صبح کلات، بعدازظهر درگز و شب قوچان؛ اینها سهمکان مختلف برگزاری کشتی باچوخه در یک روز است که در هر سه آنها دست «طاهر شعبانی» بهعنوان نفر اول وزن ۶۶ کیلوگرم بالا رفت.
این ورزشکار جوان ساکن محله جاهدشهر که از چهاردهسالگی وارد ورزش حرفهای شده، با کسب تعداد قابل توجهی لوح، مدال و جام، طی ۱۰ سال توانسته کارنامه ورزشیاش را بیشاز حد انتظار سنگین کند.
نفر اول مسابقات جام ریاست جمهوری تهران، نفر اول مسابقات ورامین، نایبقهرمان مسابقات جام پهلوان ججو اسفراین، نایبقهرمان مسابقات کشوری اندیشه تهران، ازجمله مقامهای این ورزشکار در کشتی باچوخه است که باید مقام نخست استانی و کشوری هفته گذشته را نیز به آنها اضافه کرد.
او در رشته جودو نیز موفقیتهایی کسب کرده که نفر اول مسابقات باکو آذربایجان، ۵ سال قهرمان جودو جام خراسان رضوی، ۲ بار نایبقهرمانی مسابقات نیروی زمینی ارتش، ازجمله آنهاست.
پنجشنبه گذشته طاهر شعبانی، موفقبه دریافت مقام اول مسابقات کشتی باچوخه استانی شد، اما او به این مقام بسنده نکرد و بلافاصله از درگز، محل برگزاری مسابقات استانی راهی تربت جام شد تا در مسابقات کشوری جام وحدت نیز شرکت و مقام اول این مسابقات را نیز از آن خود کند.
بدینترتیب، وی دو مقام پیاپی استانی و کشوری در دو روز متوالی کسب کرد. از این دست روزها در زندگی این قهرمان کم نیست. چندی پیش هم او صبح یک روز، قند مسابقات کشتیباچوخه زاوین کلات را از آن خود کرد، بعدازظهر نفر اول مسابقات بینبخشی کشتیباچوخه درگز و آخر شب هم قهرمان مسابقات کشوری قوچان معرفی شد.
متولد۷۱ است و زاده درگز؛ او نیز چونان بسیاری از جوانان خراسانی از کودکی با کشتیباچوخه بزرگ شده و بسیاری از اوقات فراغتش به تماشا و گرفتن کشتی گذشته است. در شهرستان ما همه کشتی میگیرند؛ اصلا کشتیباچوخه یکی از بخشهای مراسم عروسی است.
من هم در کودکی زیاد کشتی تماشا میکردم و گاهی هم خودم کشتی میگرفتم. اما آنموقع بهشکل حرفهای به آن نگاه نمیکردم؛ صرفا یک سرگرمی بود. اوایل جذب فوتسال شدم و تا سوپرلیگ استان هم پیش رفتم، اما بهدلیل مخارج زیاد این رشته ورزشی، آن را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم سراغ ورزشی بروم که تنهایی نیز بتوانم کار کنم. پدر و پدربزرگم از قدیم کشتی گیر بودند؛ البته حرفهای کار نمیکردند. پسرخالهها و دیگر اطرافیان هم کشتیگیر بودند. آنقدر کشتی برگزار میشد که ما هم ناخودآگاه بهسمت این ورزش کشیده شدیم.
شعبانی غیر از کشتی باچوخه، در ورزش جودو نیز حرفهای است؛ چنانکه تا عضویت تیم ملی هم پیش رفته است، اما بهدلیل بهاندادن به این رشته و هزینههای زیاد آن از تیم ملی جدا شده و در حال حاضر بیشتر وقتش را صرف کشتی باچوخه میکند.
در حال حاضر، عضو تیم خراسانرضوی و باشگاه جودو هستم. مدتی پیش عضو تیم ملی جودو هم بودم، اما بهدلیل هزینههای زیاد و بیتوجهیهای مسئولان مجبور شدم از تیم جدا شوم. در حال حاضر بسیاری از جودوکاران جذب کشتی باچوخه میشوند.
من هم که از بچگی با کشتی باچوخه بزرگ شدم، تصمیم گرفتم بیشتر وقتم را در این ورزش بگذارم؛ چراکه لااقل به همان اندازه که وقت میگذاری و تمرین میکنی، بازدهی دارد. جوایز کشتی باچوخه خیلی بهتر از جودوست و لااقل میتوانی تاحدی روی آن حساب کنی؛ مثلا جایزه نفر اول مسابقات ۱۱فروردین «برغمد» یک شتر است یا جایزه نفر اول مسابقات روستای «بار» نیشابور یک گاو است؛ درحالیکه در جودو تفاوت نفر اول و سوم مسابقات کشوری، نهایتا یک شاخه گل است! البته اعتبار و حکمهای جودو بهتر از کشتیباچوخه است، اما از لحاظ مالی، آوردهای ندارد.
شعبانی، تشکیل فدراسیون کشتی باچوخه از ابتدای امسال را هم موجب خیر میداند و هم شر. اعطای حکم و اعتبار از خوبیهای فدراسیوندارشدن است و تغییر قوانین از بدیهای آن.
از ابتدای امسال که کشتیباچوخه زیرنظر فدراسیون کشتی، شاخه بازیهای بومی و محلی رفت، مزیتها و مضراتی به همراه داشت. در حال حاضر مسابقاتی که برگزار میشود، دچار دودستگی شده است؛ عدهای مسابقات را زیرنظر فدراسیون برگزار میکنند و عدهای شخصی. در هریک از این سری مسابقات، قوانین فرق میکند. طبیعتاً مسابقاتی که زیرنظر فدراسیون برگزار میشود، از نظر اعتباری بهتر است، اما جوایز مسابقات شخصی معمولا بهتر از مسابقات فدراسیونی است.
معمولا کشتیگیران از روی گوش شکستهشان شناخته میشوند؛ طاهر هم خاطرهای از این گوش شکسته دارد. شانزدهساله بودم و هنوز گوشم نشکسته بود. در مسابقهای باختم. چند کشتیگیر پیشکسوت بعداز مسابقه گفتند «عیبی ندارد. هنوز گوشت نشکسته و راه درازی داری. مطمئنیم در آینده موفق میشوی.»
سه ماه بعد، مسابقات انتخابی تیم ملی کشتی باچوخه بود. حدود دو روز قبل از مسابقات، در تمرین گوشم شکست و مجبور شدم داخل آن را خالی کنم. دوباره در مسابقه باختم. همین پیشکسوتان با اینکه فقط سه ماه گذشته بود، گفتند «نگاه کن، گوشش شکسته و باز میبازد!»
- هر چند وقت یک بار کشتی میگیرید؟
تقریبا ماهی در دو مسابقه استانی یا کشوری شرکت میکنم.
- چقدر تمرین میکنید؟
۲۴ساعته تمرین میکنم؛ یا در سالنی که مشغول به کارم، یا به باشگاه میروم یا کوهنوردی میکنم، وزنه میزنم، گاهی هم دوستانم میآیند با هم تمرین میکنیم. چراکه ساعت کاری من طوری است که نمیتوانم در باشگاه شرکت کنم و اگر بخواهم سر تمرین بروم، باید مرخصی بگیرم. به همین دلیل، همه مرخصیهایم صرف ورزش شده است. تابهحال نشده مرخصی بگیرم تا استراحت کنم یا کنار خانواده باشم.
- کجا مشغول به کارید؟
در حال حاضر در مجموعه ورزشی شهیدنیکنام شهرداری مشغول به کارم. خداراشکر مسئولان شهرداری همراهی میکنند، اما ساعت کاری من موجب شده نتوانم در باشگاهها تمرین کنم؛ زیرا همه باشگاههای ورزشی مردانه از ساعت۵ به بعد فعال هستند و حال آنکه ساعت کاری من از ۳ تا ۱۱شب است.
به همین دلیل مجبورم گاه برای شرکت در مسابقات یا برخی تمرینات مرخصی بگیرم. مأموریت ورزشی و مرخصی ورزشی هم نداریم. در حال حاضر، صبحها خودم بهتنهایی و گاهی هم با دوستانم تمرین میکنم.
- یعنی زیرنظر مربی تمرین نمیکنید؟
خیر؛ من بهتنهایی تمرین میکنم، اما مربیام، آقای قنبرعلی قنبری همیشه ازطریق تلگرام به من برنامه میدهند.
- خانواده از توجه زیاد شما به ورزش گلایه ندارند؟
ازآنجاکه همسرم هم جودوکار است، خداراشکر شرایطم را درک میکند.
- ازطریق ورزش با هم آشنا شدید؟
داستانش مفصل است. پدر همسرم نظامی است. یک شب ایشان موتورم را گرفت، بعداز چند وقت هم من دخترشان را گرفتم! ماجرا از این قرار است که من سابق در باغ وکیلآباد مشغول به کار بودم و ساعت کاریام ۱۲شب بود. هنگام بازگشت به خانه نیمهوقت با موتور در مجیدیه میآمدم که پدر همسرم جلو من را گرفت و گفت: این موقع شب کجا میروی؟ گفتم از سر کار میآیم.
مدارک موتور را خواستند و، چون کامل نبود، موتورم را توقیف کردند. چندوقتی از این ماجرا گذشت. یک روز که برای کاری به خانه دوستم رفته بودم، همان فردی که موتورم را توقیف کرده بود، از در بیرون آمد. از دوستم پرسیدم: ایشان چه نسبتی با شما دارد؟ گفت: پدرم هستند. خندیدم و گفتم: موتور من را ایشان گرفتند. خلاصه همین موضوع باعث آشنایی بیشتر ما شد و بعداز چند وقت به خواستگاری دخترشان رفتم.
- در ورزش آسیب هم دیدهاید؟
ورزش حرفهای بیآسیب نمیشود. در حال حاضر، سمت چپ بدنم درست کار نمیکند و سرشانه، مینیسک زانو و تاندونهای انگشتان پایم آسیب دیده است. چندبار هم جراحی کردم.
- فنتان در کشتی چیست؟
من را بهعنوان راستهپیچ میشناسند. در جودو هم فنم موروته است.
- هدف نهاییتان چیست؟
سه سال است که میخواهم به مسابقات جهانی بروم، اما من را نبردند. سال۹۳ در قوچان و در مسابقات کشوری و انتخابی تیم ملی اول شدم، اما کسی برای شرکت در مسابقات از من دعوت نکرد و بعدها فقط خبردار شدم تیم به ایران برگشته است، ولی نفهمیدم کی رفتند!
* این گزارش پنج شنبه، ۲۳ دی ۹۵ در شماره ۱۷۵ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.