای المان‌های دائمی را در برخی محدوده‌ها خالی می‌دانند؛ مانند بازار نگین‌تراش‌ها در محله طلاب و کوی مهدی و همچنین بازار جاروباف‌های محله تلگرد. آن‌ها می‌گویند باید متناسب با همین هویت، المان‌هایی در این نقاط ایجاد شوند.
پاکبان محله پنجتن به خاطر کارش معلول شد، اما حتی کسی به دیدارش نرفت!
سید حسین حسینی، پاکبان شهرداری مشهد بود که در سال 90 بر اثر تصادف دچار آسیب نخاعی شد. این حادثه تلخ‌ترین اتفاق زندگی بی‌بی ربابه، مادر خانواده است و یادآوری‌اش هم برای او دردناک است. سیدمحمد، مرد خانه نحیف و لاغر است؛ جانباز شیمیایی جنگ. قدیم کارگر کارخانه موزاییک سازی بوده، اما توان جابه جاکردن بار نداشته است و حالا نان خشک خانه ها را جمع می کند. سیدمحمد مهمان نواز است. چندمین بار خوشامدمان می گوید. برایش عجیب است که کسی زنگ در خانه آن ها را زده باشد. همه درددلش به همین جمله خلاصه می شود؛ «در همه این سال ها کسی به دیدن حسین نیامده است.»
جای پای «پیرمرد لحاف‌دوز»
در ایام نوروز سال‌های گذشته در محله‌های منطقه المان‌هایی با عنوان «بدرقه راهم»، «ماشین گل»، «پیرمرد لحاف‌دوز»، «رنگین‌کمان» «ژیانی در قاب تلویزیون» و... نصب شدند. علاوه بر این، نقاشی‌دیواری‌ها به کوچه‌ها جان و حیات دادند. کار هنرمندان نقاش از چندماه پیش از آمدن عید شروع می‌شد وگاه مردم را با خود همراه می‌کرد و با سطل رنگ می‌افتادند به جان دیوار.
پسرِ طبیعت و مترجم حیوانات
ابوالفضل جغتایی ساکن و متولد مشهد (1387) است. او یک فعال محیط زیست، و حوزه علاقه مندی اش حیات وحش است. اطلاعات زیادش چندی پیش پای او را به یک برنامه تلویزیونی باز کرد. به گفته مادرش، بعد از برنامه «شگفت انگیزان»، دنبال کنندگان ابوالفضل در فضای مجازی خیلی زیاد شدند و پیشنهادهای مختلفی برای اجرای مستندهای تلویزیونی به او داده شد.