محله طلاب

محله
منطقه ۴

طلاب

محله طلاب اواخر دهه۴۰ با افزایش جمعیت طلاب دینی در مشهد، آیت‌الله فقیه سبزواری برای اسکان طلبه‌ها از آستان قدس درخواست زمین کرد. مسئولان آستان قدس نیز مزرعه محراب‌خان همراه با مزارع اطراف را در قالب یک پلاک به ثبت رساندند و به طلاب مشهد اجاره دادند. از آن زمان این محله به کوی طلاب معروف شد.

محله طلاب
شب‌های مرصاد
فقط یک هفته از قبول قطعنامه گذشته بود. منافقین اما با خیال واهی و با تصور اینکه پذیرش قطعنامه یعنی ضعف و سستی رزمندگان ایران، توهم تصرف سه‌روزه تهران را در سر می‌پروراندند. مسعود رجوی، سرکرده گروهک منافقین، حتی نقشه بعد‌از حضور در تهران را هم کشیده بود. دامنه توهم آن‌قدر شدید بود که او گمان می‌کرد مردمی که 8سال مقابل صدام ایستاده‌اند، قرار است با هجوم عده‌ای منافق، دست روی دست بگذارند. برای یادآوری آن روزها و خاطرات آخرین عملیات دفاع از وطن پای صحبت حسن رجب‌زاده، نشستیم که خود جانباز این عملیات است.
 عبور از اروند وحشی
دو شب قبل‌از عملیات کربلای‌٨، از زانو تا کشاله ران حاج علی تفقد آسیب دید و در همین عملیات خمپاره‌ای در‌کنار پایش منفجر شد و از کف پا تا قفسه سینه‌اش جراحتی عمیق برداشت. در کربلای‌۵ هم بازوانش ترکش خورد و در یکی دیگر از حملات دشمن، هدف بمب‌های خوشه‌ای قرار گرفت و از ناحیه کمر و پشت گردن مجروح شد. او در کارنامه جانبازی‌اش چند بار شیمیایی‌شدن و چندین‌بار موج انفجار را هم به ثبت رسانده است. آثار آن روزها به‌گونه‌ای است که با کوچک ترین صدای بوق ماشین، روح و روانش آزرده می‌شود. از عوارض شیمیایی هم تنگی نفس برایش باقی مانده است.
نوجوان محله طلاب مدال طلای شمشیربازی کشور به گردن آویخت
هانیه رضایی دختر پرتلاشی است که زندگی‌اش در ورزش خلاصه می‌شود و می‌خواهد درس و شغل آینده‌اش هم در همین جهت باشد.سروکله اولین شمشیر در زندگی هانیه که به قول خودش حتی بلد نبود چاقو را به‌درستی دست‌بگیرد، از 2سال پیش پیداشد. دیر بود، اما آن‌قدر شیفته‌اش شد که توانست با 2سال تمرین نفر اول مسابقات شمشیر‌بازی کشور شود و زمستان سال1399 مدال طلا را به گردنش بیندازد.
تنها بازمانده غواصان گردان‌ یاسین پزشک شد
بعد پوشیدن لباس غواصی به آب زدیم. شب بود، یکی از بچه‌ها که راهنما و راه‌بلد بود، جلو گروه حرکت می‌کرد. بقیه هم با گرفتن ‌طنابی‌ با فاصله‌ پشت سر هم شنا می‌کردیم و جلو می‌رفتیم. قبل شروع عملیات ‌تأکید شده بود‌ در هیچ شرایطی سرمان را از زیر آب بیرون نیاوریم تا دشمن متوجه حضورمان ‌نشود. بی‌تحرکی‌ و تکان‌نخوردن طناب در نظرم مشکوک آمد. آهسته سرم را از آب بیرون آوردم. با منورهایی که دشمن انداخته‌ بود، شب مثل روز روشن بود. دوستان و هم‌رزمانم‌ شهید شده و روی آب شناور بودند و آب از خون بچه‌ها رنگین بود.
کوچه آسایشگاه
کوچه شهید مفتح 14 یکی از فرعی‌هایی است که به بیمارستان شهیدهاشمی‌نژاد ختم می‌شود. قدیم به کوچه آسایشگاه معروف بوده است و هنوز هم بین خیلی‌ها به همین نام شهرت دارد. علت اصلی آن به زندگی جذامی‌ها در این محدوده برمی‌گردد.
تولید در طلاب، فروش در عراق
خیابان مفتح 8 یا همان میثم جنوبی جزو خیابان های پرتردد منطقه 4 است. در این خیابان جمع زیادی از انگشترسازهای مشهدی متمرکز شده اند و روزانه تعداد زیادی انگشتر با نگین های مختلف تولید و به گوشه و کنار شهر، کشور و جهان ارسال می کنند.
هنوز در روزهای جنگ نفس می‌کشید
حاج صباح فیاض‌دری متولد نجف بود اما صدام، خانواده‌ او و ایرانیان دیگر را از عراق بیرون راند