این عالم خیراندیش در تأسیس و راه اندازی امور خیریه و عام المنفعه اهتمام فراوانی داشت و در ایجاد حدود بیست مؤسسه خیریه نقش ارزندهای ایفا کرد و با بسیاری از هیئات مذهبی مشهد ارتباط داشت.
فاطمه مجرایی میگوید: مسئولیت پایگاه بسیج را که برعهده گرفتم، اولین کارم دعوت از بانوان قدیمی و فعال محله برای کمک به نیازمندان بود تا دور هم جمع شویم و کارهای خیر نظم بیشتری بگیرد.
این خیًر نیکوکار از همان زمانی که با چشمانش فقر و فلاکت مردم را دید، خیلی دوست داشت به آنها کمک کند و حالا سرپرستی هزارخانواده فقیر و فرزند یتیم را برعهده دارد.
مهدیار حسینی میگوید: بابای من قبلا در طبرسی شمالی۳۰ خادم مسجد حسین بنعلی (ع) بود. از همان بچگی به من خیمهداری را یاد داد؛ چهجوری چایریختن و اینجورچیزها را.
محسن ثابت توضیح میدهد که همه اهل محل به این روضهها عادت کردهاند و به آن دلبستگی دارند؛ قبل از شروع محرم، یکی از خانمها از من پرسید که امسال هم روضهها برپا میشود؟بهشوخی گفتم نه! پارسال بدهکاری بالا آوردهایم. آن خانم همانجا انگشتر طلایش را درآورد!
سیدحسین عبدی میگوید خاطرات جنگ، رهایش نمیکند و نمیگذارد در رفتار، گفتار، قضاوتها و ارتباطش با خانواده، مشتریها و هممحلهایها، بی چارچوب و بدون قیدوبند باشد.
قاسم زندشهری در سالهای اولیه زندگی با وجود اینکه در منزل اجارهای بودند، نصف درآمدش را برای ائمه (ع) کنار میگذاشت. خانه ۶۰ متری آغازکننده مراسمهای مذهبی او شد.