پیرمرد خارکن محله طالقانی صبح تا شب زحمت می کشد، او می گوید همیشه دوست داشتم دخترانم که حالا برای خودشان خانمی شدهاند، زندگی شرافتمندانه و آبرومندی داشته باشند و پیش بقیه سرافکنده نشوند.
محله طالقانی در گذشته روستایی بود به همین نام. با شکلگیری شهرک مسکونی بهارستان به این نام تغییر نام داد، اما بعد از چندین سال بار دیگر نامش به طالقانی تغییر کرد. در ۳۰ سال گذشته، این زمینها به ارتشیها واگذار و از سوی آنها به مردم عادی فروخته شد و به شکل کنونی درآمد. این محله، دسترسی خوبی دارد که تردد را برای اهالی آسان کرده است.

لیدا نادرنیا، بانوی نیکوکار مشهدی، مولف چندین جلد کتاب درباره تربیت فرزند و مهدویت و زندگی قرآنی است. او ۲۰ سال پیش موسسه خیریه برای کمک به خانوادههای نیازمند تاسیس کرده است.
دوشنبهبازارهای مجتمعشان در محله طالقانی تبدیل شده است به یک پاتوق فرهنگی که همسایهها در محوطه مجتمع هم دیداری تازه میکنند.
حدود15سال پژوهش در زمینه تاریخ شفاهی خراسان و مشهد دارد. 22هزار مصاحبه درباره خراسان در دوران مدیریت او در مرکز اسناد گردآوری شده است که 14هزار گفتوگو فقط خاص مشهد است. او دارای چندین مقام برتر در جشنوارههای متعدد مرتبط با تاریخ شفاهی است و از سویی نفر اول تاریخ شفاهی خراسان محسوب میشود و عضو هیئت مدیره انجمن تاریخ شفاهی کشور است.
با اینکه محمدجواد شیرزاده 15سال بیشتر ندارد اما صحبتکردنش متأثر از محیطی که در آن قرار گرفته همانند بزرگسالان است. سالهاست قاری قرآن است و مکبر مسجد محلهشان؛ مسجد قدس در خیابان ارغوان محله طالقانی . بهدلیل تسلط خوب و کافی به زبان عربی و صوت و لحن زیبا، در روزهای ماه مبارک رمضان برای جزءخوانی قرآن کریم به مسجد میرود اما به گفته خودش بزرگترین افتخار زندگی از موقعی نصیبش شد که امام رضا(ع) به او اجازه داد مکبر نمازهای حرمش باشد.
«بهارستان» در محله طالقانی یکی از دو خیابان اصلی و قدیمی است، آنچنانکه تا همین چند سال قبل محله طالقانی نیز با عنوان «بهارستان» نامگذاری شده بود. اما از وقتی بیمارستان تخصصی کودکان اکبر و بانک چشم درست روبهروی این خیابان ساخته و افتتاح شد، کار نشانیدهی را برای اهالی آن راحتتر کرده است. خانوادههای کارکنان نیروی انتظامی و ارتش بخشی از ساکنان این خیابان را تشکیل میدهند. این خیابان خوش آب و هوا که در انتها با یک پیچ تقریبا 90درجه به بولوار شهید کاوه میرسد، از اوایل دهه70 رو به گسترش بوده و جمعیت متوسط شهری را در خود جای داده است.
محسن مهدوی درباره ساعت کار کارگاه میگوید: مغز مخترعان نصف شبها روشن میشود، به همین دلیل نمیتوانم ساعت خاصی را برای کارگاه مشخص کنم. هر وقت لازم باشد به اینجا میآیند و از تجهیزات کارگاه استفاده میکنند. خودم هم در حد توان آنها را راهنمایی میکنم و اندوخته علمی 35سالهام را در اختیارشان قرار میدهم. گاهی اختراعی که قرار است یکسال زمان ببرد با راهنمایی و مشورت و قرار دادن ابزار در اختیار فرد در مدت یک ماه به نتیجه میرسد.