حرم مطهر

خادمی در کتابخانه
سیدحسین هاشمی‌پناه 45ساله، 20سالی می‌شود که در کتابخانه مشغول به کار است. او که فعالیت خود را اول با نگهبانی و برچسب‌زدن به کتاب‌ها و چیدمان آن‌ها در قفسه‌ها آغاز کرده است، اکنون در بخش سخت‌افزار حفاظت منابع دیجیتال کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی واقع در حرم مطهر رضوی کار می‌کند.
چشم‌نوازی دوباره گنبد در«ته‌پل‌محله»
یکی از مسیرهای اصلی و قدیمی تشرف مشهدی‌ها به حرم مطهر امام مهربانی‌ها، از انتهای میدان ته‌پل‌محله بود. با گذشت سال‌ها، مسیرهای پیاده و کوچه‌پس‌کوچه‌های اطراف حرم از بین رفت، اما در طرح بهسازی و نوسازی بافت پیرامون حرم مطهر رضوی مصوب شد که مسیر خیابان‌های شعاعی به سوی حرم مطهر پس از تقاطع شارستان، به شکل راه‌های پیاده سبز یا همان ره‌باغ‌ها ادامه ‌یابد.
شاه حسین هرچه داشت پای علمش ریخت
می‌دانستند که خودش و زندگی‌اش وقف امام‌حسین(ع) بود. خوش‌بزم بود و خوش‌مشرب. برای همین بعد از انقلاب که علمش افتاد سر زبان‌ها، همه دوست داشتند شاه‌حسین بیاید توی هیئتشان. توی ایران علمش شهرت زیادی پیدا کرده بود. وقتی با لامپ‌های روشن دور طوق می‌آمد، زیر طاق ورودی صحن انقلاب، شکوه زیادی پیدا می‌کرد. اما بعد از انفجار حرم در ظهر عاشورای سال1373، این لحظه تا همیشه از جلو چشم شاه‌حسین و زائران محو شد. خیلی زود آمدن علم‌ها به حرم ممنوع شد.
عکاسی از تاریک و روشن زندگی؛ روایتی از رزمنده جنگ که 2هزار عکس قدیمی گرفته است
حسن وظیفه 12آلبوم عکس و 2000 عکس سیاه و سفید و رنگی دارد که تمام عکس‌هایش را خودش گرفته است. او با دوربین به جاهای بسیاری سفر کرده است. گاهی در محل کار همراهش بوده و گاهی در جبهه و جنگ. هریک از عکس‌ها حرفی برای گفتن دارند. او ما را با هر عکسی به همان زمان می‌برد و ادامه می‌دهد: «تمام روزهای جنگ برایم خاطره است هم تلخ و هم شیرین. هرگاه می‌توانستم از آن صحنه‌ها عکس می‌گرفتم. هنوز هم بعضی از عکس‌ها را برای افراد داخل عکس ارسال می‌‌کنم.»
گریه در سکوت چشم‌بادامی‌ها
با اینکه سال‌ها از آن روزگار می‌گذرد، شیرینی دوران نوجوانی و قرائت قرآن با پدر همراهش است و هیچ‌گاه آن را از خاطر نمی‌برد. می‌گوید پدرم و پدربزرگم چنددهه در همین محله طلاب قصابی داشتند. غلامحسین قصاب را تقریبا همه قدیمی‌های طلاب می‌شناسند. شاید بی‌تناسب باشد و کمی عجیب، اما یکی از بهترین سرگرمی‌های من و برادرم در مغازه، آموختن الفبای قرآنی بود و همراهش مشق تنوین و تشدید و مد و گوش‌دادن به تلاوت آیاتی که بیشتر عصر‌ها و در ساعتی خاص از رادیوقرآن پخش می‌شد. من هنوز آن دفتر‌ها و سرمشق‌هایی را که از پدر گرفته‌ام، مثل گنجینه‌ای نگه داشته و حفظ کرده ام.
یادگار شمشیرسازهای «عیدگاه»
اصل شکل‌گیری حسینیه به سال1285 برمی‌گردد؛ زمانی که شمشیرسازهای محله عیدگاه تصمیم گرفتند برای دهه اول محرم مراسم عزاداری برپا کنند. چند نفر از آن‌ها دور هم جمع شدند و در زمینی وقفی که اسمی از واقف آن ثبت نشده است مراسم سال اول را با شبیه‌خوانی شروع کردند. جمعیتی که برای دیدن نقش عمه سادات، شمر ملعون، علمدار کربلا و... سرازیر می‌شد، باعث شد تا این رویه در سال‌های بعد هم ادامه پیدا کند.
دو بار قرائت در محضر رهبر
امید حسینی‌نژاد ماجرای دیدارش با رهبری را اینگونه روایت می‌کند: در سال ۸۴ به عنوان نماینده استان خراسان انتخاب شدم و در محضر آقا سوره مریم را قرائت کردم. این افتخار بزرگ، از بهترین خاطرات زندگی من محسوب می‌شود که همیشه به آن می‌بالم. بعد از ۱۵ سال، چهارم اردیبهشت سال 99، آقای علی سرابی (قائم مقام شورای عالی قرآن) با من تماس گرفت و گفت: «امسال نوبت شماست و برای قرائت در حضور رهبری بیا» عازم تهران شدم. ساعت ۴ عصر به مصلی رفتم. قرائت به صورت تصویری انجام شد و من نفر دوم بودم که خواندم. حس و حال وصف‌ناشدنی داشتم.