تاریخی

کهن‌سال‌ترین ساکن شهرک ابوذر که تاریخ شفاهی سیستان بود
«محمدحسین پارسایی دامن سبز» متولد ۱۳۰۲ در زابل بود و هرچند که سه چهارم عمرش را در آن خطه گذرانده بود، اما چارک آخرش را ساکن شهرک ابوذر شده بود تا لقب کهن‌سال‌ترین ساکن این شهرک را در اختیار گیرد. بار‌ها از طرف افراد مختلف پیشنهاد گفتگو با وی داده شده بود، اما هر بار به دلیلی یا دستور سردبیر برای پرداخت به سوژه‌ای زمان‌دار یا تنظیم نشدن زمان وی با کار‌های من و در این اواخر بیماری چندین و چند ماهه او این دیدار وگفت‌وگو محقق نشد تا اکنون مجبور شوم برای دانستن درباره اویی که لقب کهنسال‌ترین فرد ساکن شهرک ابوذر و همچنین آخرین بازمانده قیام «یاعلی» سیستان را در اختیار داشت، در مراسم ختمش به سراغ خانواده‌اش بروم.
داستان دروازه ترسناک پایین خیابان
در قدیم امنیت و حفاظت از اموال عمومی و خصوصی، اقتضا می‌کرد اطراف شهر برج و بارو داشته باشد و تردد تنها از معابر مشخصی انجام شود. این معابر همان دروازه‌های شهر بودند. مشهد قدیم در دوره افشار، 8 دروازه داشت؛ تقریبا برای هر محله، یک یا دو دروازه تعبیه شده بود و همه این دروازه‌ها محل آمد و شد بودند، به جز یکی!
مصلایِ طرق به روایت دو نظامی و یک معمار
شاید اگر این بنا که براساس شواهد بیش از ۷۰۰ سال عُمر دارد، متعلق به فرنگی‌ها بود، جدا از اینکه بنا را لایِ زرورق نگه می‌داشتند و به حال و روزش می‌رسیدند، که کرور کرور گردشگر از سرتاسر دنیا برای دیدن آن شال و کلاه کنند.
کوچه «حمام باغ»
حمامی قدیمی در کوچه شهید محسن کاشانی۸ به نام حمام باغ قرار داشته که ابتدای دهه70 تخریب و جای آن را بوستان سرسبزی گرفته است. روبه‌روی حمام گودالی بوده است که به آن «گو‌شله» می‌گفته‌اند و کودکان در این گودال بازی می‌کرده‌اند. آب‌انباری نیز در نزدیکی حمام قرار داشته که دیگر اثری از آن نیست و جایش ساختمان ساخته شده است.
بازار زنجیر؛ محدوده امن پناهندگان
همه شهرها از بناها و عمارت‌های قدیمی‌شان هویت می‌گیرند؛ بناهایی که شاید دیگر اثری از آن‌ها باقی نمانده باشد؛ مانند بازار بزرگ مشهد که بین سناباد و نوغان و در همسایگی حرم مطهر حضرت رضا(ع) شکل گرفته بود. در این بازار بیش از 10سرا و راسته با تنوع شغلی وجود داشت و نام هر بازار از شغل آن گرفته می‌شد؛ همچون بازار حکاک‌ها، سنگ‌تراش‌ها، مسگرها، کفاش‌ها، آهنگرها و... . این بازار بزرگ قدیمی در دوره‌های مختلف تخریب شد و فقط بخش کوچکی از آن با نام بازار فرش مشهد به‌جای مانده است.
از گندم‌کاری تا نام‌های قدیمی
قدیمی‌هایی مثل ما هنوز هم این خیابان‌ها را با همان نام‌های قدیمی می‌شناسند و کمتر از نام‌های جدید استفاده می‌کنند، برای همین وقتی آدرسی از من پرسیده می‌شود، ابتدا باید فکر کنم ببینم نام‌های جدیدی که می‌گویند مربوط به کدام خیابان‌هاست. از سال ۱۳۴۹ در امام خمینی ۷۰ ساکن هستیم. آن زمان نامش خیابان هفدهم بود البته منزل پدری‌ام هم در خیابان بیستم بود. سال‌هاست در خیابانی ساکن هستم که در آن بزرگ شده‌ام.
مرگ تدریجی «خسروی»
کمتر از نیم‌قرن با ساخت و سازهای بی‌رویه مراکز تجاری و گسترش مغازه‌های مشابه، خیابان خسروی نظام عملکردی گذشته‌اش را از دست داده و امروز شاهد تعطیلی برخی مغازه‌هایش هستیم. تعطیلی کسب و کار در این خیابان و از بین رفتن پوسته‌های قدیمی آن، یکی پس از دیگری مرگ تدریجی خیابان خسروی را به دنبال دارد و ممکن است این گنجینه معماری قدیم را در چند سال آینده از دست بدهیم و مانند دیگر بناهای تاریخی ‌مان فقط چند عکس یادگار از آن داشته باشیم.