آنطور که در اسناد نظامالملکیها آمده، زمینهایی که خواجه نظامالملک وقف فرزندانش کرده است، از زیر نقارهخانه شروع میشد و تا شفتالوزار (دامنه کوهسنگی) ادامه مییافت.
محله بالاخیابان یکی از دو محله منطقه ثامن است که خردهمحلات بسیاری را در دل خودش جای داده است. تاریخ این محله به دوران صفوی و اقدام ماندگار شاه عباس اول برمیگردد. آب خیابان و بیشترین قناتهای مشهد از این محله وارد شهر میشده و باغها و باغچههای اعیاننشینها را آبیاری میکرده است.

در آن زمان هر محله برای مبارزه انقلابی پاتوقی داشت. دریادل مسجد زیاد داشت، اما، چون مرحوم آیتالله بختیاری و فرزندان و دامادش از سرشناسهای مبارزه بودند و از بعد اجتماعی هم مردم آنها را قبول داشتند، فعالیتهای این محله بیشتر در تکیه علیاکبریها، مغازه بافندگی نزدیک آن و زیرزمین خانه آیتالله محامی انجام میشد. مرحوم محامی وقتی پیامی از امام (ره) دریافت میکرد یا قرار بود اطلاعیهای به مردم بدهد، من و چندنفر دیگر را صدا میکرد که یواشکی در تکیه همانها را در قالب شبنامه با خط خوش مینوشتیم. بعد از آن شبنامهها را داخل لباسهایی که در کارگاه بغلی مسجد بافته بودیم و من هم یکی از کارگرهای آن بودم، مخفی و بین مردم محله توزیع میکردیم.
حدود یک قرن پیش پشت برج و باروی دروازه نوغان، رودی خروشان بود که اگر کسی از روی آن رد میشد، دریادل میخواندندش. بخشی از این رود در محدوده کنونی خیابان شهیدمحسن کاشانی بود. به همین دلیل نام قدیم این خیابان دریادل بود تا اینکه 40سال پیش بهدلیل رشادت جوان مشهدی در کشتن استاندار همدان و همراهانش (19آذر1357) به نام شهیدمحسن کاشانی شد.
از قدیم همانطور که مردم به قدمگاه نیشابور میرفتند، برای دیدن اثر پنجه حضرت رضا(ع) به کوچه آیتالله خزعلی1 میآمدند؛ کوچهای در پانصدمتری ورودی غربی حرم مطهر که همه شهرتش را از همین سنگ سیاه منتسب به پنجه حضرت(ع) دارد. این سنگ تا 12سال پیش، هم نزدیکتر به حرم مطهر و هم بزرگتر بود، اما در جریان ساختوسازها محلش جابهجا شد.
شهید سیدمحمد روحبخشباغی در هفدهسالگی، وقتی شور مبارزه داشت، در 9و10دی سال1357 خودش را از پایینخیابان به بیت آیتالله شیرازی رسانده بود تا اعتراضش را با حضور در راهپیمایی بیان کند. او روز یکشنبه، دهم دی، بعد از مدت کوتاهی شعاردادن در چهارراه شهدا، هدف گلوله رگبار مسلسل قرار گرفت و با اصابت تیر به سرش به شهادت رسید.
راسته خیابان دریادل، 58 سال است که معروفترین کلهپزی مشهد را در دل خود جا داده است؛ کلهپزی «اصغر کله»، جایی که «حاج اصغر طباخی کبابی» هنوز هم با 73 سال سن پشت کلههای به صف شده داخل سینی مینشیند تا برای عشق کلهها، کله بکشد.
کسی که 58 سال دغدغهاش برای کار شبانهروزی رضایت مردم بوده و به قول خودش برکت زندگیاش از دعای مردمی است که در مغازهاش کله گوسفند میخورند. کلهپزی که معتقد به برکت فراوان خدا در روزی حلال است و میگوید: اگر این شعر را سرلوحه خودت قرار دادی دیگر دغدغه نداشته باش؛ چرا که آن بالایی برایت همه چیز را درست میکند «طمع را نباید چندان کنی که صاحب کرم را پشیمان کنی».
آخرین نسل از گیوهدوزهای مشهد است و اگر او دست به دوختودوز نبرد، دوختن گیوه بهشکل سنتی بهخاطرهها و تاریخ میپیوندد. درباره علیاکبر حمامی صحبت میکنیم. کسی که این روزها بیماری و تولیدات کارخانهای و کفشهای برند دیگر به او اجازه نمیدهند در بازار کفش جولان دهد، اما 62سال بازار گیوه را قبضه کرده بود.