
«دوست دارم روزی دوباره در خط۱۲ وکیلآباد - حرم مطهرکار کنم.» این بزرگترین آرزوی تنها راننده زن اتوبوس در منطقه۹ مشهد ست. اسمش نرگس اصغری است، متولد ۱۳۵۶ و در شهر مشهد، مردانه رانندگی میکند، اما لحن کلامش مردانه نیست.
وقتی درکنار او آن هم جلوی اتوبوس مینشینی، لطافت و ظرافت روح زنانهاش را حس میکنی. هیچوقت روی صندلی جلوی اتوبوس آن هم کنار راننده زن از نزدیک ننشسته بودم و روزی که قرار شد با نرگس اصغری، چندساعتی در خیابانهای منطقه اتوبوسگردی کنم، این حس را تجربه کردم.
اینکه از آن بالا، فرمان خیابانهای شهر را در دست بگیری، حسی عجیب و جالب است. یونیفرم مخصوصی دارد، مقنعه و مانتو سورمهای رنگ. لبخند بر لبش همراه با چاشنی محبت. نرم و راحت رانندگی میکند، به قول خودش کمتر از بوقهای ناهنجار استفاده میکند؛ آن هم در خیابانهای پرترافیک و شلوغ شهر.
همراه با او از ایستگاه مبدأ و در مسیر حرکت هرروزهاش راه میافتیم. مانند رانندههای مرد بهآسانی از ماشینها سبقت میگیرد، فرمان را یکدستی گرفته و با دست دیگر کارهای دیگرش را انجام میدهد و با من صحبت میکند.
یک روز کاری برای من از ساعت۴ صبح آغاز میشود. لباس فرم خود را بر تن میکنم و آماده رفتن به پایانه اتوبوسها در الهیه میشوم. رأس ساعت ۵ و ۵ دقیقه صبح آنجایم. ساعت ترخیص اتوبوس از پایانه بهطور دقیق ثبت شده و استارت یک روز کاری برای نرگس اصغری در خیابانهای شهر مشهد زده میشود.
آخرین سرویس اتوبوسرانی هر ساعتی که باشد، او تا آخرین ساعت یعنی حدود۹ به کار رانندگی مشغول است و شب، خسته از یک روز کاری سخت و طاقت فرسا دوباره راهی پایانه میشود و اتوبوس خود را تحویل میدهد و به خانه برمیگردد.
خانمها هر روز درباره من صحبت میکنند. با آنکه نزدیک سه سال است در خطوط مختلف این شهر کار میکنم، هنوز برای اهالی منطقه جدیدی که به آنجا میروم، رانندهبودن من تازگی دارد. این را میشود از چهره مسافرانی که سوار بر اتوبوس میشوند، فهمید.
در طول مسیر دخترهای جوان یا خانمهایی که ماشین دارند، وقتی از کنار اتوبوس او میگذرند، برایش بوق میزنند و او هم دست چپش را به نشانه قدردانی روی پیشانی گذاشته و ادای احترام میکند.
از روزهایی میگوید که توانسته گواهینامه پایه یک بگیرد؛ «برخورد افسر مسئول امتحان پایه یک با من بسیار خوب بود؛ همانطورکه از مردان امتحان میگرفت، از من هم امتحان گرفت. چون رانندگی شوخی نیست و گواهینامه دادن مسئولیت دارد. سه سال است که گواهینامه پایه یکم را گرفتهام و در اولین آزمون توانستم قبول شوم.»
همسرم راننده ترانزیت است و بارها شده بود تا قبلاز اینکه گواهینامه پایه یکم را بگیرم، در جادهها فرمان را در دست میگرفتم و رانندگی میکردم. بهمحض اینکه به صد یا دویستمتری پلیس راهنمایی میرسیدیم، جایم را با همسرم عوض میکردم و او پشت فرمان مینشست. اگر روزی دوباره بخواهم کاری را انتخاب کنم، مطمئن باشید رانندگی اولین انتخابم است.
البته من از کودکی و نوجوانی به رانندگی علاقه داشتم. در سن قانونی گواهینامه پایه ۲ را گرفتم و در رانندگی به مهارتهای لازم رسیدم. عشق و علاقه زیاد به من این شهامت را داد که دنبال این کار را بگیرم و نشان بدهم زنان هم میتوانند مثل مردان گواهینامه پایه یک بگیرند. البته هر کاری سختی خودش را دارد، اما علاقه و جدیت در کار، موفقیت به دنبال دارد.
حس بسیار خوبـی دارم که نتیجه تلاش و زحمات خودم است. اینکه زنـان جامعـه مـا بتوانند کـارهایی را انـجام دهـند کـه زمانی تصور میشد فقط از عهده مـردان برمیآید، حس خوبی من میدهد. خیلیهـا فکـر میکـنند زنـان موجـوداتی ضعیـف هستنــد، درصـورتـیکـه اگـر امکانات دراختیار زنان باشد، پابهپای مردان از عهده بسیاری کارها برمیآیند.
اولین خط، خط ۶۴ در مسیر میدان عدالت تا انتهای ساختمان و کوتاهترین مسیری بود که در آن رانندگی کردم. معمولا رانندگان تازهوارد را برای خطوطی با مسافت کوتاه انتخاب میکنند تا خوب تجربه کسب کنند. بهطور میانگین هر چهار و پنجماه در یک خط کار میکنیم و بعد از آن به خطوط دیگر میرویم.
بعداز خط۶۴ به خط ۱۲ و ۱۲ ممیز یک آمدم که پرترددترین و شلوغترین خط شهر مشهد، هم از نظر مسافت و هم تعداد مسافر است. سهچهارماهی در این خط بودم که خط خوب و متنوعی برای من بود. عاشق این خط بودم، زیرا میتوانستم مسافران آقا امام رضا (ع) را به مقصدشان یعنی زیارت، ولی نعمتان برسانم. آرزو دارم بتوانم دوباره در این خط کار کنم.
بعداز این خط به مسیر۶ تندور منتقل شدم و سپس به خط۹۱ که در منطقه۹ وجود دارد، منتقل شدم. خط۹۱ برایم یکی از بهترین خطوطی بوده که تا بهحال در آن کار کردهام. خط خیلی خوبی است؛ از نظر آرامش مسیر و مسافرانی که سوار بر این خط میشوند. حالا هم به خط ۴۹ که تازه راهاندازی شده است، منتقل شدهام.
از نظر فرهنگ، مسافران خط۹۱ در سطح خوبی هستند؛ بدون اینکه کسی به آنها گوشزد کند، از منکارت استفاده میکنند و هیچوقت دنبال این نیستند که به راننده پول بدهند. بارها از آیینه دیدهام مسافران حتی اگر منکارتشان شارژ نداشته باشد، از منکارت دیگران استفاده میکنند.
مادر دو دختر است و رانندگی شانزده ساعته از ۵ صبح تا ۹ شب در خیابانهای پرترافیک و شلوغ شهر، خللی در کارهای خانه و تربیت فرزندانش وارد نکرده است.
خودش میگوید: عاشق کارم هستم و اصلا تعطیلی و بیکاری را دوست ندارم. همسرم و دو دخترم که یکی ۲۲ ساله و دیگری ۱۲ساله است، با شغل من مشکلی ندارند و حتی وقتی میبینند اینقدر به شغلم علاقه دارم، تشویقم نیز میکنند. اقوام هم شغل من را پذیرفتهاند و خیلی شادمانند که یک زن از فامیل آنها فرمان خیابانهای شهر را در دست گرفته است.
از رانندگی خسته نمیشوم و آنقدر به کارم عشق و علاقه دارم که حاضر نیستم آنرا با کار دیگری عوض کنم
زمانی که از او میپرسم اوقات فراغتی هم دارید، میگوید: شاید باورتان نشود که معنای اوقات فراغت را نمیدانم! ساعت کاریام آنقدر فشرده است که چندان وقت فراغتی برایم باقی نمیماند. هر دوسههفته، یک تعطیلی یکروزه به من میدهند که آن هم جمعههاست تا به کارهایم برسم.
خودش میگوید: به هیچ وجه از رانندگی خسته نمیشوم و آنقدر به کارم عشق و علاقه دارم که حاضر نیستم آنرا با کار دیگری عوض کنم؛ امورات زندگیام از همین چرخها میچرخد. به همه هنرها علاقه دارم و بهنوعی همه آنها را تجربه کردهام؛ بافتنی، خیاطی و... زمانی از این شاخه به آن شاخه میپریدم که درنهایت رانندگی را انتخاب کردم.
او که یکی از رانندگان بخش خصوصی است و زیرنظر اتوبوسرانی فعالیت میکند، از برخورد رئیس خطوط و دیگر همکارانش رضایت دارد و بهویژه از مهدی پاشنامه و رضا کاوه رؤسای خطوط ۹۱ و جواد محمدی و علیاصغر صالحی، رؤسای خطوط۴۹ تشکر میکند.
میگوید: کارکردن در کنار مردان برایم نهتنها سخت نیست؛ بلکه طبیعی است. چه اشکالی دارد؟ مگر امروز زن و مرد درکنار یکدیگر در ادارات و سازمانها و... همکار نیستند؟ اینجا هم وضعیت همینطور است؛ هیچ حس بیگانگی و غریبهبودن در جمع همکاران مرد ندارم. انگار همه با هم خانواده ایم. مهمتر از هرچیز، کار است که خوشبختانه همکارانم، هم به کارم اهمیت میدهند و هم به خودم احترام میگذارند.
درحالیکه به ایستگاه آخر میرسیم، قبل از پیادهشدن من، راننده بانوی محله خواستهاش را از مسئولان بیان میکند: بیمه هستم، اما متاسفانه در آن عنوان «شغل سخت» را قید نکردهاند.
باور کنید رانندهای که در خیابانهای شهر و آن هم در این ترافیک، فرمان اتوبوس را در دست گرفته است، هیچ تفاوتی با راننده جاده ندارد؛ حتی در بسیاری از موارد کار راننده درونشهری از بیرونشهر و جاده سختتر است. درآمدم بد نیست؛ خدا را شکر.
بااینحال این شغل در تمام دنیا از مشاغل سخت محسوب میشود. از مسئولان امر و نمایندگان مجلس میخواهم این شغل را درزمره مشاغل سخت درنظر بگیرند؛ زیرا تاثیر مثبتی در بیمه رانندگان خواهد داشت.
* این گزارش چهارشنبه، ۴ شهریور ۹۴ در شماره ۱۶۱ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.