حجتالاسلام محمد صفا صداقت دو طبقه از منزل مسکونیاش را وقف قرائتخانه برای دانشآموزان و اقامت زائران کرده است.
ما مشتریهایی داریم که بهصورت کلی از ما خرید میکنند و خودشان در جایی دیگر از مشهد یا خارج از شهر مغازه دارند. خبر داریم که آنها هم وقت اذان کار را تعطیل میکنند تا نماز اول وقت را به جا آورند.
در شأن مسجد نبود که محل دپوی خاک و نخاله شود؛ حتی برخی زباله خود را در این قسمت میریختند. تصمیمم را گرفته بودم؛ باید مکان موقتی مسجد هم تمیز میبود.
نمیدانید بچهها چه ذوق و شوقی برای کمک کردن دارند. گفتم حالا که دوست دارند، پول جمع کنیم و بساط روضه را در خانه نیازمندان برپا کنیم.
من معتقدم چراغ مسجد نباید خاموش بماند. به همین دلیل اگر کسی باشد یا نباشد، هر روز ظهر و مغرب در مسجد را باز میکنم، چراغها را روشن میکنم و از بلندگو اذان پخش میکنم تا مسجد سوتوکور نماند.
به مردم که اعتماد کنیم، همه چیز درست می شود. حاج آقا علیرضا نظری این را می گوید و از این جریان تجربه های شیرینی به خاطر دارد. تعریف می کند: فرصت خوبی بود که هرکس خودش را محک بزند. مردم اینجا شاید سرمایه دار و پول دار نباشند اما تا دلتان بخواهد مرام دارند. موردی داشتیم یک از اهالی ارثیه ده میلیونی ای را که به او رسیده بود بخشید یا دانش آموزی همه پول توجیبی اش را که داخل قلک جمع کرده بود برای ساخت مسجد اهدا کرد. یکی هم پول درها و پنجره ها را داد. مرحوم محمدعلی نوروززاده خانه اش را وقف کرده بود که از محل فروش آن بخشی از هزینه ها جفت و جور شد.
اینجا سرای «عالی» است؛ پاساژی در حاشیه خیابان شهید اندرزگو، حوالی ورودی بابالجواد حرم رضوی که در سالهای دور چند پارچهفروش بنای آن را ساختند و مشغول کسب و کار شدند. آنزمان 24نفر از صنف قماشفروشان که پیش از این اطراف حرم امامرضا(ع) بُنکدار بودند، هسته اولیه را تشکیل دادند. از همان ابتدا تمام فکر و ذکرشان نماز اولوقت بود. یکی از این 24نفر، حاج عباس پورزرندی بود که حالا در نود و چند سالگی خانهنشین شده است.