در کوچه مجلسی شرقی۲۶ با ۲۱۰متر طول، چهاردهکوچه یکمتری طویل وجود دارد که میراث معماری قدیم این محدوده است. در انتهای هر کدام از این کوچهباریکههای طویل، درِ یک خانه به چشم میخورد.
محله ایثار که به بازارهای مانتوفروشیاش معروف است، در گذشتههای دور نیز بازارچهای بهنام «شادکن» داشته که در وقفنامهها، از مغازههای تنباکوفروشی، خبازی، کفشدوزی و دلالی آن نام برده شده است. قلعه شادکن تا حدود نیمه قرن چهارده خورشیدی در کوچه ششم بیستمتری کوی طلاب با هفتهشت خانوار برجا بود.

حاجمحمدرضا نصراللهی تعریف میکند: حاجاصغر بستنی دقت، یک دوچرخه داشت؛ از آن دوچرخههای دومیل توپر. فصل توت که میشد، میرفت توت میتکاند و میریخت توی طبق.
علیاصغر غفوریمقدم بستنیفروشی سیار را توی بشکههای چوبی شروع کرد و به مغازه بزرگی در خیابان شاهآباد یا همان علیمردانی فعلی در محله ایثار رسید که همیشه خدا صف مشتریهایش تا وسط بیستمتری میرسید.
شهیدسیفالله درحالی به دنیا آمد که مادرش روزه بود، همین مسئله در زمان شهادتش هم اتفاق افتاد، در ماه رمضان سال ۶۴ با دهان روزه به شهادت رسید.
عباس آقا فراش ثالثی که خادم حرم مطهر امام رضا(ع)، وقتی که دید با حقوق بازنشستگی نمیتواند کار خیر بزرگی انجام بدهد، تصمیم گرفت طبقه منزلش را به زائرسرا تبدیل کند.
شهربانو سلیمانی که دو فرزند شهید دارد و یک جانباز میگوید: چه دلی داشتم که جواد و مهدی و محمود هرسه با هم به خط مقدم رفتند. انگار یکی چنگ میانداخت توی قلبم و فکر و خیال دست از سرم برنمیداشت.
محمد واثقی، یکی از بنیانگذاران و تولیدکنندگان بازار مانتوی طلاب از روی یقین اعلام میکند اینجا یکی از قطبهای پوشاک تولیدی ایرانی است.