زائر اینجا که به پناه میآید، هزار حرف و صدها درد دارد. حرفها را به حبیب میگوید و دردها را نزد طبیب میبرد و خوشا حبیبِ طبیبی که میزبان است و این سنتی دیرینه در ارض اقدس است.
این اعتقاد سبب شده تا سوای حریم حرم، همیشه مکانهایی برای تیمار زائران ازراهرسیده وجود داشته باشد که دارالشفای حضرتی بهعنوان قدیمیترین و تنها مکان بهداشتی و درمانی مشهد (برای مدتهای طولانی) یکی از آنهاست. مکانی که قدمتش را به دوران پیش از تاجداری صفویان و رونق و گسترش مشهد نسبت میدهند و روز جهانی بهداشت سبب شده تاریخ ساختش را در شرح مختصری روایت کنیم.
برخی دارالشفا را یادگار گوهرشادخاتون میدانند و معتقدند او در وقت ساخت مسجد، درمانگاهی نیز برای معالجه بیماران زائر و مجاور ساخته است؛ مکانی که تا مدتها وظیفهاش شربتداری، مداوا و کمکردن درد بیماران بوده و تا هنوز هم بر همین مهم است. عزیزالله عطاردی مینویسد: «قرائن و شواهد تاریخی نشان میدهد در جوار بارگاه ملکوتی حضرترضا(ع) از روزگاران قدیم شفاخانه یا دارالشفایی وجود داشته است که مردمان مستضعف از آن استفاده میکردهاند. در این مکان همیشه حکیمان و طبیبانی بودهاند که بیماران را معالجه و از این راه هم به زائران و هم به ساکنان مشهد مقدس خدمت میکردهاند.»
البته سیاهه نویسنده عالمآرای عباسی در سطرهایی شاهدی بر این گواه است: «شاه جنتمکان (شاهعباس صفوی) در رواج و رونق آستانه مقدسه توجه مرعی داشته، از هر طبقه آنچه بهتر بود، به خدمت آن سرکار تعیین فرمودند. او خود نیز به طبابت سرکار فیض آثار مأمور گشته، مدتها در مشهد معلی به معالجه مرضی مشغول و الحق جامع صفات کمال و زبده اصحاب گزیده و ارباب فضایل بود.»
برابر اسناد این دارالشفا که تا پایان دوره قاجار تنها بیمارستان مشهد بوده است، در چند نوبت بازسازی میشود و حتی تغییر مکان میدهد که شرح آن در گزارش تاریخنویسان بسیاری مانندمرحوم مؤتمن، اعتمادالسلطنه و بهویژه ویلم فلور آمده است.
این سیاح اروپایی در کتاب «بیمارستانهای ایران در زمان صفویه و قاجار» با اشاره به تعمیر بیمارستانی در دوره افشاری، چنین شرح میدهد: «یک دارالشفا در حرم امامرضا(ع) است که بهنظر میآید توسط نادرشاه بنیان گذاشته شده است. البته تا دهه 1268خورشیدی هیچ بیمارستان واقعی در مشهد وجود نداشته است و من این را بر اساس آنچه ایستویک (سیاح اروپایی دیگر) در زمان بازدیدش از مشهد مشاهده کرده و آورده است، گفتهام اما معتقدم این بیمارستان همان دارالشفا ست که بازسازی شده است.برای همین، او در گزارشش خبر میدهد که تازهتأسیس بوده است.»
مرحوم مؤتمن هم مینویسد: «تقریبا از چهارصد سال پیش موضوع توجه به بهداشت عمومی و رعایت حال مریضان فقیر و زوار در دستگاه آستانقدس عنوانی داشته و دارد.مدتی دارالشفای آستانه در بازار بزرگ مشهد مقابل مسجد گوهرشاد دایر بود. این محل را که جزو مستغلات آستانه محسوب میشده است، مردم سرای ناصری میخواندند. این مکان بعدها در دوره قاجار به بالاخیابان منتقل میشود.»
«اعتمادالسلطنه» نیز در شرح خاطرات سفرش به مشهد توضیح میدهد: «میرزاجعفرخان مشیرالدوله در ماه ذیحجه 1277خورشیدی بهعنوان والی و نیابت تولیه وارد مشهد مقدس شد. او در نظم امور خاصه زوار و علما و شام خدام مساعی جمیله نمود و دارالشفای سابق را که در جنب مسجد جامع بود و جایی تنگ و متروک داشته، به خیابان علیا متصل به باغ وقفی سرکار فیض آثار منتقل میکند.» البته امکانات دارالشفای جدید که مناسب هشتاد بیمار بوده است، در زمان حیات مشیرالدوله به پایان نمیرسد و پس از مرگ وی پسرش صادقخان بنا بر وصیت پدر این مهم را به انجام میرساند.»
مرحوم عبدالحمید مولوی نیز در کتاب «موقوفات آستانقدس» چنین نقل میکند: «سرای ناصری آستانقدس در سابق دارالشفای آستانقدس بوده است اما ناصرالدینشاه در سفر نخستش به مشهد از مکان دارالشفا که میانه مسجد گوهرشاد، بازار و مدرسه پریزاد و دودرب بوده است، ایراد میگیرد و آن را مناسب نمیداند. برای همین دستور میدهد که دارالشفا را به مکانی دورتر ببرند. در این دوره عضدالملک متولیباشی است و مکانی را در ضلع جنوبی بالاخیابان (500متری حرم) در نظر میگیرد.
در سال 1297خورشیدی نیز دکتر امیر اعلم، مؤسس بیمارستان احمدیه تهران، به مشهد میآید و چون دوباره ساختمان دارالشفا را متروکه میبیند و امکانات آن را مناسب نمییابد، آستین همتش را برای اصلاح آن بالا میزند و با جمعآوری اعانه و کمک اهالی مشهد، اصل بنا را تعمیر میکند و بخشهای ساختمانی جدیدی بر آن میافزاید.
سال 1309خورشیدی نیز مرحوم محمدولیخان اسدی، نایبتولیه، مریضخانه فعلی را موقتا به محل وسیعتر و بهتری انتقال میدهد تا بنای جدیدی که قرار بوده ساخته شود، به پایان برسد. بنابراین، از طرف آستانه محلی موقت در باغ معروف عشرتآباد نزدیک دروازه بالاخیابان تهیه می شود و دارالشفا را به آنجا میبرندو محل قبلی نیز تا مدتی به اجاره داده میشود، ولی بعدا قسمتی از آن را به درمانگاه رازی واگذار میکنند که درمانگاه همچنان در آنجا دایر است.
روایت است در آغاز دوره صفوی داروهایی برای مداوای بیماران زائر و مجاور از سوی «شربتخانه» که یکی از بخشهای بیوتات متبرکه آستانه بوده، تهیه میشده است. در این قسمت علاوه بر نگهداری و تهیه انواع چاشنیها، حلویات و افشرهها که جنبه خوراکی داشتند و مرتبط با مطبخ و آشپزخانه حضرت بودند، داروهای گیاهی بسیاری نیز برای بیماران تهیه و نگهداری میکردهاند که در واقع داروخانه دارالشفا محسوب میشده است.
باتوجهبه اسناد موجود، هرچه به اواخر دوره صفوی نزدیکتر میشویم، دارالشفا مستقلتر و از شربتخانه جدا میشود، بهطوریکه در پایان حکومت صفوی در اسناد شربتخانه از داروهای گیاهی و معالجه بیماران ذکری به میان نیامده و در اسناد دوره افشاریه به دارالشفا بهعنوان بخشی مستقل اشاره شده است.
از نکات مهم در اسناد دوره صفویه، سمت و شغلهای دارالشفای حضرت است که بیمارداری و بیماردارباشی، پرستار، حکیم، جراحباشی، شربتدار، طبیب، خادم و طباخ ازجمله آنهاست. برای نمونه در یکی از اسناد که باقیمانده سال ۱۰۱۱ قمری است، از مولانا قاسم ترشیزی، حاجی میرسلطان محمد حسینی و میرزا محمود بهعنوان بیماردار یاد شده است. در سال ۱۰۱۶ قمری نیز عزیزالله نامی حکیم دارالشفای حضرتی بوده و اسم شیرافکن جراح را هم میتوان میانه سالهای ۱۰۹۱ تا ۱۰۹۹ قمری با سمت جراحباشی در سیاهه اسناد دید. همچنین در بررسی مشاغل و سمتهای موجود در تشکیلات اداری دارالشفا، به نام زنانی برمیخوریم که از دوره صفویه تا قاجاریه به شغل بیمارداری، عزب و ایاغچیباشی (آبدارخانه) منصوب بودهاند.
چنانچه در سندی مربوط به سال ۱۱۲۹ هجری قمری، سکینهبانو که ادعای خدمت بیمارداری میکرده است، به خدمت سیساله مادرش در این سمت اشاره میکند و میگوید: «باتوجهبه اینکه مادرش «خانیبانو» سی سال سابقه خدمت دارد، حق موروثی اوست که به این شغل گمارده شود. همچنین زنانی مانند زوجه محمد مؤمن و زوجه میرزامحمد در سال ۱۱۱۸، فولادآغا زوجه محمدباقر در سال ۱۱۲۴ و خانیبانو در سالهای ۱۱۱۸ و ۱۱۲۴ هجریقمری، بهعنوان بیماردار مشغول به کار بودهاند. علاوه بر بیمارداری، عزبِ (دفتردار) دارالشفا را نیز زنان عهدهدار بودهاند. در دوره قاجاریه نیز اسناد زیادی مربوط به زنان شاغل در دارالشفا وجود دارد که سمت آنها پرستاری، رختشویی و کهنهشویی بوده است.
در مرکز اسناد آستانقدسرضوی بیش از 2هزار برگ سند وجود دارد که موضوع سیاههشده در آنها به هزینههای دارالشفا اختصاص دارد؛ هزینههایی که از محل موقوفات رضوی تأمین میشود. یکی از این موقوفات، موقوفه معروف به عتیقی (931قمری) است که از قدیمیترین وقفنامههای آستانقدسرضوی نیز هست.
در این وقفنامه، «عتیقبناحمدبنملک اسماعیل طوسی» تعدادی از رقبات(املاک بخشیده شده) مزرعههای کنویس (کنبیست)، تبادکان، چاه خاصه، عشر مزرعه رادکان و سه زوج از مزرعه کاهو را برای درمان بیماران، اطعام فقرا و مساکین، صادرین، واردین و غریبان وقف کرده است.
همچنین در میان وقفنامههای آستانقدسرضوی، منافع حدود شصت فقره از موقوفات که شامل رقبههای زیادی میشود، برای گسترش و توسعه و تعمیر دارالشفا، بیمارستان و تهیه دارو برای بیماران مستمند اختصاص یافته است.
یکی از این وقفنامهها که بهدلیل داشتن رقبات بسیار در رمضان1160قمری بهصورت طومار درآمده، وقفنامه علیشاه افشار است که در آن واقف تأکید کرده است بخشی از درآمد مزرعه شادی سعدآباد، قلعه سیاه، مزرعههای چنبرغربال، دهنو و احمدآباد صرف اغذیه و ادویه بیماران دارالشفا و غربایی شود که خانه و مسکن ندارند.
درروزگار ناصرالدینشاه نیز عضدالملک، نایبالتولیه وقت، فهرستی از املاک و مستغلات موقوفه آستانقدسرضوی را تنظیم کرده که به طومار عضدالملک معروف است و یکی از موارد مصرف منافع رقبه ها(ملک بخشیده شده) آن برای شربتخانه و دارالشفای حضرت است.
حمام مهدیقلیبیک میرآخورباشی مشهور به حمام شاه، یکیدیگر از موقوفههای بهداشتیدرمانی مشهد است که واقف در آن تأکید کرده است هشت عشر(یک پاره از ده پاره هر چیزی) درآمد آن صرف ادویه و اشربه شربتخانه و دارالشفای حضرت شود.