کد خبر: ۲۳۱۱
۲۳ دی ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

بازمانده‌ راننده‌های اتوبوس یک قرانی

سید حسن عادل کاردان، جزو پارکابی‌هایی بود که برای نخستین بار پشت اتوبوس‌های شرکت واحد مشهد نشستند. در «اتوبوس‌های یک قِرانی» یک نفر رانندگی می‌کرد و یک نفر هم به عنوان پارکابی، بین مسافرها می‌چرخید و کرایه را جمع‌آوری می‌کرد.

اولین باری که مشهدی‌ها برای رفت‌وآمد درون‌شهری از اتوبوس استفاده کردند برمی‌گردد به سال ۱۳۱۸، جایی که برای نخستین‌بار «باباهندی» و «علی‌محمد‌خان» دو اتوبوس خریدند و مشغول به‌کار شدند. اتوبوس‌هایی که مسیر اولیه آنها از فلکه شمالی به خیابان نادری، شاه‌رضا، خسروی، خیابان پهلوی و بالعکس بود.

باوجود تمایل درشکه‌چی‌ها، تعداد اتوبوس‌های شهری مرتبا افزایش می‌یافت. با اوضاع مالی خوبی که راننده‌ها پیدا کرده بودند، افراد ثروتمند دیگری هم به خرید اتوبوس مشتاق شدند به‌طوری که در سال ۱۳۳۰ تعداد اتوبوس‌ها به ۶۰ دستگاه افزایش یافت و از هر مسافر بابت طی مسافت در شهر مشهد یک قِران (ریال) می‌گرفتند.

در «اتوبوس‌های یک قِرانی» یک نفر رانندگی می‌کرد و یک نفر هم به عنوان پارکابی، بین مسافر‌ها می‌چرخید و کرایه را جمع‌آوری می‌کرد. شاید «سیدحسن عادل کاردان» از آخرین بازمانده‌های فعالان اتوبوس‌های یک قِرانی باشد. او متولد سال ۱۳۱۵ و عاشق رانندگی است. برای همین از ۱۵ سالگی، پارکابی یک اتوبوس شورولت دماغ‌دار می‌شود و با دستمزد روزی ۳۰ ریال، در مسیر بست امام رضا (ع) به طرف خیابان ارگ و باغ ملی کار می‌کند.

سید حسن کاردان که این روز‌ها در محله الهیه ساکن است در سال ۱۳۴۴ گواهی‌نامه پایه یک را دریافت می‌کند، البته بعد از هفت‌بار رد شدن! او در همان سال با ۱۵ نفر دیگر از پارکابی‌های اتوبوس‌های یک قِرانی، به عنوان اولین راننده‌های پایه یک شهرداری، «شرکت واحد اتوبوس‌رانی مشهد» را راه‌اندازی می‌کنند.

حسن آقا می‌گوید: هر راننده مشهدی که مدعی است یک روز زودتر از من کار رانندگی اتوبوس را آغاز کرده است، یک دست پارچه کت و شلواری با پول دوختش مهمان من است!

 

یک قِران برای اتوبوس‌سواری

قرار گفتگو در پایانه الهیه است، جایی که حسن آقا هر روز در آنجا حاضر می‌شود. پایانه الهیه، پاتوق این روز‌های اوست و خاطرات قدیم را برایش زنده می‌کند. سیدحسن عادل کاردان دانش‌نامه شفاهی اتوبوس‌رانی مشهد است. 

او سال ۱۳۱۵ در محله عشرت‌آباد، کوچه باغ حرم به دنیا می‌آید، پدرش سید ولی از کسبه معروف میدان شهدا بود و دو دهانه مغازه خواروبارفروشی و میوه‌فروشی داشت، اما عشق سیدحسن در رانندگی است. برای همین خیلی زود دکان پدر را رها کرده و در اتوبوس یک‌ریالی «حاج قاسم شهسواری» مشغول به‌کار می‌شود.

او می‌گوید: اولین‌بار در سال ۱۳۳۰ کارم را به عنوان شاگرد شوفر در اتوبوس آغاز کردم. درآن سال‌ها مشهد دارای چهار خط بست بالاخیابان، ته‌خیابان، امام رضا (ع) و طبرسی بود و هر خط هم ۱۵ دستگاه اتوبوس داشت. اتوبوس‌هایی بسیار کوچک و به اندازه مینی‌بوس که از شرکت‌های مختلفی مانند شورولت، دودج، اوستودی، اینترناش و کادیلاک بودند و از هر مسافری یک ریال دریافت می‌کردند.

حسن آقا ادامه می‌دهد: در ابتدا مردم استقبالی از اتوبوس‌ها نمی‌کردند و اتومبیل شخصی هم در مشهد بسیار کم بود و حتی عده‌ای از اعیان، درشکه شخصی داشتند، اما با توسعه شهر مشهد و افزایش جمعیت، اقبال مردم به استفاده از اتوبوس بیشتر و بیشتر شد تاجایی که به وسیله‌ای ارزان برای مشهدگردی مردم بدل شده بود. دربعضی از این اتوبوس‌ها مانند شورولت، فرمان در سمت راست خودرو قرار داشت و همین موضوع باعث شده بود تا استقبال مردم به این نوع اتوبوس‌ها بیشتر باشد.

من سال ۱۳۴۳ گواهی‌نامه پایه یک گرفتم و از همان سال در یکی از اتوبوس‌های بنز شرکت اتوتوکل مشغول به کار شدم


پارکابی ۳۰ قِران، رانندگی ۱۰۰ قران

اتوبوس‌های شهر مشهد از سال ۱۳۱۸ تا اوایل دهه چهل، شخصی و مربوط به اشخاص پولدار بود و یک نماینده از طرف او یا صاحب خودرو در اتوبوس می‌نشست و به امور نظارت می‌کرد. همه اتوبوس‌های قدیمی دوشاگرد داشتند که یکی به‌اصطلاح پارکابی بود و در بین مسافر‌ها می‌چرخید و کرایه‌ها را جمع می‌کرد و دیگری وظیفه رانندگی را برعهده داشت.

قدیمی‌ترین راننده اتوبوس مشهدی که این روز‌ها ۸۵ ساله شده‌است، هم به عنوان پارکابی در اتوبوس کارکرده است و هم به عنوان راننده، او دراین باره می‌گوید: وقتی ۱۵ سالم شد، آن‌قدر عاشق رانندگی بودم که در یک اتوبوس شورولت دماغ‌دار با دستمزد روزانه ۳۰ ریال مشغول به‌کار شدم. 

هم کرایه جمع می‌کردم و هم مسافر جابجا! یادم می‌آید آن روز‌ها دور میدان حرم می‌ایستادم و داد می‌زدم، ارگ، باغ ملی، ارگ، باغ ملی، بدو بیا. در مسیر برگشت هم داد می‌زدم، حرم، بازار. حرم، بازار. علاوه براین‌ها نظافت هر روز اتوبوس هم با من بود.

حسن‌آقا می‌گوید: من سال ۱۳۴۳ گواهی‌نامه پایه یک گرفتم و از همان سال در یکی از اتوبوس‌های بنز شرکت اتوتوکل مشغول به کار شدم. در آن زمان بابت جابه‌جایی مسافر از ۶ صبح تا ۹ شب، ۱۰۰ قِران دستمزد می‌گرفتم که البته در روز‌های تعطیل و با اضافه‌کاری تا ۱۲۰ قِران هم افزایش می‌یافت. دستمزد‌ها در شرکت واحد مشهد هم به همین ترتیب بود و بابت یک شیفت کاری ۱۲۰ ریال دریافت می‌کردیم.

 

 


مصائب اتوبوس‌های هندلی قدیمی

امکانات اولین اتوبوس‌ها، با آنچه امروز در شهرها تردد می‌کنند از زمین تا آسمان متفاوت بود. درهای چوبی که در طول مسیر مدام به هم می‌خوردند و صدا تولید می‌کردند و گاهی نیز در میانه راه باز می‌شدند، مشکل همیشگی این اتوبوس‌ها بود! هندل زدن هم از دیگر مشکلات بود و هربار روشن کردن اتوبوس اسباب زحمت راننده و کمک شوفر را فراهم می‌کرد، همچنین فرمان‌های بدقلقی داشتند که کار راننده‌ها را سخت‌تر می‌کردند. 

آقای کاردان این‌ها را می‌گوید و ادامه می‌دهد: زمستان‌های قدیم تا زانو برف می‌آمد، صبح‌ها که می‌خواستیم خودرو را روشن کنیم، کلاچ یخ زده بود، روغن واسکازین یخ زده بود، آن‌قدر با پای چپ به این کلاچ لگد می‌زدم تا خودش را ول کند، لنگ‌زدن پای چپ من یادگار همان سال‌های رانندگی با اتوبوس‌های شهری است.

حسن آقا ادامه می‌دهد: اتوبوس‌های یک ریالی خرابی زیاد داشت، یا پنچر بود، یا کاربراتورش خراب می‌شد و یا آب و روغن قاطی می‌کرد، خلاصه روزی نبود که از صبح تا شب این خودروها بدون دردسر کار کند و خیلی وقت‌ها مسافرها در خیابان، ویلان و سیلان منتظر خودرو بعدی می‌شدند. همین مشکلات شهرداری را تشویق کرد که برای خرید اتوبوس‌های صفرکیلومتر و راه‌اندازی شرکت واحد اتوبوس‌رانی مشهد اقدام کند.


افتتاح شرکت واحد اتوبوس‌رانی مشهد

سیدجواد شهرستانی، شهردار مشهد در دهه ۴۰، تصمیم به تأسیس «شرکت واحد اتوبوس‌رانی مشهد» می‌گیرد. برای تأسیس شرکت واحد مشهد در آغاز ۲۰ دستگاه اتوبوس مرسدس بنز خریداری و در همان سال ۲۰ دستگاه دیگر هم به آن اضافه می‌شود. سیدحسن عادل کاردان و چهار راننده دیگر، مأمور می‌شوند تا این اتوبوس‌ها را از تهران به مشهد بیاورند.

حسن آقا می‌گوید: مسیر مشهد به تهران درآن سال‌ها کاملا خاکی بود، از مشهد تا تهران ۵ روز در راه بودیم، خلاصه اینکه هرکدام ۳، ۴ بار رفتیم و برگشتیم تا این ۲۰ اتوبوس را به مشهد آوردیم.

روز ۲۴ تیر سال ۱۳۴۴، روز افتتاحیه شرکت واحد اتوبوس‌رانی مشهد بود، ۱۶ دستگاه اتوبوس با ۱۶ راننده پایه یک که بیشتر آنها از بچه‌های پارکابی اتوبوس‌های یک‌ریالی بودند، یونیفرم سرمه‌ای‌رنگ یک‌دست شرکت واحد را برتن کردند، اتوبوس‌های صفر کیلومتر مرسدس‌بنز با رنگ کرم صورتی را تحویل گرفتند و با سلام و صلوات در اطراف حرم مطهر رضوی، خیابان ارگ، باغ ملی، چهارراه نادری، میدان مجسمه و ... به حرکت درآمدند. 

دو روز بعد از مراسم رونمایی از اتوبوس‌های شرکت واحد، فعالیت ما به طور رسمی آغاز شد و من در مسیر حرم به کوهسنگی (خط ۱) کارم را شروع کردم.

 

بازمانده‌ای از راننده‌های اتوبوس یک قرانی

روز افتتاح شرکت واحد اتوبوسرانی مشهد سال ۱۳۴۴

اولین‌های اتوبوس‌رانی مشهد

قدیمی‌ترین راننده اتوبوس مشهدی عکس یادگاری اولین رانندگان شرکت واحد اتوبوس‌رانی مشهد را به ما نشان می‌دهد، بیشتر آنها را می‌شناسد، یاد دوستانی می‌افتد که ۳۰ سال نان و نمک همدیگر را خورده‌اند و هنوز هم با برخی از آنها که در قید حیات هستند رفت و آمد دارد.

حاج حسن می‌گوید: اسدالله باغفر، محسن جلالیان، کربلایی عباس، محمود امام، خوشرو، وثوق، اکبر خالدار، میرشعبانی، پیوندی، عباسیان، رزاقی، زجاجی، باقری و ... اولین نفراتی بودند که چرخ اتوبوس‌رانی مشهد را به حرکت درآوردند. از جمع آن رفیقان تنها اسدالله باغفر و محسن جلالیان زنده هستند، البته هردوتا مریض احوال و در خانه افتاده‌اند، اما من یک روز در میان با آنها در تماس هستم.

او به ما می‌گوید: اولین مدیر شرکت واحد اتوبوس‌رانی مشهد هم خدابیامرز محمد کلالی بود، آن موقع‌ها که امکانات نبود، با موتورسیکلت در شهر راه می‌افتاد و به اتوبوس‌ها سرکشی می‌کرد. یک دفتر هم داشتیم در خیابان فوزیه (خیابان دانشگاه)، از فلکه سراب به میدان شهدا، سمت راست گاراژی بود که بالای آن چندین اتاق شیروانی قرار داشت و همان‌جا به عنوان دفتر شرکت واحد اتوبوس‌رانی مشهد انتخاب شد. جالب است بدانید آن گاراژ و آن اتاقک‌ها هنوز هم دست نخورده باقی مانده، البته حالا به مخروبه‌ای تبدیل شده‌است.

 


چاپ بلیت و گرانی قیمت اتوبوس

کاردان در رابطه با اینکه «بلیت» از چه سالی وارد چرخه اتوبوس‌رانی شده است می‌گوید: از سال ۱۳۴۷ به جای پول نقد، بلیت با بهای دو ریال در نظر گرفته شد. این درحالی بود که درابتدای شروع به کار شرکت واحد، یک ریال و نیم (۳۰ شاهی) از مسافر‌ها دریافت می‌شد. در آن زمان خطوط اتوبوس‌رانی در هشت خط خلاصه می‌شد که یک سر همه آنها به فلکه حضرت می‌رسید. 

یادم می‌آید آن روزی که بلیت‌های ۲ ریالی چاپ شده بود عده‌ای به نشانه اعتراض در دفتر شرکت واحد اتوبوس‌رانی تجمع کرده بودند و می‌گفتند: شما بلیت چاپ می‌کنید، فکر کردید مردم هم پول چاپ می‌کنند که به یک‌باره نیم ریال قیمت اتوبوس را گران کردید! با همه این اعتراض‌ها، گرانی قیمت بلیت ادامه پیدا کرد، بعد‌ها شد، ۳ ریال و ۵ ریال و ۱۰ ریال و الان هم که شده ۱۰ هزار ریال!»

 

بشین، بشین تا جریمه نشدیم!

اتوبوس‌های آن زمان شهر مشهد تا قبل از راه‌اندازی شرکت واحد اتوبوس‌رانی همه دماغ‌دار بودند، زوار، ازو، ماکروس، دودج، کادیلاک، شورولت و... وجود چنین اتوبوس‌های مختلفی دلیل نبود قانون و پاسبان نمی‌شد! پاسبان‌ها سر هر چهارراهی حضور داشتند و راننده اتوبوس‌ها را برای اموری از جمله سوارکردن بیش از حد مسافر جریمه می‌کردند.

حسن آقای کاردان توضیح می‌دهد: ظرفیت این اتوبوس‌ها ۳۰ نفر بود، ولی بیشتر وقت‌ها ۱۵ نفر هم به‌طور سرپایی سوار می‌شدند و ما بابت این مسئله، ۱۰ ریال جریمه می‌پرداختیم. برای همین راننده‌ها زمانی که به چهارراه‌ها نزدیک می‌شدند خطاب به مسافر‌های سرپایی می‌گفتند، بشین، بشین تا جریمه نشدیم! به‌ویژه پاسگاه شهربانی در چهارراه نادری که به هیچ وجه درباره تخلف مسافر اضافه کوتاه نمی‌آمد، البته بعد‌ها که شهرداری مشهد اقدام به تأسیس شرکت واحد اتوبوس‌رانی کرد، موضوع غیرقانونی بودن سوار کردن مسافر سرپایی، قانونی شد!

 

اتوبوس دربستی برای عروس‌کشی

سید حسن کاردان در ادامه از خاطرات روز‌های جوانی و اتوبوس‌رانی می‌گوید: درمیان اتوبوس‌های شرکت واحد، چهار اتوبوس مرسدس بنز مدل ۳۰۲ سفیدرنگ بود که گنجایش ۴۵ مسافر را داشت، یعنی ۱۵ نفر بیشتر از اتوبوس‌های معمولی، این اتوبوس‌ها به‌اصطلاح دربستی بود و بیشتر برای مراسم عروسی و عروس‌کشان استفاده می‌شد و هزینه اجاره آن در اوایل دهه چهل، ۱۲۰ ریال بود. 

من ۴ سالی راننده اتوبوس‌های دربستی بودم و تقریبا هفته‌ای یکبار در شادی و مراسم عروسی مردم شرکت می‌کردم، آن موقع‌ها همه خودرو نداشتند که برای «عروس‌کشان» پشت خودرو عروس و داماد راه بیفتند، برای همین همه مهمانان در اتوبوس می‌نشستند و اتوبوس پشت خودرو عروس و داماد حرکت می‌کرد. گاهی هم اهالی یک محله جمع می‌شدند و با اتوبوس دربستی به سفر‌های زیارتی می‌رفتند.

 

بازمانده‌ای از راننده‌های اتوبوس یک قرانی

 

گواهی‌نامه پایه یک با ابوقراضه!

از دیگر مسائلی که اشاره به آن از دید سیدحسن کاردان خالی از لطف نیست، یادکردن از اشخاصی است که به راننده‌های اتوبوس تصدیق می‌دادند و می‌گوید: آقای پرنده، میرزا صالح مکانیکی، جناب سروان مرادی، جناب سروان ساسان و جناب سروان نوری‌فر که رئیس وقت راهنمایی و رانندگی مشهد بود و بعد‌ها تا درجه سرهنگی ارتقا یافت، از جمله این افراد بودند که علاوه بر راننده‌های اتوبوس، به ماشین‌سواران و موتورسواران هم آموزش و تصدیق می‌دادند.

حاج حسن به امتحان سخت برای گواهی‌نامه پایه یک اشاره می‌کند و می‌گوید: در سال ۱۳۴۳ بعد از هفت‌بار رد شدن، موفق به دریافت گواهی‌نامه پایه یک شدم. آن روز‌ها یک ماشین باری «استودی» بود که برای چغندرکشی از آن استفاده می‌شد! این خودرو را به تپه‌های پشت کوهسنگی می‌آوردند و از ما امتحان پایه یک می‌گرفتند. خودرو نبود که، اصلا دنده یک جا نمی‌خورد، به قول جناب سروان نوری‌فر هرکسی با این ابوقراضه از این تپه‌ها بالا برود، بهترین راننده کامیون و اتوبوس می‌شود.

سفر زیارتی حج با اتوبوس حاج حسن

سیدحسن عادل کاردان مردی است که با پشتکار و علاقه وارد حرفه اتوبوس‌رانی شد و در سال ۱۳۵۰ بعد از سال‌ها پارکابی و رانندگی، دو دانگ از یک اتوبوس مرسدس بنز را خرید. او به قدری عاشق رانندگی بود که در دوم دی ماه سال ۱۳۵۰ به همراه تعدادی از اقوام و دوستان با اتوبوس عازم سفر زیارتی حج شد.

حاج حسن درباره این سفر به‌یادماندنی می‌گوید: سال ۱۳۵۰ دو دانگ از یک اتوبوس بنز را با حاج قاسم شهسوار شریک شدم، قیمت اتوبوس بنز در آن‌روز‌ها ۱۸۰ هزار تومان بود، دو دانگ آن می‌شد ۶۰ هزار تومان که ۳۰ هزار تومان را نقد پرداخت کردم و باقی را اقساطی از حقوقم کسر می‌کردند.

او در ادامه می‌گوید: این سفر حج به یادماندنی‌ترین و بهترین سفری بود که در زندگی‌ام رفتم، هم فال بود و هم تماشا، هم سیاحت بود و هم زیارت، در طول مسیر از کشور‌های ترکیه، سوریه و اردن عبور کردیم و وارد کشور عربستان شدیم. ابتدا به شهر تبوک رفتیم، از آنجا راهی مدینه شدیم و سپس برای زیارت خانه خدا به سمت مکه حرکت کردیم. به نظرم رفت و برگشت بیشتر از ۶ هزار کیلومتر رانندگی کردم ولی اصلا به چشمم نیامد، چون از رانندگی لذت می‌بردم!

 

 

حشر و نشر با حاج حسین آقا ملک

قدیمی‌ترین راننده اتوبوس مشهد چند صباحی در دهه ۳۰ با تاکسی کار می‌کرد و چندسالی هم راننده حاج حسین آقا ملک بوده است. او می‌گوید: ششم مرداد سال ۱۳۳۵ بود که موفق به دریافت گواهی‌نامه پایه ۲ شدم و یک تاکسی برای خودم خریدم. یک روز سروان نوری‌فر که رئیس راهنمایی و رانندگی مشهد بود، با من تماس گرفت و گفت: کاری برای تو پیدا کرده‌ام که اگر جفت‌وجور شود، نانت در روغن است، البته اگر عرضه داشته باشی و خودت را نشان دهی، حاج حسین ملک دنبال راننده مطمئنی است و من هم تو را معرفی کردم. باورم نمی‌شد، یک مشهد بود و یک حاج حسین ملک.  

برای حاج حسین آقا ملک دست‌پاکی و چشم‌پاکی از همه چیز مهم‌تر بود، برای همین بار‌ها من را امتحان کردند، بار‌ها در خودرو پول و طلا انداختند، اما من هربار ازاین امتحان‌ها سربلند بیرون آمدم. وقتی اعتمادشان را جلب کردم علاوه بر رانندگی حاج حسین، امور مربوط به فریبا خانم، دختر بزرگ ایشان را هم انجام می‌دادم.  

در مقابل حاج حسین هم بسیار سخاوتمند بود. پسر اولم که به دنیا آمد، ۵۰۰ تومان به همسرم چشم‌روشنی دادند به علاوه یک فرش دستباف ۱۲ متری. اول هرماه آذوقه خانه ما تأمین بود از پیت‌های روغن ۱۷ کیلویی تا برنج‌های شمال و گوشت گوسفند و شکار. چندسالی را در خدمت خانواده حاج حسین ملک بودم تا اینکه گواهی‌نامه پایه یک را دریافت کردم و به استخدام شهرداری مشهد درآمدم.

 

خاطرات جمعه‌های وکیل‌آباد و طرقبه

از طرف اتحادیه در روز‌های جمعه برای هریک از مسیر‌های وکیل‌آباد، طرقبه، کوهسنگی، خواجه‌ربیع، خواجه اباصلت و خواجه‌مراد سرویس‌دهی اتوبوس تعیین می‌شد. سیدحسن کاردان هم معمولا در مسیر طرقبه کار می‌کرد و رفت و برگشت مسافر‌هایی که قصد داشتند جمعه خود را در ییلاقات اطراف مشهد بگذرانند، برعهده می‌گرفت.

کاردان به مرور خاطرات گذشته خود می‌پردازد و می‌گوید: در روز‌های جمعه کرایه مسیر وکیل‌آباد ۳ ریال و مسیر طرقبه ۵ ریال بود، «روستای طرقبه» طولانی‌ترین مسیر خدمات‌دهی اتوبوس‌های مشهدی بود که از حرم امام رضا (ع) آغاز و تا ارتفاعات جاغرق ادامه داشت. بخشی از این مسیر از میان درختان توت در بولوار وکیل‌آباد می‌گذشت، مسیر باریک و خاکی که این روز‌ها محل رفت و آمد قطار شهری مشهد است. دو سمت جاده هم زمین‌های کشاورزی متعلق به حاج حسین ملک قرار داشت.

حاج حسن با بیان اینکه تا ظهر جمعه پنج مرتبه این مسیر را از میان درختان طی می‌کردیم و مردم را به طرقبه می‌رساندیم و باز عصر برای بازگشت آنها اقدام می‌کردیم، ادامه می‌دهد: مسیر حرکت حرم تا طرقبه تنها مسیر اتوبوس درون‌شهری مشهد بود که توقف بین‌راهی داشت، از آنجایی که مسافر‌ها حدود دو ساعت در اتوبوس بودند و معمولا خسته می‌شدند، در محلی به نام «نورسوآباد» که چشمه آبی و نمازخانه‌ای و قهوه‌خانه‌ای داشت، پیاده می‌شدند و یک ربع تا ۲۰ دقیقه استراحت می‌کردند، همچنین آنجا یک نانوایی قدیمی هم قرارداشت که نان شیرمال درست می‌کرد و همه مسافران مشتری او بودند.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44