خیابان وکیلآباد63 به پاس قدردانی از فداکاریهای اسیران دوران دفاع مقدس به نام «آزادگان» نامگذاری شده است. این معبر امکانات کاملی برای سکونت دارد و یکی از معابر محبوب برای زندگی و سرمایهگذاری در منطقه است. قسمت زیادی از زمینهای این معبر متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در آن فضاهایی برای ارائه خدمات درمانی و ورزشی ایجاد کرده است.
شیخ علیاکبر واعظکرمانی، یکی از صدها واعظ زمان خودش(1261-1325) بودکه در مشهد منبر میرفت؛ مردی از پایینخیابان که همیشه سرپا سخن میگفت. به همین دلیل مردم او را به «شیخ برپا» میشناختند. اصالتش کرمانی بود و بعد از مهاجرت به مشهد در خیابان وحدت۲۵ ساکن شده بود؛ کوچهای که هنوز هم نوادههای او در آن ساکن هستند.
چندی پیش بود که تغییرنامش تصویب شد تا انگار نام محلهای که هرروز رنجورتر از گذشته میشود، دیگر وجود نداشته باشد؛ محلهای که زمانی در همسایگی نوغان، آخر شهر حساب میشد و چون در انتهای آن پلی روی کال قرار داشت، به آن تهپلمحله میگفتند. پلی که ته شهر بود. حالا ما رفتهایم دنبال آدمها و خانههایی که هنوز در این محله ماندهاند و قصهدار هستند؛ آنها که انگار با بازگویی نام اشخاص و جایها تاریخ را بازسازی میکنند.
تلاقی خیابان ششم نوغان و خیابان هشتم شهید کاشانی در بین مردم به کوچه حمام باغ معروف است. این کوچه با حمام حاج آقا خوارزمی و باغی که داشته، شناختهمیشود. باغ چندساله تپلمحله، آن روزها تفریحگاه خانوادههای محل بود.
اوایل دهه70 خانههای خیابان آزاده در مرحله سفتکاری به اسرای به وطنبرگشته تحویل داده شدند و هنوز هم بعد از ساخت و سازهای بسیار، آزادهها بیشترین ساکنان این خیابان را تشکیل میدهند. در کوچه آزاده7 همچنین خانوادههای شهدای زیادی زندگی میکنند. یکی از خاطرات تلخ اهالی در این کوچه مربوط به شیوع وبا در اوایل دهه80 و سوزاندن اجساد در زمینهای خالی انتهایی است.
خیابان امام رضا (ع) به طول ۱۷۰۰ متر یکی از خیابانهای اصلی شهرمشهد است که نقطه اتصال زائران از پایانه مسافربری امام رضا (ع) به حرم مطهر رضوی است.
ازآنجاکه مشهد در گذشته، یکی از قطبهای فرشبافی کشور محسوب میشده است، جرقه ایجاد کارخانه پشم و نخ برای مصرف در این صنعت، از دوره پهلوی اول زده میشود و برای ایجاد آن از همهجا، حتی از زرتشتیان هندوستان نیز کمک میگیرند. اهمیت این رویداد برای آن دوران چنان است که تا مدتها، بوق کارخانه نخریسی به زنگ آغاز و پایان کار در مشهد تبدیل میشود ولی بهدلیل اینکه این محدوده هنوز جزو منطقه شهری نبوده، کسی در آنجا سکونت نداشته است اما در پی سیل ویرانگر سال1329خورشیدی همهچیز تغییر میکند. ماجرا از این قرار است که در این سال، سیل بزرگی در مشهد رخ میدهد که سبب خرابی برخی خانهها میشود.
پس از آن با تمهیداتی که ازسوی آستان قدس صورت میگیرد، تعدادی خانه، پشت یکی از دروازههای مشهد نزدیک کارخانه، که حیطهمانند (زمینهای سبزیکاری) بوده است و بعدها با گسترش مشهد به محدوده شهری متصل میشود، میسازند.