یکی از زیباترین جلوههای اجتماعی عزاداریهای دهه آخر صفر، حرکت زائران با پای پیاده است برای حضور در سوگواری روز شهادت امام رضا (ع). چندسالی است که این حرکت مردمی فراگیر شده است و ما هرساله در این ایام شاهد حضور صدهاهزارنفری زائران پیاده در عزاداری اماممان هستیم.
امسال نیز به گفته آمارهای موجود، بیش از ۲۰۰ هزار نفر با پای پیاده عازم مشهد شدند تا در روز خاصش در این شهر باشند. در اینسو چند تن از اهالی منطقه، صبح دوشنبه به ورودیهای شهر رفتند تا ورود این میهمانان عزیز را خوشامد بگویند. ما نیز همراه آنان شدیم تا دلیل این میهمانان عزیز را بشنویم برای پا گذاشتن در مسیری که به امام رضا (ع) ختم میشود.
رمضانعلی احمدی، پیشاپیش کاروان هشتادنفری روستای سالاریه نیشابور میآید. شنبه راه افتادهاند و حالا رسیدهاند به پلیسراه. میگوید: ۸ سال پیش ما سه نفر بودیم که ماجرای پیاده آمدن اهالی روستا در روز شهادت امام رضا (ع) به مشهد شروع شد و حالا پس از گذشت چندین سال، از هر خانوادهای چندین نفر با ما همراه شدهاند برای پابوسی امام. او قبل از رفتن اضافه میکند: «برکت امام است که سه را هشتاد کرد.»
یکی دیگر با کولهای بزرگ از راه میرسد. نامش محسن اکرامی است و همراه ۳۱ نفر دیگر چند روز پیش از سبزوار راه افتادهاند. میگوید: من سال اولم است که پا در این مسیر میگذارم، اما دوستان همراه، شش سال است که زائر پیاده امام هستند تا در روز شهادت ایشان در مشهد حضور داشته باشند.
او میگوید که بودنش در میان این جمع، توفیقی است از سوی امام رضا (ع) و اینکه «طلبیده شدهایم» و وقتی از سنگینی بار و دوری مسیر میپرسم، میان خندههایش انکار میکند که: «نه، نه، پاهایمان آبله زده، ولی خیلی خوشحالیم. باور کنید که نه این بار و نه این مسیر به چشم زائران نمیآید؛ بسکه شوق رسیدن دارند.»
علیاصغر شمسآبادی یکی دیگر از مسافران پیاده این روزهای مشهد است. کسی که ۱۴ سال متوالی است از جوین سبزوار راهی مشهد میشود برای سوگواری شهادت امام رضا (ع).
خودش میگوید: ما دومین هیئت جوین هستیم. سه هیئت دیگر هم هستند که الان در همین مسیرند. اینطور به شما بگویم که محلههای ما الان خالی است. او افراد پس و پیشش را نشان داده و ادامه میدهد: خیلیهای این جمع میگویند ما خودمان نیامدهایم، ما دعوتشده امام هستیم.
علیخان شمسآبادی پشت همسفرش میرسد به ما و میگوید: درِ خانه اهل بیت (ع) رفتن چیز دیگری است و صفایی دارد. او ۶۶ سال دارد و ۶ سالی میشود که همراه جوانها شده و پیاده میآید.
میگوید: سالهای زیادی است که زائران برای روز شهادت امام از جوین به اینجا میآیند. مردم ما علاقه زیادی به امام دارند. قدیمها با الاغ میآمدند و الان با پای پیاده فقط به عشق امام. اصلا کیست که دوست نداشته باشد به پابوس امام رضا (ع) بیاید؟
مردم قدیمها با الاغ میآمدند و الان با پای پیاده فقط به عشق امام. کیست که دوست نداشته باشد به پابوس بیاید؟
غلامرضا حمیدی که اربعین از روستای نوده چناران راه افتاده و حالا به مشهد رسیده است، میگوید: ۵ سال است که مسافر این مسیرم. سال اول ۷۰ نفر بودیم و الان ۱۵۰ نفر. هرسال که میگذرد، جمع بیشتری نسبت به سال گذشته از روستا راه میافتیم.
او ادامه میدهد: هر سال در مسجد جمع میشویم و بعد از عزاداری اربعین راه میافتیم. استقبال خوبی میشود و شکر خدا در اینجا هم کار ما را راه میاندازند و مشکلی برای اسکان نداریم.
ناوه غفارشادکام، پیرمرد هشتادساله، مسنترین فرد حاضر در جمع زائران روستای نوده است. او چهار سال است که خودش را برای سوگواری شهادت امام به مشهد میرساند. میپرسم: «خسته نمیشوید پدرجان؟ سنی گذشته از شما!» با لبخند از کنارم میگذرد که: «خسته که میشویم جوان، اما دل آدم جای پایش را میگیرد و تا حرم میبرد.»
اسماعیل مددی، زائری است که از خواف آمده؛ طول مسیر آمدنش میشود چیزی در حدود ۳۰۰کیلومتر. میگوید: امام معروف است به ضمانت، ضامن آهو که هست؛ میرویم تا ضامن ما هم بشود به وقت گرفتاری و ناچاری.
حین رفتن میگوید: ۳سال است که میآییم و به آمدنمان افتخار میکنیم. این را همه همراهانم میگویند. اگر باور ندارید، خودتان بپرسید از هر ۱۳۰ نفرشان.
نظر قنبری یکی دیگر از میهمانان امام است که تازه به مشهد رسیده. خدا را شکر میکند که امسال هم زیارت امام رضا (ع) قسمتش شده است. میگوید: چندسالی است که میآیم و امید شفاعت دارم برای همه آرزومندانی که با این کاروان میآیند و به حق چهارده معصوم (ع) امید شفاعت دارم برای خواستههایم.
مرضیه همتی، زائر سیسالهای است که امسال برای هفتمین سال متوالی همراه با دیگر اعضای خانوادهاش مسیر نیشابور تا مشهد را با پای پیاده طی میکند و تمام امید و آرزویش این است که محب واقعی امام رئوف باشد. او میگوید: کاش مزد این چند روز پیادهرویام، فرج آقا امام زمان (عج) و شفای همه مریضان باشد.
او اضافه میکند: خدا را شکر میکنم که در شب شهادت غریب توس حضرت رضا (ع)، اسمم در زمره زائران حضرتش نوشته شده است.
زینب محمدی، اما برای نخستینبار است که توفیق زائر پیاده بودن را بهدست آورده است. ۲۲سال دارد و وقتی از سختی اولین آمدنش میپرسم، میگوید: پاهایم تاول زده است، اما عشق اهلبیت (ع) گرهگشاست. با این حساب چند تاول کوچک مشکلی به شمار نمیآید.
او یقین دارد که شیرینی این زیارت را تا آخر عمر فراموش نمیکند و آرزو میکند: انشاءا... در سالهای آینده هم این مسیر را با پای پیاده طی خواهم کرد.
جواد محمدی از همه زائرانی که تا این لحظه از مسیر نیشابور وارد مشهد شدهاند، کوچکتر است. نهساله به نظر میرسد و از روستای سلطانآباد رخ تربتحیدریه به همراه پدر آمده؛ میپرسم پشیمان نشدهای؟
که میشنوم: «دومینبار است که میآیم و سختیهای این راه را میدانم». او دلیل آمدنش را فقط یک خواسته عنوان میکند: «سلامتی پدر و مادرم.»
اقدس بینراهی، دیگر زائر امام است که از راه میرسد. شوق نزدیک شدن به حرم امام را میشود در چشمانش دید. میگوید: با اتوبوس از تهران حرکت کردیم و تا قدمگاه نیشابور آمدیم. از آنجاست که پیاده میآیم تا به پابوسی آقا برویم.
او حسوحال غریبی دارد و اضافه میکند: این سفر با همه سفرهایی که تاکنون رفتهام، متفاوت است. در میانه مسیر همهاش به امام فکر میکردم و اینکه دعا کنم برای همه آنهایی که از من خواستند سلامشان را به آقا برسانم؛ ما پیک سلامیم و این خیلی خوب است.
زهرا سلیمانی که دانشجوست نیز زائر پیاده حرم امام هشتم (ع) شده است. او معتقد است که این سفرها حالوهوای خاصی دارد و تجربهاش برای همه جوانها لازم است.
میگوید: سختی و خستگی این راه وقتی به مشهد میرسیم، از وجودمان خارج میشود. فقط عشق و ارادتی که به امام رضا (ع) دارم، سبب شده بتوانم دو سال متوالی این راه را طی کنم. بسیاری از زائران پیاده برای گرفتن حاجت و نذر و نیاز این مسیر را انتخاب میکنند، اما من فقط به قصد طلب بخشش گناهانم میآیم.
* این گزارش پنجشنبه ۴ دی ۹۳ در شمـاره ۱۲۶ شهرآرا محله منطقه ثامن چاپ شده است.