اگر گذرتان به پارکینگ شمارهیک حرم مطهر افتاده باشد، حتما صدای کوبیدن چکش روی آهن را شنیدهاید. صدایی که از گوشهای بلند میشود که درِ کرمرنگ آن با تابلویی روی سرش میگوید اینجا کارگاه اداره خدمات فنی است که خادمی در آن شکل دیگری دارد. این محیط پرسروصدا در دست خادمان افتخاری است که نوع خدمتشان به حرم مطهر رضوی در تعمیر وسایل خراب شده این آستان خلاصه میشود تا از اشیای موقوفه نهایت بهرهبرداری شود.
در زمستان سال ۱۲۵۰ شمسی صدها تن از مردم مشهد در زاغهها، کلبهها و کوچهها جان سپردند. حتی کار به جایی رسید که اجساد مردگان که در سرمای هوا یخ زده بودند.
یکی از شاهکارهای هنر دست استاد حبیبالله بنایرضوی مرمت و بازسازی آیینهکاریهای بالا سر حضرت است.
درهای چوبی حرم که حلقه دلهای بسیاری را هر روز به دست میگرفتند جایشان را به آهنها و فلزها دادهاند و هر کدام به رنگی و شکلی نقش خوردند تا آیینه ارادت زائران و مجاورانی باشند که هر ساعت و دقیقه منتظرند تا در آیینه خشتبهخشت و چوببهچوب حرم جلوه محبوب ببینند.
عبدالله خان وظیفه داشته هر روز به نیابت از شاه وقت، یعنی ناصرالدین شاه، به زیارت حرم مطهر رضوی برود و به جای شاه که در پایتخت بوده است، آستان حضرت رضا(ع) را بوسه دهد.
در قفسههای کتابخانه آستان قدس رضوی ۵ میلیون نسخه کتاب در دسترس است. کتابخانهای که با داشتن ۱۰۵ هزار و ۶۲۳ نسخه خطی، ۶۲ هزار و ۷۰۷ کتاب چاپ سنگی و ۴ میلیون و ۸۱۱ هزار و ۶۹۴ نسخه چاپی از کهنترین کتابخانههای ایران و مجموعهای غنی از گنجینههای خطی دنیا به شمار میرود.
داستان تسبیحفروش معروف خیابان امامرضا (ع) و کارآفرینی را میخوانید که تسبیحهای دستساز و صنعتیاش در بازار سوغات مشهد و بازارهای مذهبی کشورهای همسایه حرف اول را میزند. محمد فیروزی، کوچکترین پسر حاججعفر (نوه پسری حاجمیرزای تسبیحفروش) است که به نمایندگی از پدر و برادرانش با ما به گفتگو نشسته است.