پدربزرگم حاج یوسف از یزد به مشهد مهاجرت میکند و اینجا مشغول حرفه کاشیکاری میشود. ایشان وردست استاد زینالعابدین میشود. کاری که پدربزرگ میکند و کاشیای که ایشان ابداع میکند تحول بزرگی در صنعت کاشیسازی ایران پدید میآورد.
«رواق کتاب» عنوانی است که این روزها بر سردر ششضلعی صحن قدس به چشم میخورد. مکانی که اهالی کتاب را گردهم میآورد و فضایی آرام، دور از نگرانی اندیشه و مناسب را در نزدیکترین نقطه به مضجع شریف عالمآلمحمد(ص) فراهم کرده است.
معرفی کتابهای شاخص با حضور نویسندگان این آثار ازجمله فعالیتهای رواق کتاب است.
نخستین و دقیقترین سرشماری عمومی مشهد در سال 1295قمری توسط حکمران آن، یعنی زین العابدین میرزا ابن شاهزاده محمدولیمیرزا انجام شد. او دانشآموخته مدرسه دارالفنون و همدوره و رقیب صنیعالدوله، مؤلف مطلعالشمس، سفرنامه ناصرالدینشاه به خراسان و مشهد بود، اما هیچگاه نتایج تحقیق خود را در اختیار صنیعالدوله قرار نداد.
حاج ماشاءالله دانشینیا یکی از خادمان پیشکسوت حرم رضوی است که به قول خودش نیمقرن است خاک پای زائران حضرت رضا (ع) را توتیای چشمانش کرده است.
از روزهایی که هنوز مردم به تجملات رو نکرده بودند و هرکس هرچه درمیآورد، میخورد و کمتر به فکر اندوختن بود. همه همان چیزی بودند که نشان میدادند. اکبر کامرانیمشهدی 61ساله یکی از قدیمیهای محله طبرسی است. او که بهدلیل همسایگی خانه پدریاش با حرم مطهر هرروز با صدای نقارهخانه بیدار میشد، در این گزارش زمانی را روایت میکند که هنوز ولیان، استاندار وقت، طرح توسعه حرم مطهر رضوی را اجرایی نکرده بود و طبرسی و کودکی او شکلی متفاوت داشت.
گروه نواهای آیینی خورشید بقیع، گروهی تازهنفس متشکل از هفت کودک و نوجوان ساکن محله چمن است که بهتازگی شکل گرفته است. یک گروه کوچک به سرپرستی سید محمود موسوی و وابسته به کانون فرهنگی خورشید بقیع که در مناسبتهای مختلف نواهای مذهبی و مناسبتی و آیینی در محله و مناطق دیگر اجرا میکنند و حالا حسابی شناخته شدهاند. این گروه کوچک حالا اولین گروه نواهای آیینی است که در این محله و توسط بچههای ساکن اینجا تشکیل شده است و آقای موسوی، سرپرست این گروه، هدف از تشکیل این گروه را نیاز به کار فرهنگی در این محله میداند.
علی اکبر باوفا 90ساله ساکن قدیمی کوچه سلام است که از سال 1341 در آن سکونت دارد. او از قدیم این کوچه اینچنین میگوید: از ابتدای کوچه که نگاه میکردید گنبد بارگاه امام رضا(ع) دیده میشد. زائران و مجاورانی که از اینجا عبور میکردند اول به امام رضا(ع) سلام میدادند، بعد میرفتند. آن زمان خانهها یک طبقه با سقفهای گنبدی بود. از پیچ ابتدای کوچه که وارد میشدید عرضش آنقدر کم بود که یک گاری هم بهسختی از آن عبور میکرد. بعدها که ساخت و ساز شد خانهها از دوطرف کوچه عقبنشینیکردند و حالا عرض کوچه بیشتر از قبل شده است.