گاهی فرازونشیبهای زندگی نمیگذارند آنچه میخواهید، بشوید و در این مسیر با مشکلات متعددی روبهرویتان میکنند، اما برای برخیها مهم این است که دربرابر مشکلات زندگی کوتاه نیایند و برای رسیدن به هدفشان دربرابر آن ایستادگی کنند.
امیررضا درخشان، یکی از ساکنان منطقه ماست. یکی از همانهایی که برای رسیدن به هدف زندگیاش از فرازونشیبهای متعددی گذشته، اما از خواستهاش دستنکشیده و همچنان راهش را ادامه داده است. او مدت ۳۵ سال است که ورزش میکند. در این مدت در ورزشهایی ازجمله کشتی، جودو، آیکیدو، بوکس و کیوکوشین کار کرده و درنهایت در کیوکوشین کارش را ادامه داده است؛ بهطوریکه بنیانگذار سبک کیوکوشینکان، سبک کیوکوشین ایران و نیپونکمپو در شمال شرق کشور بوده است.
۱۰ ساله بودم که ورزش را آغاز کردم، ابتدا عضو تیم فوتبال مدرسه شدم، اما علاقهای به فوتبال نداشتم و از تیم بیرون آمدم. بعداز آن به کلاسهای کشتی رفتم تا در این زمینه فعالیت کنم. مدتی که کشتی کار میکردم، در گروهی با امیررضا و رسول خادم بودم، من هم میخواستم قهرمان جهان شوم و برای رسیدن به هدفم تلاش میکردم. مربیام همیشه میگفت تو میتوانی پس تلاش کن، اما ازآنجاکه چرخ روزگار همیشه آنطورکه تو میخواهی نمیچرخد، مسیر زندگیات را عوض میکند. مسیر زندگی من هم عوض شد. وقتی قرار است در ورزش از حدی بالاتر بروی و حرفهای کار کنی، نیاز به حامی و پشتوانه داری.
پدر من کارگر سادهای بود و مادرم خانهدار. پس آنها نمیتوانستند هزینههای ورزشی من را تقبل کنند؛ البته چنین توقعی هم از آنها نداشتم. هر سال فصل تابستان در تعطیلات سر کار میرفتم، اما پساز مدت کوتاهی، صاحب مغازهای که در آنجا کار میکردم، گلایه کرد «من شاگردی میخواهم که در زمان کار در مغازه باشد، نه اینکه بعدازظهرها در اوج کار اینجا نباشد.»
مجبور شدم ورزش را رها کنم و پا روی خواستههایم بگذارم. بعد از چند روز استادم جویای حالم شد که چرا نمیآیی. ماجرا را برایش تعریف کردم. وقتی از حالم باخبر شد، گفت ایرادی ندارد؛ کلاس کاراته هم برگزار میکنم؛ اگر دوست داری میتوانی در آنها شرکت کنی؛ به طور حتم موفق خواهی شد و زمان این کلاس هم با کارت تداخل ندارد. از پیشنهاد او استقبال کردم و وارد ورزش کاراته شدم. هیچوقت از اینکه پدرم نتوانست حامی من در کشتی باشد، ناراحت نشدم و به والدینم افتخار میکنم که من را با روزی حلال بزرگ کردند و در مسیر زندگی تا جایی که توان داشتند، حمایتم کردند و به من آموختند که روی پای خودم بایستم.
از سال ۱۳۵۷ وارد عرصه ورزش شدم و در سال ۱۳۶۵ در مسابقات کاتا شرکت کردم و قهرمانی کشور را گرفتم. مدتی پساز تمرین، استادم من را تشویق کرد تا به سمت مربیگری بروم و بیشتر از اینکه بخواهم در مسابقات شرکت کنم تا قهرمان شوم، مربی باشم. به توصیه او گوش کردم و در سالهای۶۸ و ۶۹ مربیگری میکردم. این تصمیم ورزشی، مسیرم را تغییر داد و در ورزشهای رزمی مربی شدم. در این مدت، ورزشهای رزمی دیگری مانند آیکیدو، جودو و بوکس را هم انجام میدادم و توانستم بنیانگذار سهسبک در شمال شرق کشور باشم.
کیوکوشین، یکی از سبکهای کاراته غیرکنترلی است که توسط «ماسوتاتسو اویاما» رزمیکار کرهای بنیانگذاری شد. این رشته از عناصر مختلفی ازجمله تجربیات اویاما و تکنیکهای دیگر سبکهای کاراته بهوجود آمدهاست. کیوکوشین از دو لغت کیوکو (بالاترین، نهایت)، شین (حقیقت، روح) ترکیب شدهاست. تاکید این سبک روی مبارزه واقعی از راه نزدیک است و تأکید بسیار بر روی تمرینات تنفسی و استقامتی دارد. در کیوکوشین برای کاستن مقاومت حریف از اصابت ضربات بهطور متوالی استفاده میشود.
هنرجوی کیوکوشین بعداز سالها تمرینات مکرر دارای اندامی ورزیده میشود. در سبک کیوکوشین، تکیه اصلی بر حفظ سلامتی توام جسمی و روحی است و در مبارزات کیوکوشین و اساسا در فلسفه آن، پیروزی به هر قیمتی بر حریف مقابل معنایی ندارد. در فلسفه متعالی کیوکوشین، هدف نهایی رسیدن به مکارم عالی اخلاقی است و به هیچ عنوان خشونت در سبک کیوکوشین جایگاهی ندارد؛ چراکه اساسا خشونت و کیوکوشن در تقابلند نه در تعامل. برخلاف تصور عامه مردم این ورزش نهتنها خشن نیست؛ بلکه سعی در پرورش روحیه لطافت، افتادگی و بزرگمنشی دارد. شاید به همین دلیل باشد که افرادی که در این ورزش، کار میکنند صبور، متواضع و فروتن میشوند. کیوکوشین به چند سبک تقسیم میشود که یکی از آنها کیوکوشینکان است.
در ابتدا بنیانگذار سبک کیوکوشینکان در شمال شرق بودم، اما پساز مدتی بنا به دلایلی آن را واگذار کردم و بهدنبال ورزش «نیپونکمپو» رفتم و این سبک را در شمال شرق بنیانگذاری کردم. این سبک ورزش را میتوان ترکیبی از سه ورزش بوکس، کاراته و جودو دانست که در آن مؤلفههای اساسی ازجمله ضربات حمله و دفاع دست، ضربات حمله و دفاع پا، فنون گراپلینگ و پرتاب، فنون دفاع شخصی و بازداشت، فنون قفل مفاصل، فنون خاص بدنسازی است. علاوهبراین ورزش رزمی، بهدنبال سبک «کیوکوشین ایران» رفتم و این سبک را نیز در شمال شرق بنیانگذاری کردم.
اینکه میگویند ورزش، سلامت روان میآورد، واقعیت است. در ورزش روحیه صبر و استقامت افزایش مییابد، در رشتههای رزمی برای گرفتن کمربند باید صبور باشید؛ هرکدام یک معنا و زمان برای دریافت دارند. در این رشته رنگ کمربندها دارای فلسفه خاصی است که بهترتیب پساز کمربند سفید هستند. کمربند نارنجی: آغاز طلوع خورشید کیوکوشین کاراته؛ آبی: ورزشکار احساس میکند که در آسمان است و احساس غرور خاصی دارد؛ زرد: شروع تابش آفتاب کیوکوشین کاراته به روح و جسم کاراته کار؛ سبز: آغاز رویش و جوانهزدن؛ قهوهای: در این مرحله ورزشکار سربهزیرتر و خاکیتر از قبل میشود؛ کمربند مشکی: آغاز تاریکی و اینکه ورزشکار متوجه میشود چیز زیادی از کاراته نمیداند و در ابتدای راه است. پساز گرفتن کمربند مشکی ورزشکار باید با گذشت سالیان متوالی دانهای مختلف را بگیرد که هر کدام از آنها زمان خاص خودش را دارد.
بعداز کمربند سفید ابتدا کمربند نارنجی، سهماه بعداز تمرین آبی، پنجماه دیگر کمربند سبز، ۹ ماه تمرین و سپس کمربند قهوهای را میگیرید. یکسال که از گرفتن کمربند قهوهای بگذرد، ورزشکار دان یک را میگیرد. بعداز آن به همین ترتیب بالا میرود. برای گرفتن دان ۲، باید دوسال تمرین کند، سهسال برای دان ۳، چهارسال برای دان ۴ تا گرفتن دان ۷ که هفتسال طول میکشد. من در حال حاضر درجه ورزشی دان ۶ فدراسیون کاراته کشور را دارم که در کیوکوشین نفر دوم هستم.
۳۲ سال است در رشته کیوکوشین کار میکنم و خدا را شکر از دعای خیر پدر و مادرم موفق بودهام؛ هرچندکه در مسابقات قهرمان نشدم، وقتی به مسیری که آمدهام نگاه میکنم، آنچه را میخواستم به دست آوردهام. در این مدت، رئیس تربیتبدنی پلیس آگاهی استان، نایبرئیس هیئت کاراته نیروی انتظامی استان و در هیئت کاراته مسئول آموزش استان بودهام و تاکنون نزدیک به ۴ هزارو۳۰۰ نفر را آموزش دادهام که برخی از کارآموزانم، قهرمان کشور هستند.
از سال۱۳۶۲ خدمتگزار چند خیریه و پرورشگاه هستم و هنرهای رزمی را با آنها کار میکنم
هر فردی مانند درخشان اگر پسر داشته باشد، بهطور حتم او را به سمت ورزشهای رزمی میبرد. این ورزشکار منطقه ما دراینباره میگوید: من یک دختر دارم که ابتدا در ورزشهای رزمی کار میکرد، اما پساز گرفتن کمربند سبز، آن را کنار گذاشت و گفت علاقه چندانی ندارد. مطمئن هستم اگر پسر داشتم، حتما او هم مانند خودم ورزشکار میشد و تلاش میکردم تا قهرمان جهان شود؛ البته اگر بخواهم نگاه بهتری به زندگیام داشته باشم، باید بگویم من پسران زیادی دارم که به آنها با عشق و علاقه هنرهای رزمی را میآموزم و هر زمان که با آنها هستم، از بهترین لحظات عمرم است.
از سال۱۳۶۲ خدمتگزار چند خیریه و پرورشگاه هستم و برخی از روزهایم را درکنار آنها میگذرانم و هنرهای رزمی را با آنها کار میکنم. دوست دارم با آموزش این ورزش علاوهبر شکوفایی استعدادهایشان به آنها درس شکیبایی و تواضع بدهم تا بدانند چگونه با مشکلات زندگیشان کنار بیایند.
در حال حاضر اگر یک نفر به من حمله کند بهطور مسلم میدانم چگونه او را خلع سلاح و از خودم دفاع کنم؛ فرقی نمیکند با چوب باشد یا شمشیر. بارها برایم اتفاق افتاده که یک نفر در خیابان به من توهین یا فحاشی کند، اما ورزش آنقدر به من عزت نفس دادهاست که بیتفاوت از کنار این موضوع بگذرم و به راهم ادامه بدهم و بروم.
گاهی به گذشته که نگاه میکنم، یکی دیگر از عوامل موفقیتم را در بسیجیبودنم و فعالیتهای که در این حوزه انجام میدادم، میدانم. از ۱۳ سالگی عضو بسیج مسجد شهید باهنر در محله جهانآرا شدم و فعالیت داشتم که البته هنوز هم افتخار میکنم که بسیجی فعال هستم و هر کجا که برای بسیج کلاس هنرهای رزمی باشد، به طور رایگان آموزش میدهم. حضور در بسیج و ارتباط با بسیجیان فعال، من را به این سمت برد تا فعالیتهایم هدفمند باشد. در حال حاضر علاوهبر ورزش، خط نوین هم مینویسم، مداح هستم و موسیقی هم کار میکنم. همچنین مربی قرآن هستم و آموزش میدهم. علاوهبر ورزشهای رزمی قهرمان پرتاب وزنه، دوومیدانی و کشتی نیز هستم.
*این گزارش در شماره ۱۴۹ شهرآرا محله منطقه ۸ مورخ ۲۶ خردادماه ۱۳۹۴ منتشر شده است.