18ماه سخت گذشت. حاصل این سختی، رسیدن به روزهایی است که در آن حال بازار کیف مشهد خوب نیست. بازاری که تا قبل قدرتنمایی کرونا از بزرگترین تولیدکنندههای کیف کشور در مشهد بود و این روزها خلاصه شده است به مغازههای تعطیلشده با آدمهای ورشکسته، کارگرهای بیکار، فروش چرخهای دوختودوز، تولیدکنندههای افسرده، جیبهای خالی و... .
از همان 18ماه پیش، وقتی در اسفندماه فشار اقتصادی و تورم شدید با آمدن کرونا خودش را نشان داد و تعطیلی مدارس، ممنوع شدن مسافرتها و محدودشدن دورهمیها از پی آن آمد، تکلیف شغل تولید و فروش کیف هم یکسره شد؛ تاحدی که در نبود مشتری، چندصد کارگر، بیصدا و تسلیم، از کار اخراج شدند، دهها مغازه تعطیل شد و فروشندههایشان بنا و راننده اینترنتی شدند. همانها هم که به امید بازشدن مدارس و کموبیش سفرها تاکنون سرپا ماندهاند، امیدشان به مهر امسال است، اما چه امیدی؟ در این روزها که کرونا به موج پنجم رسیده، بیاعتمادی دوباره در دلها خانه کرده و جیبها هم برای تولید خالی است.
ضربه و فشار این ایام و ورشکستگی کاسبان بحرانزده کووید19 که محدوده بزرگی از منطقه ما را شامل میشوند، تا اندازهای است که آنها توان بلندشدن و تولید ندارند و معتقدند اگر با همین وضعیت مهر امسال مدارس باز شود، کیف در مشهد کمیاب میشود.
بهدنبال این نابهسامانی صنف کیفدوزها(سراجان) و همزمان با شروع تابستان که اوج کار آنان و فروش کیف در مشهد است، به قطب تولید و فروش کیف مشهد، یعنی خیابانهای دریای اول(وحید) و دریای دوم(شهید حسینیمحراب) پاگذاشتیم؛ جایی که از فروشنده تا تولیدکننده و کارگر خودش را قربانی کرونا میداند و دیگر همچون تابستانهای گذشته صدای چرخها بلند نیست، اما صدای خبرهای ناخوش تا فلک میرسد.
چند دقیقهای بیشتر تا ساعت 8شب نمانده است. مرد کلید برق را میزند تا لامپ جلو مغازه روشن شود. از وقتی کرونا کاروکاسبیشان را کساد کرده است، پول برق و اجاره مغازهشان هم درنمیآید: در بدترین وضعیت، وقتی زمین سرد و سوز سرما بود، باز هم روزی حدود 200هزار تومان فروش داشتیم، اما الان چی؟ امروز از صبح تا این لحظه کل فروش من 22هزار تومان بود که از فروش کیف خرسی مهدکودکی نصیبم شده است. میبینید؟ کرونا دارد مرگ تدریجی ما را رقم میزند.
مغازه محمدی درست وسط خیابان وحید، نزدیک ایستگاه اتوبوس است و چندمتر بیشتر با بیمارستانهای امامحسین(ع) و شهیدهاشمینژاد فاصله ندارد. در مغازهاش خبری از مشتری نیست. او 20سال است که در این خیابان مغازه دارد و کیفهای مهدکودکی، مسافرتی، زنانه و مدرسهای میفروشد: این موقع سال اینجا باید غلغله میشد، چون مردم عازم سفر تابستانی میشوند، زائر مشهد را پر میکند، مهر و مدرسه در راه است، اما خودتان ببینید.
بیشتر کیفها بهخصوص در قفسههای بالاتر خاکی شدهاند و دستهای آقارضای 58ساله نه از سر ناتوانی، بلکه از نبود مشتری، رمقی برای تمیزکردن آنها ندارد. قیمتها هم چندان گران نیست؛ از 19هزار تومان شروع میشود و در 150هزار تومان که مربوط به کیف زنانه است، خاتمه پیدا میکند: قبل از کرونا از همین کیفهای زنانه روزی بیش از پنجششتا میفروختم. بماند که فروش کیف مدرسه و مسافرتی هم آمارش زیاد بود.
امروز از صبح تا این لحظه کل فروش من 22هزار تومان بود که از فروش کیف خرسی مهدکودکی نصیبم شده است. میبینید؟ کرونا دارد مرگ تدریجی ما را رقم میزند
آقای محمدی ماهی 2میلیونو700هزار تومان برای مغازه کوچکش اجاره میدهد. صاحب ملک چک اجاره را اول سال گرفته است و حالا او میگوید که در حساب بانکیاش پولی ندارد: اگر تا 15روز دیگر اوضاع فروش کیف تکانی نخورد، مجبورم ویترین کیفهای پول مغازه را بفروشم. این ویترین چرخشی است و زیرش هم ریل دارد و آن را خوب میخرند.
روزهای مسلم رضاییفر نیز همچون رضا محمدی در کیففروشی میگذرد. مغازهای که پیشاز این سهنفره اداره میشد، اما این روزها 2شاگرد او با عذر کمشدن درآمد، بیکار شدهاند: فروش کیف فصلی است و تابستان اوج فروشش است، اما از زمانیکه کرونا آمده، همهچیز عوض شده است. دیگر مردم برای کیف که کالای درجه سوم و چهارم خانه هم به حساب نمیآید، پول نمیدهند. از مدرسه و مسافرت هم خبری نیست. برای همین تا الان برای من که مالک هم هستم، کمتر از 10درصد سود داشته است، برای مستأجرها که همین هم نمیماند.
او معتقد است سال گذشته کیففروشها در رکود کامل بازار بودند و با اعلام خبر واکسیناسیون همگانی، امید جبران به تابستان امسال داشتند که متأسفانه آمدن موج پنجم کرونا و کندی در واکسیناسیون که بهاحتمال زیاد بازگشایی مدارس را تحتشعاع قرار میدهد و از طرف دیگر ممنوعیت تردد در شهرهای گردشگری همهچیز را به هم ریخته است.
تابستان قبل از کرونا وقتی در خیابانهای دریای اول و دوم قدم میزدی، جز صدای ماشین، صدایی که همه گوشت را پر میکرد، صدای چرخهایی بود که زیر سوزنهایشان پارچههای کیف بالا و پایین میشد، اما اتفاق عجیب این روزها که فصل شلوغ کار تولیدکنندههای کیف محسوب میشود، شنیدهنشدن همین صداست. از آن عجیبتر اینکه پشت ویترین تعدادی از همین تولیدکنندهها برچسبهای فروش طاقهها زیاد به چشم میخورد. محمدرضا حیدری، از تولیدکنندههای قدیمی کیف مشهد که سابقهاش به بیشاز 40سال قبل برمیگردد، اشارهای به همین اوضاع میکند و میگوید: این روزها تولیدکنندههای کیف فروشنده شدهاند. البته فروشنده کیفهای تولیدیشان نیستند، بلکه طاقهها و لوازمی همچون زیپ، سرزیپ، نوار، دوک و... را که 2سال قبل برای تولید خریدهاند و با بازارخرابی بعد کرونا تولیدی نداشتهاند، به فروش گذاشتهاند.
آنطور که او میگوید، تولیدکنندههای کیف مشهد که روزی صادرکننده این کالای پرفروش به کشورهای همسایه هم بودند، با کرونا بدبخت شدهاند. چون کرونا با آمدنش باعث شد تولیدات آنها در سالهای 98 و 99 در انبارها رها شود و در نبود مدرسه، مسافرت و دورهمی، فروش نرود. با این اتفاق جای چکها پر نشد و تولیدکنندهها هم در قدم اول کارگرهایشان را کنار گذاشتند. بعد از آن هم دست به فروش اقلامی زدند که قبل از کرونا برای تولید انبوه کیف خریده بودند.
او که خودش هنوز جنسهای تولیدی سال1398 در انبارش مانده، این روزها باوجود شایعه خبر بازگشایی مدارس هنوز دست به تولید کیف مدرسه نزده است. گویا اعتماد این صنف بعد از قول و قرارهای وزارت آموزشوپرورش در سالگذشته برای بازگشایی مدارس از بین رفتهاست: تابستان سالگذشته قرارشد مدرسهها باز شود. کلی خوشحال شدیم، اما خبری نشد و کیفها ماند. امسال هم اگر قرار به بازگشایی باشد، همان کیفها را ارائه میکنیم.
آقای حیدری این روزها نگران خاموششدن چراغ تولیدیهاست و میگوید: تابستانهای قبل از کرونا تا ساعت یکونیم بامداد هم میماندیم و کیف تولید میکردیم، اما الان بهزور تا ساعت 9شب باز هستیم. البته آن روزها هر تولیدکننده تا 10هزار کیف و آنها هم که کارگر داشتند، تا 100هزار کیف تولید میکردند، اما همهچیز با کرونا خوابید.
آنطور که از حرفهای او پیداست، تعدادی از تولیدکنندههای کیف برای اینکه چرخ اقتصادشان بچرخد، این روزها روی آوردهاند به تولید ماسک و گان پزشکی: قربانی کرونا شدیم و چون حمایت دولتی هم نداریم، خیلی از تولیدکنندهها کنار کشیدند یا روی آوردهاند به کارهای دیگر. بهعنوان مثال تعدادی از همکارهایمان ماسک تولید میکنند و تعدادی هم گان پزشکی و روتختی بیمارستان میدوزند تا بیشتر از این زمین نخورند! البته باید به اینها خداقوت گفت که با همین کار کارگرهایشان را نگه داشتهاند.
میگوید تنها عضو خانواده ششنفره است که میتواند درآمدی داشتهباشد: 2میلیون تومان تا قبل کرونا درآمد داشتم. 270هزار تومان هم که یارانه میگیریم. آنقدر درآمد داشتم که هرشب لقمهنانی داشته باشیم و اجارهخانه را در حاشیه شهر بدهیم. البته از این یارانه 35هزار تومان هم هرماه بابت کمک یکمیلیون تومانی دولت به مردم کم میشود. آن یکمیلیون تومان هم در روزهای تورم و گرانی دردی دوا نکرد، اما کمشدنش از یارانه هرماه انگار بیشتر نداری را نشانمان میدهد.
امید موسوی فقط 19سال دارد. دیپلم گرفته و دانشگاه نرفته است. نه میداند حقوق کار چیست و نه تصوری از بیمه دارد: روزی که کارم را در تولیدی کیف شروع کردم، 11سال بیشتر نداشتم و پادو شدم. خیلی زود پشت چرخ نشستم، اما بیمه نبودم و کارمزدی حقوق میگرفتم. همان کارمزدی هم با آمدن کرونا و ضعیفشدن تولید برای من تمام شد. چون صاحبمغازه دیگر نیاز به کارگر نداشت.
او چون بیمه نبود، بعد از بیکاری دنبال بیمه بیکاری نرفت و حال و حوصله شکایت هم ندارد: یک روز رفتم سرگذر. شاید بهدلیل جوانی و قوت بازو یکی از بناها قبول کرد تا شاگردش باشم. الان حدود یکسال است که گچ درست میکنم و سیمان میزنم. بیصدا اخراج شدم، اما خداراشکر کار خوبی پیدا کردم. هم بیمهام رد میشود و هم حقوق بهتری دارم. البته الیاس دوستم هم اخراجشده یکی از همین کارگاههای تولید کیف است که چون پراید دارد، وارد اسنپ شده و اوضاعش این روزها روی روال افتاده است.
2سال است که باری از چین سفارش نداده و سفارشهایش از تهران هم به چند مورد در سال محدود شده است. این جملات نشاندهنده حالوروز حمید موسویان، یکی از بزرگترین پخشکنندههای مواد اولیه تولید کیف در مشهد و شرق کشور است که وضع بعد کرونا را در اوضاع خراب تولید و فروش کیف خلاصه میکند: سراجی بیشتر در دست اقشار کمدرآمد است. افرادی که بیشتر فصلی کار میکنند و با گرفتن چند کارگر اقتصادشان میچرخید، اما کرونا باعث شد تا رکود وارد این بازار شود. خود من بهعنوان پخشکننده مواد اولیه تولید کیف 2سال است که از جنسهای داخل انبار استفاده میکنم و چندان سفارشی برای بار آوردن ندارم. چون فروش همچون سابق نیست. سالگذشته با این در و آن در زدن فقط 20درصد سود داشتیم که همان هم صرف کارگرها شد.
چون نمیخواستیم کسی را بیکار کنیم. الان هم باوجود اینکه نوید بازگشایی مدارس را میدهند، اوضاع فرقی نکرده است. خیلی از تولیدیها ورشکست شدهاند و قدرت تولید را ندارند. از طرف دیگر چون کارگر تولیدیها بیکار شده بودند، سراغ کارهای دیگری همچون پیک موتوری، کار در کارخانه، کشتارگاه، اسنپ، بنایی و... رفتهاند. به همین دلیل الان کارگر ماهر هم پیدا نمیشود.
او با نشاندادن گروه مجازی سراجان مشهد در گوشیاش از اوضاع اسفبار تولید کیف مشهد میگوید: صدها نفر در این گروه عضو هستند و هر روز دهها پیام با مضمون فروش چرخ خیاطی، قیچی برش، طاقههای از قبل خریداریشده، میز برش، چسب و... بارگذاری میشود. همین نشان میدهد تولید خوابیده است و اگر واقعا امسال مدارس باز شود، بیگمان با این اوضاع، کیف در مشهد نایاب میشود.
تولید خوابیده است و اگر واقعا امسال مدارس باز شود، بیگمان با این اوضاع، کیف در مشهد نایاب میشود
روی میز برش مغازهدار خبری از طاقه پارچههای کیف نیست. 4گوشه مغازه خالی است و سیمهای اتصال قیچی برقی برش از سقف آویزان است، اما از خود دستگاه قیچی خبری نیست. رضا مزاری در خیابان وحید مغازه برش دارد و کارش برش طاقههای پارچه برای تولید کیف است. مغازهای اجارهای که زمستان سالگذشته برای پرداخت اجاره حدود 3میلیون تومانی آن مجبور به فروش قیچی برقی برش شدهاست: کرونا فاتحه خودم و کارم را خواند. در ظاهر زنده هستم، اما اوضاعم تفاوتی با مرده ندارد. شاید باورتان نشود که از ابتدای سال تا همین امروز باوجود فصل دوختودوز کیف، در هر ماه دوسهروز بیشتر کار نداشتم و بقیه روزها بیکار نشستهام.
مزاری از این اوضاع خراب اقتصادی آنقدر اوقاتش تلخ است که حتی حوصله صحبت ندارد و میگوید: بنویس کار کیف در مشهد مرد. اوضاع من را هم مثال بزن که برای پرداخت اجاره مجبور شدم قیچی برقیام را بفروشم که ابزار کارم بود. الان هم اگر سفارشی باشد، باید با دست برش بزنم و نمیدانم با این گرانیها دوباره توان خرید قیچی برقی را خواهم داشت یا نه.
برای پرداخت اجاره مجبور شدم قیچی برقیام را بفروشم که ابزار کارم بود. الان هم اگر سفارشی باشد، باید با دست برش بزنم
او که سابقه برشزدنش به 15سال قبل برمیگردد، قبل از آمدن کرونا هرماه با کمک یکی از همکارانش بیش از 100هزار قطعه پارچه برای تولید کیف آماده میکرد، اما این روزها در ماه تعداد سفارشهایش به 1000قطعه هم نمیرسد! بیشتر مغازههای تولید کیف این 2خیابان این روزها پر از برچسبهایی پشت شیشه هستند. برچسبهایی که خبر از فروش چرخخیاطی، طاقه پارچه، قیچی برقی، گالن چسب و... میدهد. علی داوری سراج دیگری از همین خیابان است که این روزها برای برگشتنخوردن یکی از چکهایش چرخخیاطیاش را به فروش گذاشته است. چرخخیاطی ژاپنی که رویش برچسب 11میلیون تومان خوردهاست: 2سال است با کرونا خودم را بهزور به امروز رساندم. میخواهم همهچیز مغازه را بفروشم و با یکی از همکارهای کیفدوز که کارش تعطیل شده است، بنگاه املاک باز کنم.
آماری که خبر از اوضاع بد تولیدکنندههای کیف مشهد میدهد، دردناک است و از ورشکستهشدن 90درصد تولیدکنندههای کیف خبر میدهد. رئیس اتحادیه صنف سراجان مشهد با صحه گذاشتن روی این عدد، این ورشکستگی را تحتتأثیر اوضاع بحرانی ایجادشده با بیماری کرونا میخواند که سراجان را از پا درآوردهاست.
حسیناصغر ثابتی به بیشاز 1000واحد صنفی فعال تا قبل از آغاز شیوع کرونا در مشهد اشاره میکند و میگوید: قبل از آمدن این بیماری، مشهد قطب تولید کیف ایران از نظر کمیت و کیفیت بود و تولید درحدی بود که 50درصد نیاز کیف کل کشور توسط تولیدکنندههای این شهر تولید میشد. از این تعداد تولید حدود 20درصد به کشورهای همسایه همچون عراق، ترکمنستان و افغانستان صادر میشد. او با تأکید بر چشمگیربودن آثار مخرب کرونا بر صنف سراجان، به تعداد زیاد ورشکستگان این صنف اشاره میکند و از بیتوجهیها میگوید که اگر ادامهدار باشد، احتمال ازبینرفتن چرخه صنعت سراجان را رقم خواهد زد.
قبل از آمدن این بیماری، مشهد قطب تولید کیف ایران از نظر کمیت و کیفیت بود
ثابتی میگوید: در 18ماه گذشته سراجان مشهد باتوجه به ذخایری که داشتهاند، تا حدودی توانستهاند مقابل عواقب ضربه کرونا به کارشان ایستادگی کنند، اما امروز وارد بحران شدیدی شدهاند که تعطیلیهای پیدرپی این روزها در اوج کار آنها بحران ایجاد خواهدکرد. طبق گفتههای او باید متولیان اوضاع کیفدوزها را در نظر بگیرند و باتوجه به اینکه تابستان است و در مغازهها باز و تجمع مشتری وجود ندارد، در این وضعیت قرمز روی تعطیلی این صنف پافشاری نکنند. زیرا فشار به این صنف با این اقدام مضاعف میشود و ما نگران آینده آن هستیم.
ثابتی یکی از راههای برونرفت سراجان از این ورشکستگی را حمایتهای دولتی میخواند و اضافهمیکند: کاش دولت وضعیت این صنف را که بیشتر آنها ورشکست شدهاند، مدنظر قراربدهد و تسهیلات طولانیمدت با کارمزد پایین ارائه کند و همچنین آنها را از پرداخت مالیات سالهای 98 و 99 که فروشی نداشتند، معاف کند تا این قشر که طی 2سال گذشته جز ضرر چیزی ندیدهاند، امیدی برای ادامه راه پیداکنند.
طبق گفتههای او، مجازیشدن مدارس در شرایط کرونا که دیگر نیاز خانوادهها به تهیه کیف و کوله نبود، از طرف دیگر محدودشدن سفر و مهمانیها که نیاز به کیف مجلسی و چمدان را در بین خانوادهها پایین آورد، باعث شد تا تولیدکننده و فروشنده با چکهای برگشتی بازار، باقیماندن کیفها در انبار، اجاره مکان، مالیات و حقوق کارگران مواجه شوند و مجبور به تعطیلی شوند. حال بیشتر این سراجان تا اوضاع بهبود نیابد، دیگر توان بلندشدن ندارند.