یک سال است که قرارشان شبهای پنجشنبه در انتهای خیابان کوهسنگی، درست مقابل مسجد امام المنتظر است، قبلاز اینکه عقربههای ساعت به ۶ بعدازظهر برسد. وسایل خود را که شامل چند میز و صندلی پلاستیکی، پروژکتوری کوچک و یک تخته سفید میشود، در حاشیه پیادهرو میچینند تا میزبان رهگذران باشند.
گروه «یک قدم نذر ظهور» دو سال پیش با هدف ترویج فرهنگ مهدوی شکل گرفت و درکنار ترویج فرهنگ انتظار، برنامههای فرهنگی جانبی همانند معرفی شهدا، حجاب و عفاف و مشاوره رایگان نیز ارائه میدهد.
روی تخته سفید با خط خوش مینویسد: «اول اردیبهشت ماه، زادروز شهید ابراهیم هادی». سپس عکسی از شهید و زندگی نامه او را روی تخته میچسباند. محمود شیخ زاده مدیر گروه «یک قدم نذر ظهور» است. او درباره شکل گیری این گروه توضیح میدهد: از کودکی درباره انتظار برای فرج حضرت ولی عصر (ع) بسیار شنیده ایم، اما انتظار فقط چشم به راهی نیست؛ بخشی از آن، دعا برای فرج و بخش دیگر انجام فعالیت فرهنگی است.
او ادامه میدهد: حدود دو سال پیش بود که همراه چند نفر از بچههای مجتمع فرهنگی «سمانه» تصمیم گرفتیم قدمی در راه ارتقای فرهنگ مهدویت به ویژه بین جوانان برداریم و آنها را با فرهنگ انتظار بیشتر آشنا کنیم.
این گروه ابتدا فعالیت خود را از بوستان کاج شروع میکند و بعد از چند ماه به بوستان خورشید میروند. شیخ زاده میگوید: با همفکری اعضای گروه، قرارمان این بود که با حضور در بوستانهای مختلف شهر، رسالت خود را ادا کنیم. بعد از فعالیت در این دو پارک، از سال گذشته نزدیک بوستان کوهسنگی مستقر شدیم.
او با اشاره به اینکه گروه «یک قدم نذر ظهور» ۱۰ نفر عضو دارد، توضیح میدهد: علاوه بر فعالیت در زمینه امام زمان شناسی و توسعه و اشاعه فرهنگ انتظار، برنامههای جانبی مانند رزق شهدایی که معرفی یک شهید در هر هفته است و میز مشاوره برگزار میکنیم.
شیخ زاده یکی دیگر از فعالیتهای جالب گروه را ساخت تقویم شهدایی عنوان میکند و میگوید: به اندازه ۳۶۵ روز سال، تاریخ تولد شهدا را پیدا کرده ایم و مخاطبان ما میتوانند روز و ماه تاریخ تولد خود را بگویند تا شهیدی که در همان تاریخ متولد شده است به آنها معرفی شود. گزیدهای از زندگی و وصیت نامه شهید را در کاغذی کوچک چاپ کرده ایم که به مخاطب میدهیم.
چند دختر جوان دور میز حلقه زده اند و به حرفهای بانویی که مادرانه صحبت میکند، گوش میدهند. وجیهه اکرمی یکی از اعضای گروه «یک قدم نذر ظهور» است. او تحصیلات حوزوی دارد و به عنوان مشاور پشت یکی از میزها به صحبتهای بانوانی که به او مراجعه میکنند، گوش میدهد.
اکرمی که صحبتش با دختران جوان گُل انداخته است، چند دقیقهای مکث میکند تا از وظیفه اش در گروه برایمان بگوید؛ «بسیاری از بانوان در زمینه تحصیل، فرزندپروری، خانه و خانواده سؤالاتی دارند و دلشان میخواهد مسائلشان را با یک انسان غریبه رازدار در میان بگذارند. من اینجا هستم تا شنوای حرفهای آنها باشم.»
او میافزاید: برخی از این گفتگوها فقط برای سبک شدن حال است، اما در برخی دیگر، ما جواب را از دل همین حرفها درمی آوریم. اگر هم صحبت از یک چالش جدی باشد، آنها را مجاب میکنم تا چند جلسه پیش یک مشاور خوب بروند و مشکلشان را مطرح کنند.
اکرمی یکی دیگر از کارهای گروه را مربوط به عفاف و حجاب عنوان میکند و توضیح میدهد: در مدت دو سال فعالیت گروه هیچ گاه تذکر لسانی برای حجاب نداده ایم، بلکه تلاش کرده ایم با یک ارتباط دوستانه و از طریق دادن گیره روسری یا یک شاخه گل، بانوان را به حجاب دعوت کنیم.
پرچم قرمز رنگی را که به نام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) مزین شده است، روی میز مرتب میکند و تعدادی گل اطراف آن میچیند. سجاد ایزدپناه دیگر عضو گروه است. او با اشاره به اینکه این پرچم را از کربلا و حرم آقا گرفته اند، میگوید: بسیاری از رهگذران با دیدن این پرچم برای دقایقی مکث میکنند تا با لمس پرچم، دست خود را تبرک کنند و از این طریق، باب گفتگو با آنها فراهم میشود.
او گریزی به فعالیتهای «سه شنبههای مهدوی» گروه میزند و میافزاید: قبل از اینکه نزدیک بوستانها مستقر شویم، باتوجه به ایام تقویم، برنامههای فرهنگی مانند جشن غدیر، عید فطر، سوگواری برای حضرت زهرا (س) و ... در حاشیه شهر برگزار میکردیم که با استقبال بسیار خوبی همراه بود.
هر هفته به طور تقریبی میزبان شصت تا هفتادنفر در دو ساعت حضورمان هستیم
ایزدپناه ادامه میدهد: درکنار برگزاری جشنها یا عزاداری ها، تلاش میکردیم مخاطب را با شهدا نیز آشنا کنیم. بعد از مدتی تصمیم بر این شد که قدم بزرگ تری برداریم و در زمینه مهدویت، فعالیت خود را بسط و گسترش دهیم و نتیجه آن ارائه خدمت در شبهای پنجشنبه هر هفته شد.
او یادآور میشود: هر هفته به طور تقریبی میزبان شصت تا هفتادنفر در دو ساعت حضورمان هستیم. البته در زمستان سال گذشته که به دلیل سرمای هوا در ایستگاه مترو مستقر بودیم، تعداد مراجعه کنندگان ما بیش از صد نفر بود.
سن و سال چندانی ندارد. با ذوق و شوق فراوان کاغذی از تقویم شهدا را به دست گرفته است و با دقت میخواند. فاطمه صمدیان دانشجوی رشته آشپزی است. او که برای تفریح به بوستان کوهسنگی آمده، صدای بلندگوی این گروه توجهش را جلب کرده است. میگوید: جمعیت دور میز را که دیدم، آمدم ببینم چه خبر است و هنگامی که از فعالیت آنها باخبر شدم، تصمیم گرفتم تاریخ تولدم را بگویم و ببینم با کدام شهید در یک روز متولد شده ام.
فاطمه ادامه میدهد: قبل از این هم، چنین گروههایی را در جاهای مختلف شهر دیده بودم، اما ابتکار آنها درباره تقویم شهدا برایم جالب بود.
دختر خانم جوان دیگری نیز از تقویم شهدا استفاده کرده است. او که تمایلی ندارد نامش را بگوید، توضیح میدهد: تا دو سال پیش حجاب مناسبی نداشتم، اما بعد از آشنایی با همسرم تصمیم گرفتم محجبه شوم. در تقویم شهدا، تاریخ تولدم با شهید زهره وند یکی بود و این شهید در وصیت نامه خود بر حجاب تأکید داشت.
امیرحسین رحمتی جوانی متولد ۸۵ است که پرچم امام حسین (ع) نظرش را جلب کرده است. او توضیح میدهد: با دو نفر از دوستانم برای تفریح به پارک آمدیم که از دور دیدم چند نفر دور یک میز جمع شده اند. سؤال کردم و به من گفته شد پرچم آقا عبدالله(ع) در این مکان است. با اشتیاق آمدم تا دستی بر پرچم بکشم و سلامی به سید و سالار شهیدان عرض کنم.
او میافزاید: در ادامه فهمیدم که در این مکان مشاوره هم داده میشود؛ بنابراین تصمیم گرفتم درباره مشکلی که چند روز است فکرم را درگیر کرده، نظر مشاور را بپرسم.
* این گزارش سهشنبه ۴ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۴ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.