رویا فنودی، فرهنگی بازنشسته و مدرس حوزه علمیه است که هر هفته در خانهاش کلاسهای مهارت زندگی برگزار میکند.
شهرداری مشهد در میانه دهه۷۰ تصمیم گرفت خیابانهای قاسمآباد را بهنام مشاهیر و شخصیتهای علمی و فرهنگی تغییر دهد. از آنجا که جای خالی خیابانی بهنام استاد محمدتقی شریعتی در مشهد به چشم میآمد، این خیابان را بهنام او نامگذاری کردند؛ خیابانی که آنزمان به مرکز قاسمآباد تبدیل شد.

در گذشته مردم فکر میکردند دروازهبان باید قدبلند باشد و روی بازی با دستهایش مهارت زیاد داشته باشد، اما علم جدید به نکات دیگری رسیده است.
از زمانیکه به این بازارچه آمدم، درآمدم خیلی بهتر شده است. اینجا را دوست دارم، چون همه با هم صمیمی هستیم و محیط آرام و سالمی دارد.
هنردوستان، علیاصغر لشکری را بیشتر به نقشهای سیاهبازی و بداههگوییهای بینظیرش میشناسند اما بیش از 1500آیتم تلویزیونی و پنجاهنمایش تئاتر در نقشهای متفاوت، بیانگر استعداد این هنرمند قدیمی و ساکن محله شریعتی است. نقشهایی مانند نقش هاشم در تئاتر «شقایق دره» که برنده جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فجر در سال1369 شده است. ساعتی قبل از اجرای نمایش «گرگ ناقلا و بره بلا» او را در سالن نمایش مرکز تخصصی تئاتر کودک و نوجوان ملاقات میکنیم؛ پای کارگردانی نمایش. مرد مهربان تئاتر شهرمان، دلش همیشه به صحنه گرم است و ساز حالش با صحنه کوک.
کوچه بی نام بولوار حجاب را اهالی به اسم های زیادی از قبیل کوچه روبه روی خیابان رازی، کوچه جهاد کشاورزی، کوچه باغ نشاط، کوچه آبی هشتم و همچنین با عنوان یک مجموعه پذیرایی که سرنبش آن قرار دارد، می شناسند. کل این کوچه در دو طرف یک پلاک در نقشه های شهرداری بود که مالک آن یعنی سازمان جهاد کشاورزی معبری را در وسط باز کرده و در اختیار شهرداری گذاشته است و انتهای آن به بولوار امامیه و کوچه امامیه11 می رسد. کوچه قبل از آن با عنوان «حجاب شرقی 1» و کوچه بعد از آن «حجاب 2» نام گذاری شده است.
فاطمه خانی، نوجوان نقال محله شریعتی ، 18سال دارد و دلبسته ادبیات فارسی و اشعار حکیم ابوالقاسم فردوسی است. او دانش آموز سال دوازدهم علوم تجربی است و می خواهد در آینده دندان پزشکی بخواند. با این حال هنر نقالی را دوست دارد و آن را در کنار درس هایش دنبال می کند.
سمیرا شاهوردی، مادر آرزوها این روزها در آستانه برآورده کردن دههزارمین آرزوست. دههزارمین آرزویی که قرار است برآورده کند این است که امسال 313 عروس و داماد را در روز جوان خانه بخت بفرستد، میگوید: سال 90 دخترم به دنیا آمد. همان موقع، مامان برایم تابلویی هدیه آورد که روی آن نوشته بود: ستایش میکنم خدایی را که ستارالعیوب است. سال 88 دقیقا از 88/8/8 کارهای جهادی را شروع کردم. همه چیز از یک مسجد شروع شد و من خودم را ساختم تا بتوانم جایی دیگر را بسازم. رفتم و عشق را از حاشیه شهر شروع کردم.