صبا صفری میگوید: یکی از معلمانمان میگفت هرچه به ذهنمان میرسد، نقاشی کنیم. من هم هرچیزی را که دوست داشتم، میکشیدم.
اسمر شجاعان، ساکن محله اقبال، میان زنان کارتنخواب میرود و نه فقط با شعرها که با مهربانیهایش آنان را به زندگی امیدوار میکتد.
حبیبالله حاصل هنرمند ی هندی بود که به عشق حافظ و سعدی در جوانی به ایران آمد و با وجود سفرهای زیاد در نهایت ساکن مشهد شد.
نجمه شجری بهروز نقاش جوان حاشیه شهر برای شادی و بازی کودکان هم محلهاش روی زمین کوچه نقاشی کشیده است.
فرهنگ فانی یزدی میگوید: در تمام دوره تحصیل با انگیزه فرار از گوشهنشینی و به امید ماندن در اجتماع و بین مردم درس خواندم و سعی کردم بهترین باشم.
محمدعلی عزتی معروف به شیخ، هنرمند خاموش و بی سر و صدایی است که رشتههای نخ را چشم بسته تاب میدهد و ۸۰ سال حرفه خود را رها نکرده.
تا چند سال قبل، استفاده از مس خیلی کم شده بود. تنها چیزی که مسگرها میساختند، دیگهای شله بود. بعد دیگهای گلابگیری هم اضافه شد.