بامشکی بهعنوان ریشسفید محله عیدگاه نیز شناخته میشود، او علاوه بر کمک به خانوادههای نیازمند، در زمان اختلافات خانوادگی یا اختلافات کسبه نیز برای برقرارکردن صلح و آشتی حضور پیدا میکند: در گذشته که مراجعه مردم به دادگاه و... کمتر بود، بیشتر ریشسفیدان بین افرادی که اختلاف داشتند صلح و صفا میدادند. در این سالها، ساکنان محله بهدلیل شناخت از من و چند کسبه دیگر و هممحلهای قدیمی، در هنگام بروز چنین اختلافاتی ترجیح میدهند افراد معتمدشان حضور پیدا کنند و خوشبختانه این اختلافات با کمی گفتوگو برطرف شده است.
شهید اندرزگو جزو شهدای انقلاب است که از او به عنوان مرد هزار چهره هم یاد میشده است. نام خیابان، اندرزگو است و دلیل نصب سردیس هم همین است.
در سال57 بازار تازه تأسیس امام رضا(ع) یکی از اصلیترین مراکز تجاری مشهد محسوب میشد به همین دلیل گروههای فعال در انقلاب نگاه خاصی به آن داشتند. توزیع گسترده اعلامیه در بازار و دعوت از کسبه برای حضور در راهپیماییها نیز نشاندهنده همین توجه بود که باعث میشد بازار محل رساندن اخبار انقلاب به زائران شود.
زمان جنگ تحمیلی اگر اشتباه نکنم نزدیک همین میهمانسرا جنگزدههای جنوب از شهرستان شادگان آمده و در اینجا جمع شده بودند. همسایهها به آنها آب و برق داده بودند. یک تنور انتهای خانه داشتیم که زنها برای پختن نان در آنجا جمع میشدند و دور هم نان میپختند.
تعمیرات لوازم صوتی و تصویری شاید مانند گذشته نباشد، اما هنوز هم خیلیها دوست دارند فیلمها را سیاه سفید ببینند. برای همین تلویزیونهای قدیمی را میآورند تا فیشهایی برایشان درست کنیم و بتوانند گیرندههای دیجیتالی را به آن نصب کنند. بعضیها دوست دارند خاطرات قدیمشان را زنده نگه دارند.
کوچه حوض امیر (طبرسی2) که از یکسو به تهپلمحله و نوغان و از سوی دیگر به حرم مطهر و خیابان طبرسی میرسد، بهواسطه وقف مسجد و حوضی که در آن دستنماز گرفته میشد، معروف بود و با وجود اینکه دیگر خبری از حوض نیست، همچنان به همان نام قدیم تابلونویسی شهری شده است.
چهارطبقه معروف حاجیلته که 9باب مغازه نیز زیر آن قرار داشت و او با عمری خون دل خوردن و به قول قدیمیها با فروش لتههایی (تکه پارچه) که از گوشه و کنار محلهها جمع میکرده و به مردم میفروخته، ساخته بوده است، با وجود حضور اسدزاده و پسرانش در مغازه توسط مأموران ولیان روی سرشان خراب شد، هرچند آسیب جدی به آنها وارد نشد.