این خیابان از قدیم به بیستمتری طلاب معروف بود و بعدها نام علیمردانی به خود گرفت؛ گرچه هنوز هم بیشتر به بیستمتری شهره است. آنچه به بیستمتری طلاب اعتبار میبخشد، وجود چهرههای خاطرهانگیزی مثل حاجاصغر غفوریمقدم است که پایهگذار بستنی دقت در مشهد و در این خیابان است؛ همچنین محمدجواد عبادزاده، پزشک قدیمی خیلی از جوانان محله. البته حالا خیلی از تولیدکنندگان پوشاک این خیابان را به بازار معروف خرجکار میشناسند که جزو صنف خرازی و عطریات است. خرجکار یعنی وسایل مقدماتی که برای خیاطی نیاز است.
محله ایثار که به بازارهای مانتوفروشیاش معروف است، در گذشتههای دور نیز بازارچهای بهنام «شادکن» داشته که در وقفنامهها، از مغازههای تنباکوفروشی، خبازی، کفشدوزی و دلالی آن نام برده شده است. قلعه شادکن تا حدود نیمه قرن چهارده خورشیدی در کوچه ششم بیستمتری کوی طلاب با هفتهشت خانوار برجا بود.

شهر و خانهای که در آن به دنیا میآییم، همیشه تعقیبمان میکند. اتاقها، کوچهپسکوچهها و راههایی که رفتهایم، تکتک حجرهها و مغازههایی که گاه بیتفاوت از کنارشان گذشتهایم. شاید برای شما هم به اندازه من تماشایی بوده است و جای پرسش که مردمان اینجا چه میکنند؟ دیدن این همه مغازه رنگارنگ با نامهای متفاوت که کلیفروش لوازم خرازی و تولیدیهای پوشاک هستند، در علیمردانی برایم تماشایی است. ردیف چیده شده زیب و کش و نخ و دکمههای چشمنواز و رنگارنگ.
نام مغازهها متفاوت است، اما کارشان مشابه یکدیگر است. وجه اشتراکشان این است که کلی میفروشند، به این اضافه کنید که بیشتر فروشندهها جوان هستند.
علیمردانی14 را همه به نام کوچه مسجد میشناسند. بهخلاف خیلی از مساجد این حوالی، در مسجد هدایت کوچک است با ساختمانی بهنسبت بزرگ که از همان ورودی، پلکانی راه به بالا میبرد. گفته میشود طبقه زیرزمین کارگاه تولیدی است که اجاره داده شده و بیشتر درآمد مسجد از همین منبع است. طبقه دوم مخصوص نمازگزاران و طبقه سوم مخصوص فعالیتهای فرهنگی است. کار سخت بالارفتن از پلههای نفسگیر را آسانسور راحت کرده است. این هم از قلم نیفتد که مسجد هدایت و فقیهسبزواری فاصله مسافتی چندانی ندارند و هردو همسایه بازار بزرگ ایثارند.
بولوار ابوریحان به میدانی به همین نام ختم میشود و یکی از محدودههای پرتردد منطقه به حساب میآید که از یک طرف به بازار بزرگ مفتح (سیمتری طلاب) راه دارد و از طرفی میانههای بولوار به تقاطع بازار بزرگ مانتو ایثار میرسد. آنهایی که ادعا میکنند مشهدیها این محدوده را با نام حاجاصغر غفوریمقدم و بستنی معروف دقت میشناسند، کم نیستند. بعضیها که سنوسالدارترند هم یاد گذشته را اینطور زنده میکنند: اینجا قلعه «شاتکن» بود و سالها حالت روستایی داشت.
فائزه شیروانی، دختر ورزشکار و هنرمندی است که در هجدهسالگی در رشته رزمی کاراته کاتا افتخارآفرینی کرده است. او همین ۲ ماه پیش در رقابتهای بینالمللی ترکیه و گرجستان شرکت کرد. شانس ورزشکار جوان محله به این بود که رقابتها بهصورت مجازی برگزار شد، وگرنه او فرصت حضور در این مسابقات را مانند مسابقات بینالمللی سالهای پیش، بهدلیل هزینههای سفر از دست میداد. فائزه ساکن محله ایثار است.
افتخاراتی که از آن خود کرده و به خانه برده، از 30مدال طلا، نقره و برنز گذشته است. دختر خوشسروزبان و خوشمشربی که صورت کوچک محصورشدهاش در میان روسری به یازدهسالهها نمیماند، اما میگوید 11بهار را دیده که 7سال آن با لباس سفید کاراته و حرکات ورزشی و نمایشی گذشته است. مهدیه شیری در چهارسالگی کاراته را آغاز کرده و از همان زمان تا امروز تمرین این ورزش را کنار نگذاشته است.
درحالیکه صحافیها هرسال در حال ازدستدادن مراجعانشان هستند، صحافی ابوالقاسم ابوییمهریزی بهعنوان یکی از قدیمیها در مشهد تلاش میکند با ارائه خدمات متنوع، مشتریهای خود را حفظ کند و حوزه کاریاش را گسترش دهد. متنوعترین خدمتش هم صحافی قرآن و ادعیهها با ضمانت است؛ کاری که خیلی از صحافهای مشهد بهعلت وقتگیری زیاد و اجرت کم انجام نمیدهند، اما استاد مهریزی با سفارشگرفتن از مشهدیها و دیگر شهرستانها سالانه حدود 3000قرآن را در کنار دیگر سفارشهایش صحافی میکند.