بازار

معیشت ضعیف، کاهش خرید
فرهاد سعیدی پارچه فروش محله، می‌گوید: از چند سال قبل و حتی قبل از شیوع کرونا بازار پارچه در حالت رکود و کسادی بود و شیوع کرونا این کسادی را سرعت بخشید. گران‌شدن دلار و تحریم‌های غیرعادلانه باعث افزایش قیمت پارچه شد. بیشتر وقت‌ها خانواده‌ها به مغازه می‌آیند اما با شنیدن قیمت گران پارچه بدون خرید خارج می‌شوند. هزینه دوخت را هم حساب کنید برای مشتری صرف به خرید لباس آماده است. شاید با رفتن کرونا فروش بهتر شود اما این تأثیر اندک است. چون دلیل اصلی کسادی بازار پارچه، نبود پول و درآمد کم است و تا این مشکل حل نشود رونقی نخواهد بود.
ماهِ جمع کردن پول، رسم‌های فراموش‌شده مشهد‌ی‌ها در رمضان
از تحولات بزرگ رمضان‌های قدیم خوردنی‌های آن بوده است. نعیم‌آبادی به بازار ی شدن پشمک، گوش‌فیل، زولبیا و بامیه اشاره می‌کند و می‌گوید: البته جز این در ماه رمضان گاری‌های زیادی راه می‌افتادند که کارشان فروش نان‌های کماج بود. این نان‌ها را زنان با گذاشتن روی طبق که روی سر حمل می‌شد، می‌فروختند. همچنین ساخت معجون هم با رمضان بیشتر قوت می‌گرفت. مثلا قنادی طباطبایی که درست رو‌به‌روی مسجد گوهرشاد در بازار بود، علاوه بر اینکه رمضانش را با پخت زولبیا و بامیه‌های مخصوص شروع می‌کرد، ساخت معجون‌هایش را هم تغییر می‌داد تا قوت بیشتری داشته باشد.
مغازه تک‌افتاده جواب نمی‌دهد
محمود قانعی کسی که حرفه و مهارت امروزش در فروش لوازم بهداشتی ساختمان را از پدر به یادگار دارد. قانعی این روزها از شغل موروثی‌اش بازار خوبی ندارد، اما معتقد است این کار هم جذابیت و هم درآمد دارد.
حکایت پنبه و آتش در پاساژهای پارچه پیرامون حرم
پاگرفتن آتش در پاساژهای قماش، حکایت پنبه و الکل است. کوچک‌ترین خطا در مغازه و راهروهای پر از پارچه می‌تواند شعله‌های آتش را برافروخته کند و ناگهان زبانه بکشد و مانند رودخانه‌ای سوزان و جاری، همه‌چیز و همه‌جا را بسوزاند؛ درست مثل بلایی که سر پلاسکوی تهران آمد و جز مچاله‌ای از بلوک‌های بتنی و آهنی چیزی از آن باقی نماند. اما گویا سرنوشت غول هفده‌طبقه پایتخت، قرار نیست درس عبرتی برای پاساژهایی باشد که تاکنون چندین هشدار قانونی درباره ناایمن‌بودنشان دریافت کرده‌اند.
مزد شاگرد را نداریم
مجتبی نوروزی مقدم یکی از کسبه محله کوشش، 23سال است کارش صافکاری و خدمات بدنه اتومبیل است. کار او بیشتر با خودروهای تصادفی است و افرادی که دچار سانحه می‌شوند به‌سراغش می‌روند تا خودروشان را درست کند.
حساب دفتری برای مشتریان دائمی
«قصابی یا همان فروش محصولات پروتئینی از جمله مشاغلی است که نیاز به روحیه و مهارت‌های خاص دارد.» این جمله‌ای است که اسد سلطانی میرزایی می‌گوید. او متولد فریمان است و بیش از 60سال است که در محله امام خمینی(ره) قصابی دارد. با این کاسب قدیمی هم‌کلام شدیم تا راه و رسم کارش را به ما بگوید.
دفترهای نسیه همیشه باز
«جواد آقا علیزاده» را اهالی «دریادل» و «نوغان» به‌خوبی می‌شناسند. کاسب پنجاه‌ساله‌ای که در کوچه حمام بهاءالتولیه به دنیا آمده است و بقالی کوچکی نزدیکی خانه‌ پدری‌اش دارد. بچه‌های محله او را «عمو» صدا می‌زنند و بزرگ‌ترها «آقا جواد». آقا جواد یک سر دارد و هزار سودا؛ هم به کاسبی در بقالی کوچکش می‌رسد و هم دست خیر دارد برای افرادی که از پس مایحتاج خود برنمی‌آیند.