منطقه ۲

منطقه ۲

بزرگ‌ترین منطقه مشهد

منطقه ۲ بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین منطقه شهری مشهد است که محله‌های برخوردار و کم‌برخوردار بسیاری را در بر می‌گیرد. کوچه حسین‌باشی که طولانی‌ترین کوچه شهر است و بوستان حجاب که اولین بوستان ویژه بانوان در مشهد است، در این منطقه قرار دارد. مجموعه تفریحی‌گردشگری سپاد با برخورداری از مراکز تجاری و تفریحی و میدان جانباز با برج‌های تجاری و رستوران‌هایش، هر روز شهروندان و مسافران زیادی را برای خرید و تهیه سوغات به این محدوده شهر می‌کشاند. راسته‌بازار‌های مختلف ازجمله، بازارخطی پارچه و پرده در خیابان تعبدی، راسته کفش در خیابان عامل، راسته سرامیک در ابوطالب و... از دیگر ظرفیت‌های این منطقه است. فراوانی زمین‌های رهاشده، زباله‌گردها، فروشندگان مواد و آشپزخانه‌های تولید مواد صنعتی در محدوده توس از مشکلات چشمگیر این منطقه است. در مساحت ۳۸۴۴ هکتاری منطقه ۲ حدود ۵۱۳ هزار نفر زندگی می‌کنند.

کاسب محله عبدالمطلب تلاش می‌کند حبیب‌الله باشد
محمدرضا احمدی تعریف می‌کند: پدرم روحانی هستند و یکی از سفارش‌های همیشگی‌شان، مدارا با مردم و کسب حلال است. من هم از همان ابتدا سود کمتر و رضایت مشتری را در نظر گرفتم.
خاطرات حاج علی‌اصغر نظری از ۴ فرزند شهیدش
هر‌روز حلقه گلی می‌خرید تا شاید عزیزالله بیاید و گردنش بیندازد. آخرین قطار که می‌رسید و می‌دید خبری از او نیست، دسته گل را به گردن آخرین رزمنده‌ای که از قطار پیاده می‌شد، می‌انداخت و می‌گفت «تو هم عزیز من هستی.»
خیابانی با بوی چوب در کشاورز ۳
خیابان کشاورز ۳ در یک منطقه صنعتی قرار دارد و در‌کنار خانه‌های مسکونی، کارگاه‌های چوب، در‌وپنجره‌سازی و مغازه‌های یراق‌آلات را می‌توان دید. سابقه سکونت شهروندان در آن به بیست‌سال قبل می‌رسد.
«نوده»، مزرعه‌ای قدیمی بر کرانه کشف‌رود
قدیمی‌ترین سندی که در آن نامی از «نوده» به میان آمده، سندی وقفی و متعلق به سال‌ ۱۰۲۲ خورشیدی است. این سند در واقع همان وقف‌نامه مشهور میرزامحسن‌رضوی داماد شاه عباس یکم صفوی است.
کوچه عوارضی در  نجف‌۶
در دهه ۳۰ و ۴۰ درست روبه‌روی خیابان نجف‌۶ و در مسیر جاده قدیم قوچان، عوارضی قرار داشت که از خودرو‌های وارد‌شده به مشهد ورودی می‌گرفت. به همین‌دلیل این خیابان «عوارضی» نیز خوانده می‌شد.
محمدعلی راستگو بدن‌های متلاشی‌شده شهدا را جمع‌آوری می‌کرد
این رزمنده می‌گوید: در ۱۸ ماه دوران خدمتم از ساعت ۷ صبح تا آخر شب، تخلیه شهدا را انجام می‌دادم که کار بسیار دشواری بود و از خود صبح تا آخر شب، چکمه‌هایم را درنمی‌آوردم، حتی نماز را با کفش می‌خواندم.
یادبودی از محمدعلی راستگو که هرگز دنبال جانبازی نرفت!
راستگو از دهه‌۹۰ دیگر توان کار‌کردن نداشت و زندگی‌اش به‌سختی می‌گذشت. حتی برای اینکه خرج زندگی‌اش را در‌بیاورد کارگری کرد، اما هیچ‌وقت به کاری که برای رضای خدا انجام داده بود، تردید نکرد. او هفته گذشته بر اثر تصادف از دنیا رفت.