کافی است سر بلند کنی و بر کاشیکاری هفتصدساله مسجد گوهرشاد چشم بدوزی تا در زمان سفر کنی؛ از دوره تیموری به صفوی، از دوره صفوی به قاجار، یا حتی به دوره معاصر بیایی.
آقاسیدحسن تفقد باوجود کم سنوسال بودن، نقش کمکی برای مادرش داشت: پارچهها که شسته میشد، با مادر ریجه میکشیدیم و پردهها را پهن میکردیم. ناهار هم همانجا نان و سکنجبین، اشکنه یا ناندوغ میخوردیم.
محمد غیورمرادی میگوید: علمهای سنگینی را که علمکشهای دیگر چندمتری بیشتر نمیتوانستند حمل کنند، بابا حمل میکرده است؛ آنگونه که هیئتیها میگویند دیگر نگوییم «غلامحسین»؛ بگوییم «شاهحسین».
روزگار به ضرر اسدی ورق میخورد و خون مردم و پاسبانان در واقعه گوهرشاد بر گردن او میافتد تا میان دستگیری تا صدور حکم اعدام و اجرای آن یک هفته هم فاصله نباشد.
در مجموعه اسناد آستانقدس دو سند مرتبط با برگزاری مراسم شمعگردانی بین سالهای ۱۳۳۴ و ۱۳۳۵ قمری وجود دارد. با این همه، احتمالا شمعگردانی در سالهای قبل از این سالها نیز طبق آنچه که در سند گفته شده، برگزار میشده است، ولی سابقه و سندی از آن موجود نیست.
غارت ازبکها به حرم امام رضا(ع) آنقدر بزرگ بوده است که حتی عدهای از مورخان نوشتهاند که عبدالمؤمنخان ازبک پس از خالیکردن روضه منوره، دستور میدهد سربازانش میل طلای بالای گنبد را هم با خود ببرند.
مطبوعی فرماندهی قزاقان سرکوبگر در کشتار خونین گوهرشاد را بر عهده میگیرد و از عهده وظیفه محولهاش هم خیلیخوب برمیآید و صحن مسجد را به حمام خون بدل میکند. رضاشاه بعد از واقعه گوهرشاد بسیاری از رؤسای خراسان را از سمتهایشان برکنار میکند اما ایرج مطبوعی تبرئه میشود.