محله وحید

محله
منطقه ۴

وحید

محله وحید

تا اواخر دهه ۶۰، خیابان وحید که از بولوار مجلسی شروع می‌شد و تا نزدیک کشف‌رود ادامه داشت از آنجاکه مسیر تردد به سمت کشف‌رود بود، با نام «دریا» شهرت یافت. بخش ابتدایی خیابان، دریای اول نامیده می‌شد و بخش دوم دریای دوم. بعد از احداث بزرگراه شهید بابانظر و جدایی دریای اول و دریای دوم و تشابه اسمی با خیابان «دریادل» محله راه‌آهن، این خیابان وحید نام‌گذاری شد.

محله وحید
گلایه کوبه‌نواز محله وحید از ساز ناکوک هنر
محمدرضا نوایی متولد سال77 است و در خانواده‌ای کم‌جمعیت به‌دنیا آمد. پدرش وقت و بی‌وقت ساز می‌زد. به گفته خودش اولین صداهایی که می‌شنیده، آهنگین بوده است. حتی روزهایی که پدر به دام اعتیاد افتاده بود و حال زندگی‌شان خوش نبود، باز هم ساز می‌زد و محمدرضا باز هم تشنه شنیدن و گوش‌سپردن بود. با این حال به‌علت شرایط زندگی از ده‌سالگی برای اینکه درس بخواند مجبور بود در زمینه‌های مختلف از فروشندگی گرفته تا خیاطی و... کار کند.
دانش آموز ساکن محله وحید عنوان‌دار جشنواره خوارزمی است
محمدرضا جعفری آنی متولد1386 اولین بار کلاس هفتم در جشنواره خوارزمی شرکت کرد و مقام سوم استانی رشته «احساس واژه ها» را کسب کرد. پس از آن در عرض دو سال صاحب رتبه های دیگری هم شد، مانند رتبه سوم رشته زبان و ادبیات فارسی استانی جشنواره خوارزمی سال 98 - 99، رتبه اول استانی رشته داستان نویسی و رتبه دوم استانی رشته مجسمه سازی جشنواره فردا در سال 99-1400 تحصیلی جدید. نوجوان های هم سن وسالش در محله بیشترشان عاشق بازی گل کوچک در کوچه اند، اما محمدرضا علاقه زیادی به فوتبال ندارد. بیشتر دلش می خواهد کتاب بخواند و برای همین در کتابخانه محله عضو شده است و بیشتر کتاب می خواند.
 بازار جاروباف‌های مشهد نمادی ندارد
همه آن‌هایی که بومی و ساکن این منطقه‌اند و جای المان‌های دائمی را در برخی محدوده‌ها خالی می‌دانند؛ مانند بازار نگین‌تراش‌ها در محله طلاب و کوی مهدی و همچنین بازار جاروباف‌های محله تلگرد. آن‌ها می‌گویند باید متناسب با همین هویت، المان‌هایی در این نقاط ایجاد شوند.
نور کلام خدا در زندگی «نوری»
ریحانه نوری همه موفقیت‌هایی را که در همین مدت کوتاه از زندگی‌اش کسب کرده است، مدیون قرآن کریم می‌داند و تعریف می‌کند: از روزی که به خاطر دارم، مادرم ویدئوهای قرائت قرآن قاریان برتر جهان اسلام را می‌‌گذاشت تا تماشا کنم و این‌طور بود که با قرآن مأنوس شدم. او این روزها خود را برای شرکت در رقابت‌های استانی تفسیر قرآن آماده می‌کند.
سنگ‌های زینتی عباس رستمی، سوغات چمدان مسافران مشهد است
سراغ عباس رستمی، هنرمند سنگ تراش محله وحید را از هرکس که بگیری، دستت را می گیرد و مستقیم می آورد مغازه ای که پر از اشیای زینتی و سنگی است. دورتادور قفسه های مغازه پر است از کارهای سیاه قلم که روی سنگ حک شده است. روی زمین هم انواع قندان، هاون و قابلمه های ریزودرشت سنگی چیده شده است.همه وسایلی که در این حجره به فروش می رسد، حاصل ساعت ها کار روی سنگ است.
از اصلاح مو با آتش تا پروتز؛ پیرایش‌های پیشرفته به جای سلمانی‌های سیار
از روزی که جواد ورزنده قیچی در دست گرفت و دستی به موهای کسی کشید که زیر دستش نشسته بود، 15سال می‌گذرد؛ کاری که زمینه‌ساز علاقه‌مندی او به حرفه آرایشگری شد و تصمیم گرفت در کنار اینکه تجربی کار را دنبال می‌کند، به‌صورت بین‌المللی نیز آن را آموزش ببیند. قدیم بیشتر آرایشگران سیار بودند و سال‌های سال با قیچی و آینه کوچه‌به‌کوچه می‌رفتند و کنج دیوار و پناه آفتاب کار مردم را راه می‌انداختند، اما حالا فوت‌وفن‌های بسیاری بلدند و فعالیت‌هایشان زیاد شده است. برایمان جالب بود تا بدانیم آن‌ها از کجا به اینجا رسیده‌اند. این موضوع پای ما را به آرایشگاه ورزنده در محله وحید باز کرد که حالا مشتری‌های زیادی دارد.
به نام محمد متولد و به نام علی شهید شد
مادر شهید علی ملازم‌الحسینی می‌گوید: دوساله بود که به‌شدت بیمار شد، دوا و دکتر افاقه نکرد و بعد از چند روز بستری شدن، دکتر جوابش کرد و گفت به منزل ببریمش. دل‌شکسته و ناامید به سمت خانه حرکت کردیم. آن زمان خانه‌مان در کوچه حمام‌باغ و  نزدیک حرم بود. محمد نعش‌وار روی دست همسرم بود. دفعه بعد که به بیمارستان رفتیم، دکتر گفت: «این درد خوب شدنی نیست؛ در شهر نمانید، به سفر بروید، برای خودتان هم خوب است.» تصمیم گرفتیم به روستایمان در نیشابور برویم. قبل از رفتن، پسر بزرگم یحیی که پنج‌ساله بود، گفت: «مادر اگر می‌خواهی محمد خوب شود اسمش را علی بگذار.» نمی‌دانم چرا این را گفت، اما در دل گفتم اگر محمد خوب بشود، محمد یا علی هر ۲ مبارک است.