کوچه های مشهد

حمام کهنه محله آبکوه در برزخ احیا و نابودی است
حمام ساعت نداشت و خیلی‌ها بدون اینکه برایشان اهمیتی داشته باشد تمام ساعات روز را در حمام می‌ماندند، اما سال‌ها بعد وقتی پدرم به رحمت خدا رفته بود، بعضی آمدند و گفتند از ما راضی باشید که گاهی آب بیشتری استفاده کردیم و حواسمان نبوده که هزینه آن را پرداخت کنیم.
سه قلعه و ماجرای ارباب روستا؛ نگاهی به خاطرات بزرگ‌تر‌های مشهدقلی
اگر ارباب می‌دید زمین زراعی‌اش محصول خوبی داده است، دهقانش را تشویق می‌کرد و در بیشتر مواقع یک کت و شلوار به او پاداش می‌داد یا اگر ارباب در روستا دور می‌زد و می‌دید تعداد آفتاب‌نشین‌ها زیاد است، عصبانی می‌شد، به ویژه که اگر جوان‌ها بین آفتاب‌نشین‌ها بودند حتما صدایش در می‌آمد و می‌پرسید فلانی چرا بیکاری و سرکار نرفته‌ای؟ اگر بهانه می‌آورد که حتما ارباب تنبیهش می‌کرد، اما دیده بودم که جوان بیکار می‌گفت بیمارم و نتوانسته‌ام سرکار بروم. ارباب می‌گفت چرا نگفتی کدخدا تو را دکتر ببرد. فوری دستور می‌داد جوان را به شهر ببرند و حتما به بیماری‌اش رسیدگی شود.
غار پروانه‌ها؛ روایت غار دست‌ساختی که منتظر گردشگران چشمه پونه است
ورودی به نسبت بزرگ این غار پر از پروانه‌های سیاه و سفید است که از گرمای شدید تابستان به اینجا پناه آورده‌اند. نکته جالب نسیم خنکی است که در قسمت ابتدایی غار هوای مطبوعی را ایجاد کرده است. از ورودی تقریبا کوتاه و مسقف آن که عبور می‌کنیم، به فضایی بزرگ و روباز با گنجایش حدود ۲۰ نفر می‌رسیم که فضایی مناسب برای تفریح و طبیعت‌گردی به شمار می‌رود. بارندگی‌های خوب دو سال گذشته باعث روییدن چند نهال کوچک و چندین نوع گیاه کوهی هم شده که زیبایی این غار سنگی را دوچندان کرده است.
کوچه ای با 10 شهید
ده‌متری سلمان (شهید علیمردانی35) یکی از اصلی‌ترین و قدیمی‌ترین کوچه‌های محله کوی سلمان است. این محله نام خود را از این کوچه که در مرکز آن قرار دارد وام گرفته است. در گذشته‌های دور و سال‌های پیش از انقلاب اسلامی این کوچه در روستای حسین‌آباد کرمانی‌ها قرار داشته و به زمین‌های موقوفی میرزای ناظر ختم می‌شده است. در حال حاضر اینجا بین خیابان شهید علیمردانی و خیابان میرزا کوچک خان8 قرار دارد.
داستان روزهای یخ حوض شکستن و در اتاق سه‌در‌چهار زندگی کردن خانواده سرابی
همسایه‌ای داشتیم که اعتقادی به امام و انقلاب نداشت، اما دو پسر انقلابی داشت. پسرهایش برای کمک به مجروحان انقلاب، خون می‌دادند، اما از ترس، به مادرشان حرفی نمی‌زدند. آن دو به خانه ما می‌آمدند و از من می‌خواستند برایشان غذایی درست کنم تا جلوی ضعفشان گرفته شود. آن خانم همسایه که به انقلاب اعتقادی نداشت حالا خیلی تغییر کرده و مادر دو شهید است.از همان اول از شاه و نظام شاهنشاهی‌اش دل خوشی نداشتم حتی در فعالیت‌های انقلابی به همسرم کمک می‌کردم.
کوچه شعبه نفت
پنجتن91 یکی از کوچه‌های عریض محله پنج‌تن آل‌عبا(التیمور) است. نقل است شعبه نفت در ابتدای این کوچه قرار داشته. صف‌های طولانی و بلند در زمستان‌ها خاطره‌ای است که قدیمی‌های ساکن محله دارند؛ اینکه با گالن و کوپن به دست در صف می‌ایستادند. علت دیگری که برای عریض‌بودن آن گفته می‌شود، این است که بیشتر معتمدان محله التیمور ساکن این کوچه بوده‌اند و خانه‌هایشان محل بررسی و رفع اختلافات بوده است.
کوچه شاهد 83، شاهدی است از روزگار سرسبزی نهرگناباد
سال ۱۳۰۷ و در پی چند سال کم‌آبی و بی‌آبی شهرِ مشهد، با دستور محمد، ولی خان اسدی که آن زمان نایب‌التولیه آستان قدس رضوی بود، مقرر شد تا چند رشته قنات در مسیر قوچان و چناران به مشهد که اطمینان داشتند پُرآب است، حفر کنند تا آب شهر مشهد و کشاورزان تأمین شود. در آن سال ۵ رشته قنات در این راه حفر شد و اتصال آن‌ها به هم، نهری را به وجود آورد که، چون از روستای گناباد در نزدیکی چناران آغاز می‌شد، اسمش را گذاشتند نهرگناباد. نهری که بخش اعظم آن از دلِ قاسم‌آباد عبور می‌کرد.