معماران عصر نادری، مکانی، پشت ایوان عباسی را برای احداث دومین گلدسته انتخاب می کنند که ظاهرا تقارنی با محل گلدسته اول نسبت به گنبد نداشته است، اما پس از آنکه گلدسته جدید احداث می شود، دست کم از جبهه جنوب شرقی حرم (خیابانامام رضایفعلی) چنین به نظر می رسیده است که دو گلدسته قدیم و جدید کاملا در دو طرف گنبد طلا قرار دارند.
مراسم جاروکشی که اکنون بهصورت نمادین در حریم امام هشتم، دل زائران را با خود همراه میکند، مراسمی کهن است و بیش از 400سال قدمت دارد و هرکس قدم به حریم یار گذاشته، آن را به تماشا نشسته است. جاروکشی در عهد صفوی، خدمتی مستقل محسوب میشد. قدیمیترین سندی که به شغل جاروکشی در حرم اشاره دارد، حکم خدمت و پرداخت حقوق به جاروکش آستانه در سال 1011 هجری قمری به مقدار یکتومان و 6500دینار نقد و 23خروار غله است.
آسفالت خیابانها نخستین راهکار برای این پوستاندازی کالبدی است. اسناد مکتوب برجایمانده، تاریخ تصویب طرح آسفالتریزی خیابانهای ارض اقدس را تا روزهای آبان سال1313 خورشیدی به عقب میبرند. البته این طرح به دلایلی در این سال اجرا نمیشود و با چند سال تأخیر به سرانجام میرسد اما درنهایت این اتفاق پنجسال بعد به سرانجامی خوش ختم میشود.
خیابان فدائیان اسلام 6 در گذشته به نام شاعر نامی کشور «مهرداد اوستا» شناخته میشده است. ابتدای کوچه چند مغازه دزدگیر و تعمیرات خودرو قرار دارد اما سبک و سیاق قدیمی آن بهدلیل خانههایی که قدمتشان به بیش از 30سال میرسد هنوز حفظ شده است فقط چند آپارتمان نوساز در کوچه به چشم میخورد. اهالی میگویند تا همین چند سال پیش نیز در تابلو سر کوچه نام اوستا حک شده بود اما با تعویض تابلوها این نام حذف شد.
150سال پیش اگر قرار بود رد یکی از ثروتمندان مشهدی را بزنیم، باید قدم در کوچه عسکریه میگذاشتیم که در دلش بیش از 20تاجر و ارباب و مالدار زندگی میکردند. معروفترینشان هم داروغه شهر بود که خانهای رو به خانه تاجر کشمش مشهد، آقای کشمشیان، داشت.
در اصطلاح عامه، چرک کف دست است اما دنیا روزگار درازی است از کوچکترین تا بزرگترین مبادلات و معیارهایش را بر میزان آن سنجیده است؛ پول، که به هر دو صورت فلزی و کاغذیاش دارای ارزش است، تاریخی خواندنی دارد. در سطرهای بعدی بهمناسبت طرح چاپ اسکناسهای جمهوری اسلامی که در 8آبان1358 به تصویب رسیده است، نقبی زدهایم به تاریخ چاپ اسکناس در ایران و مشهد. البته در این میان اشارهای نیز کردهایم به دارالضرب مشهد و ضرب سکههایی با نام مبارک امامرضا(ع)در این دیار.
خراسانی بودن، دل به قصه های کویر دادن و به طبع آن، خو گرفتن، سبب شده است گذرگاه داستان ها، روایتها و اتفاقهای بی شماری باشد که هر کدامشان، نشانه ای از خود بر جای گذاشته اندکه در قالب آداب، رسوم و فرهنگ اقوام مختلف ساکن در آن است. قشنگترین این روایت ها که قرن هاست نَقلش دهان به دهان گشته اما قندِ نُقلش هنوز پا برجاست، حکایت نماز باران خواندن امام رضا(ع) است که دیرگاهی است به یکی از سنتهای مردم آفتاب نشین خطه خراسان تبدیل شده و راهش را به دیگر شهرها و آبادی ها هم باز کرده است.