موسپیدها و قدیمیهای راسته بولوار مفتح و چهارراه آسایشگاه همه او را میشناسند. کاسب خونگرم و خوشصحبتی که آوازهاش بهواسطه انصاف و مشتریمداری و مردمداری است. مجتهدزاده پیرمرد خوشمشربی است که در بیش از نیمقرن کسبوکار و زندگی، خاطرات زیادی از کوچه و محلات قدیمی دارد و رابطه خویشاوندی دوری هم با شیخ بهلول دارد. هرچند چیز زیادی از او در خاطرش نیست، جز ایمان واقعی بهلول و ارادتی که به امامرضا(ع) داشت.
محله طلاب اواخر دهه۴۰ با افزایش جمعیت طلاب دینی در مشهد، آیتالله فقیه سبزواری برای اسکان طلبهها از آستان قدس درخواست زمین کرد. مسئولان آستان قدس نیز مزرعه محرابخان همراه با مزارع اطراف را در قالب یک پلاک به ثبت رساندند و به طلاب مشهد اجاره دادند. از آن زمان این محله به کوی طلاب معروف شد.
محمد بهاری، در سال 1343 در سی متری طلاب مشهد متولد شد. عزیز خانواده بود زیرا که پسر قبل از او در کودکی از دنیا رفته بود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شاوکن به پایان رساند، اما پس از آن درس را رها کرد. در پانزدهسالگی وارد سپاه و با شروع جنگ، روانه میادین جنگ شد. در سالهای حضورش شکسته بسته درسش را تا پایان مقطع راهنمایی ادامه داد. او که خادم و مؤذن مسجد بود، بیشتر دوران جوانیاش را در جبهه به سر برد. در عملیات والفجر مقدماتى هر دو پایش به شدت مجروح شد، و چند ماه در تهران بسترى شد.
حسین شاد متولد سال1334 در سرولایت است. نوجوان بود که به مشهد آمد و از سال1354 وارد شغل سماورسازی شد. حرفهاش از جنس شغلهای تاریخدار قدیمی است، اما متأسفانه دنباله ندارد و با بازنشستگی، نسلش پایان مییابد. جوانها دیگر حرفه او را نمیآموزند و با ورافتادن تدریجی سماور از خانهها، کسبوکار او هم جمع خواهد شد؛ شغل جذابی که زمانی رونق بسیار داشت و ضروری محسوب میشد.
با اینکه سالها از آن روزگار میگذرد، شیرینی دوران نوجوانی و قرائت قرآن با پدر همراهش است و هیچگاه آن را از خاطر نمیبرد. میگوید پدرم و پدربزرگم چنددهه در همین محله طلاب قصابی داشتند. غلامحسین قصاب را تقریبا همه قدیمیهای طلاب میشناسند.
شاید بیتناسب باشد و کمی عجیب، اما یکی از بهترین سرگرمیهای من و برادرم در مغازه، آموختن الفبای قرآنی بود و همراهش مشق تنوین و تشدید و مد و گوشدادن به تلاوت آیاتی که بیشتر عصرها و در ساعتی خاص از رادیوقرآن پخش میشد. من هنوز آن دفترها و سرمشقهایی را که از پدر گرفتهام، مثل گنجینهای نگه داشته و حفظ کرده ام.
وقتی مسیری را که این چند سال رفته است، مرور میکند، انگارنهانگار که متولد1385 است. هرچند برای موفقیت سنوسال خیلی مهم نیست، یلدا قلجایی ساکن محله طلاب در همین پانزدهسالگی چنان محکم و بااطمینان از آیندهاش حرف میزند که جای هیچ شکوشبههای برای پیروزیاش در مسیر کار و زندگی باقی نمیماند. خودش بهیقین میداند برای رسیدن به این مرحله باید تلاش کند. او در چند رشته هنری و آزمایشگاهی فعالیت میکند. از اینها گذشته عاشق ادبیات است و در المپیاد علمی سال گذشته که بین ناحیه5 برگزار شده است، در رشته ادبیات رتبه اول را از آن خود کرده است.
من دانشآموز دههشصتی هستم و با همین همخوانیها در مدرسه بزرگ شدم و در روزهای دانشجویی هم مداحی و تواشیح را بر عهده داشتم. علاقهای که از سوم دبستان در من پا گرفت، تا امروز ذرهای کم نشده است. بهدنبال همین، وقتی وارد بسیج شدم، دخترهای رده سنی نوجوان و جوان را جمع کردم و گروه هنری بانوان را با نام یاس نبی (س) در پایگاه بسیج شهیدتهرانیمقدم در محله طلاب شکل دادم.