آموزش قرآن، زکات علم خواهران حافظ
خانه زن و مردی که فرزندانی اهل قرآن و افتخارآفرین تربیت کردهاند، حتماً خانه پربرکتی است؛ باصفا و معطر به بوی خوش قرآن. «علیآبادی» و «اعظم شریفی» پدر و مادر بچههایی هستند که جان و روانشان با آیات وحی عجین شده است.
بهاره و فاطمه، دختران این زوج هستند که هر کدام توانستهاند کل قرآن را در یک سال حفظ کنند. دو نخبه قرآنی منطقه که سعی در آموزش داشتههای خود دارند و با وجود سنوسال کمشان تاثیر زیادی در رشد معنوی بانوان محله داشتهاند.
در ابتدا، قرار ما گفتگو با بهاره علیآبادی بود، اما وقتی وارد خانه این بانوی قرآنی شدیم محاسبهمان فرق کرد. فعالیت قرآنی مادر بهاره در محله، توفیق قرآنی پدرش که روزی ۵ جزء از کلاما... مجید را میخواند و حافظ بودن خواهرش، مصاحبه با خانوادهای را رقم زد که بهاره، فقط یکی از آنهاست که بهار دائمی قرآن را به خانهشان آورده است.
درحالیکه در حضور خواهران حافظ و مادرشان، در منزل بهاره علیآبادی نشستهایم، صحبت را از آقای علیآبادی یعنی پدر بهاره شروع میکنیم؛ چراکه منشأ همه توفیقهاست.
دانشآموز ممتاز، حافظ قرآن شد
«بهاره»، حافظ و قاری قرآن است. او از زحمتهایی که برای حفظ قرآن کشیده است، اینطور میگوید: «پیش از اینکه حفظ را شروع کنم، در زمینههای قرائت، ترتیل و صوت و لحن کار کرده بودم و قبل از اینکه مدرسه بروم، تجویدم از همه کسانی که در کلاس مادرم شرکت میکردند، کاملتر بود.
من ۱۰ صفحه از قرآن را در دو روز به تنهایی در خانه حفظ کردم که تعجب همه را برانگیخت. خاطرم هست خالهام از شاهرود آمده و مادربزرگم خانواده را به صرف آش دعوت کرده بود.
ظهر وقتی همه دور هم جمع شده بودند به خالهام گفتم میخواهید برایتان از حفظ قرآن بخوانم؟ قرآن را از حفظ و با معنی خواندم. همه متعجب شده بودند. روز بعد با مادرم به جامعهالقرآن رفتیم و برای دوره حفظ یک ساله ثبتنام کردم.
آن زمان کلاس اول دبیرستان را با نمرههای عالی تمام کرده بودم و برای انتخاب رشته تحصیلیام مردد بود. برای همین یک سال مرخصی تحصیلی گرفتم و به مدرسه نرفتم.
عاقبت به لطف خدا، زحمتهای مادرم و من نتیجه داد و در ۱۶ سالگی حافظ کل قرآن شدم.» او میگوید در همه سالهای تحصیلیام، معدلم کمتر از ۱۹ نبوده و دانشآموزان ممتاز بودم.
من ۱۰ صفحه از قرآن را در دو روز به تنهایی در خانه حفظ کردم که تعجب همه را برانگیخت
احساس کردم طبیعی نیست
مادر بهاره به ۱۲ سال قبل برگشته و با یادآوری خاطره روزی که دخترش همه فامیل را متعجب کرد، میگوید: «وقتی بهاره قرآن میخواند نور آیات، همه را فراگرفته بود.
احساس میکردم آن دقایق طبیعی نیست، ولی او کاملاً طبیعی از ابتدای سوره بقره را میخواند. حفظ برایش آسان شده بود. با دیدن این شرایط، روز بعد همراه دخترم به حرم امام رضا (ع) رفتیم.
به امام رضا (ع) گفتم میدانم مادرتان عنایت کرده است، ولی نمیدانم از اینجا به بعد باید چکار کنم. بعد از زیارت، از کسانی که در حرم بودند پرسوجو کردم و در نهایت مطلع شدم که باید به جامعهالقرآن بروم.
اتفاقاً روزی که رفته بودیم، همه ثبتنامیها، دوره سه ماهه مقدماتی را گذرانده و یک جزء هم حفظ کرده بودند. در واقع روز کلاسبندی بود و از پذیرش فرد جدید خودداری میکردند.
خیلی اصرار کردم تا بالاخره از بهاره آزمون گرفتند. وقتی بهاره برای خانم شیعه، قرآن خواند، او از کامل بودن قرائت و تسلطش بر حفظ لذت برد و دستش را گرفت و گفت این دختر مال ما شد.»
پربرکتترین سال زندگی
مادر بهاره به روزهایی برمیگردد که برای سعادتمند شدن دخترش به حضرت زهرا (س) متوسل شده بود. او گذشته را اینطور تعریف میکند: «بهاره سال اول دبیرستان را به پایان رسانده و برای انتخاب رشته مردد بود.
شب شهادت حضرت زهرا (س) به جامعهالحسین (ع) در خیابان مصلی ۱۱ رفته بودیم و مجلس عزاداری باشکوهی آنجا برگزار بود. من که نگران آینده دخترم بودم، وسط روضه حال توسل پیدا کردم و به حضرت زهرا (س) گفتم از شما کمک میخواهم تا راهی برای دخترم باز شود که سعادت دنیا و آخرت در آن باشد.
وقتی به خانه برگشتیم، آخر شب در حالی که بهاره قرآن را روی قلبش گرفته بود، پیشم آمد و گفت عشقی از حفظ قرآن در قلبم افتاده است! حرفش را جدی نگرفتم. تا اینکه دو روز بعد در میهمانی مادرم همهمان را متعجب کرد.»
خانم شریفی میگوید: «در یک سالی که بهاره قرآن را حفظ کرد، نه مریض شد و نه یک روز در کلاسهایش غیبت داشت. آن سال یکی از پربرکتترین سالهای زندگی ما بود، چون شبانهروز صدای قرآن در خانهمان بود و برای همین احساس نور و آرامش میکردیم.»

همسرم بال پرواز ماست
مادر خانواده از پدر بچهها میگوید و اینکه «همسرم، بالِ پرواز ماست!» اینطور که دخترها و مادرشان از آقای علیآبادی تعریف میکنند درمییابیم پدر خانواده، همراه و همکار همسرش در رسیدگی به بچهها در حفظ قرآن بوده است.
فاطمه با افتخار، اینگونه از پدرش میگوید: «پدرم خیلی اهل مطالعه است و در کنار آن، روزی پنج جزء قرآن قرائت میکند. این کارش هم ویژه ماه مبارک رمضان نیست؛ بلکه سالهاست که برنامه ثابت قرائت دارد.»
مادر فاطمه هم پس از تأیید حرفهای دختر کوچکش میگوید: «اوایل ازدواجمان، همسرم دائم کتاب میخرید. وقتی به او اعتراض میکردم، پاسخ میداد اینها گنج است. من معنی این حرف را نمیدانستم تا اینکه دوقلوهایم دوساله شدند.»
خانم شریفی سه فرزند دارد که فاطمه و برادرش با هم دوقلو هستند. او ادامه میدهد: «رتقوفتق کردن دوقلوها انرژی زیادی از من میگرفت، ولی با همه خستگیای که داشتم هر شب، بدون استثنا کتابهای تفسیر قرآن شهید دستغیب را که قبلاً همسرم خریده بود، میخواندم.
آن کتابها جان دوبارهای به من میبخشید و احساس میکردم که تحولی درونی برایم اتفاق افتاده است. این را هم بگویم که خواندن آن کتابها فقط یک مطالعه ساده نبود، کلام شهید دستغیب در من نفوذی ایجاد کرده بود که با آن در خلوت شب، اشک میریختم.»
او با بیان اینکه در این دوره و زمانه باید به انس با قرآن توجه ویژه داشت، میافزاید: «خوشبختانه بیشتر خانوادههای ایرانی، ریشه مذهبی دارند و توجه به تربیت قرآنی بچهها برایشان اولویت دارد. قرآن راه درست زندگی را به ما نشان میدهد و برکات بسیاری دارد.»
کلاسهای رایگان، زکات علمم
این مادر و دخترانش، معلمهای شناخته شدۀ محله هستند که اهالی وجودشان را نعمت میدانند. خانم شریفی بعد از اینکه خیلی سربسته به ما میگوید از یک مجلس امام حسین (ع) بیدار شده است به جلسه زیارت عاشورای ۱۵ سالهاش اشاره میکند و میگوید: «بهاره هنوز مدرسه نمیرفت که من در سال ۷۱، دوره تجوید را گذراندم.
بعد از اینکه این دوره را گذراندم، خودم در محله کلاس برگزار کردم. کلاسها در مدرسه شاکر و مسجد امام حسن عسکری بود و هنوز هم ادامه دارد. خاطرم هست بهاره را با دفتر نقاشیاش میبردم و من درس میدادم و او در گوشهای برای خودش با مدادهایش نقاشی میکشید.»
به غیر از مادر، دختران هم کلاسهایش را رایگان برگزار میکنند و سه نفری معتقدند؛ «بهتر است در آموزش نماز و قرآن، وارد جنبههای مادی نشویم.»
مادرِ دختران، سالها آموزش به خانمهای محله را زکات علمش میداند و ادامه میدهد: «کار ما در ظاهر رایگان است درصورتیکه بهره اصلیاش را خودمان میبریم.
با انس با قرآن، قبل از هر چیز به خودمان کمک کردهایم. وقتی کسی با قرآن مأنوس میشود، در زندگی فردی و اجتماعیاش از آن تأثیر میپذیرد. خدا را شاکرم که فضای خانواده ما متبرک به عطر قرآن است. امیدواریم بقیه خانوادهها هم این برکت معنوی را تجربه کنند.»
صدای قرآنِ بهاره در روح و روان فاطمه
فاطمه، حافظ دیگر خانواده علیآبادی و متولد ۱۳۷۸ است. او از دوره راهنمایی به حفظ قرآن پرداخته و توانسته در مدت یک سال، قرآن را حفظ کند. میگوید: «وقتی خواهرم را میدیدم که دائم قرآن میخواند و آیات وحی را حفظ میکند، مشتاق شدم مثل او حافظ شوم.»
فاطمه برای عملی شدن تصمیمش، یک سال به مدرسه نرفت تا بتواند در کلاسهای جامعه القرآن شرکت کند. برای همین، وقتی باید سر کلاسهای سوم راهنمایی حاضر میشد، از مدرسه مرخصی گرفت و به مدرسه تخصصی حفظ قرآن رفت.
این دختر جوان، قرآن را بهترین پناه و تکیهگاه بشریت میداند و معتقد است «اگر کسی قرآن را خوب بفهمد و درک کند خوب هم میتواند به دستورات آن عمل کند.»
این روزها او به دبیرستان شهیده بنتالهدی صدر میرود و در آنجا مشغول به تحصیل است. مادر این دختران قرآنی معتقد است صدای قرائتهای بهاره، در روح و روان فاطمه اثر گذاشت و باعث شد که او هم راه خواهرش را انتخاب کند؛ راهی که خودش و مادروپدرش از انتخاب آن خرسند هستند.
یک نکته از ادامه تحصیل بهاره هم گفتنش خالی از لطف نیست. او میگوید: «بعد از اینکه توفیق پیدا کردم یک ساله قرآن را حفظ کنم، رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کردم و با نمرههای عالی دبیرستانم را به پایان رساندم.»
مادر بهاره نیز از ممتاز بودن دخترش اینطور میگوید: «آنقدر درسهایش عالی بود که وقتی رفتم مرخصیاش را بگیرم، بیشتر اولیای مدرسه با من مخالفت کردند و راضی نمیشدند بهاره برای یکسال مدرسه را تَرک کند.»
یک سال از مدرسه مرخصی گرفتم
در حال حاضر بهاره، یکی از دختران نخبه خانواده علیآبادی، مدرک کارشناسی علوم قرآن و حدیث دارد و فاطمه نیز برای دریافت این مدرک، در آزمون کارشناسی ارشد امسال شرکت کرده و منتظر اعلام نتایج نهایی است.
خواهر بزرگتر درحالیکه اصلا به دانشگاه نرفته است، درباره این مدرک میگوید: «مجلس شورای اسلامی در سال۱۳۷۵ طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن به منظور تجلیل از مقام حافظان قرآن، مدرک کارشناسی به آنها اعطا شود.
بر اساس این طرح که در سال ۱۳۷۶ ازسوی هیئت وزیران تصویب شد، به هر کسی که حافظ کل قرآن باشد خواه مدرک دیپلم را اخذ کرده باشد یا نه، به شرط قبولی در آزمون کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث و نیز آزمون حفظ کل قرآن، مدرک کارشناسی علوم و حدیث اعطا میشود.»
به این ترتیب، به شرط قبولی فاطمه در آزمون امسال، هر دو خواهر، با ۱۰ سال اختلاف سنی، مدرک کارشناسی علوم و حدیث دارند. به غیر از رتبه دانشگاهی، فاطمه دوشادوش بهاره پیشرفت میکند؛ آنها کلاسهایی در سطح محله برای بانوان برگزار میکنند که با استقبال خوبی روبهرو شده است.
* این گزارش سه شنبه ۳۰ خرداد سال ۱۳۹۶ در شماره ۲۴۲ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.
